۱
من
مارکسیست نیستم
اما
به
امثال
دکتر تقی ارانی
که
آزادی
برای شان آرمان بود
برای شان آرمان بود
نه
تجارت،
ارج می نهم.
جانهای شیفته ای که مانند شمع سوختند تا روشنی بخش
محفل دیگران باشند.
از همین رو،
یادمان ها را زنده نگه می دارم.
یادمان هایی
که
به قول رومن رولان
هیچ دشمن پیروزی نمیتواند از ما بستاند
دو تن دیگر از امثال ارانی
در
قاموس همنشین بهار
مهدی بارزگان و گربه نره
اند.
ما
هنوز
ارانی
را
نمی شناسیم.
ولی
اگر
ارانی
این جفنگیات همنشین بهار
را
بشنود،
حتما
از
فرط خشم
از
گور بیرون می زند و دنبال همنشین بهار می گردد
تا حسابش را کف دستش بگذارد.
چگونه می توان
در آن واحد
هم
یادمان رهبر زجر کشیده توده های زحمت
را
رجز خوانان
«زنده نگه داشت»
و
هم
یادمان مرتجع ترین نیمه فئودال ـ نیمه بورژوای خر و خردستیز
را
و
هم
یادمان گربه نره ترحم انگیز
را؟
و
بدتر همه
آنها
را
جا زد
که
«مانند شمع سوختند تا روشنی بخش
محفل دیگران باشند.»
من ـ زور همنشین بهار
از
«محفل دیگران»
چیست
که
ارانی و مش مهدی مهندس و گربه نره محدث
سوخته اند
تا
روشنی بخش آن باشند؟
کدام دشمن خری
می کوشد
تا
یادمان مش مهدی و گربه نره
را
از
کسی بستاند؟
یادمان این زباله ها
اصلا و اصولا
به
چه درد کسی می خورد؟
۲
با دستگیری گروه ۵۳ نفر،
با دستگیری گروه ۵۳ نفر،
عبدالصمد کامبخش
علاوه بر خودشیرنی (خودشیرینی) و معرفی دکتر
تقی ارانی
به عنوان مسئول اول گروه
و
تک نویسی های دیگر،
دست پیش می گیرد
و
به دیگران القا می کند
ارانی همه را به پلیس لو داده است!
بند به هم می ریزد
و
خیلیها از دکتر ارانی که انفرادی بود،
منزجر می شوند.
وی در دالان سوم زندان موقت (سلول ۲۸)،
در اتاقی مرطوب و متعفن که تا کمر
دیوارش قارچ داشت
تک و تنها بود و هر بار به هوا خوری برده می شد،
برخی
زندانیان با صدای بلند داد می زدند:
«خائن...خائن...»
وقتی دکتر ارانی به بند عمومی زندان قصر منتقل می شود،
آنجا هم همین آش و همین کاسه بود.
بایکوت می شود و حتی خلیل ملکی با وی دست به یقه شده
توی صورتش می کوبد...
این بلبشوی غم انگیز
این بلبشوی غم انگیز
خوشبختانه
دیری نمی پاید
چون در پرونده خوانی دست
باعث و بانی رو می شود
و
وکیل مدافع گروه ۵۳ نفر
نام عامل اصلی دستگیری ها
یعنی
عبدالصمد کامبخش
را
در
حضور خودش و دیگر زندانیان،
به اطلاع همه
می رساند.
این بخش از جفنگ همنشین بهار
را
بهتر است
که
نخست تجزیه و سپس تحلیل کنیم:
۳
با دستگیری گروه ۵۳ نفر،
عبدالصمد کامبخش
علاوه بر خودشیرنی (خودشیرینی)
و
معرفی دکتر
تقی ارانی
به عنوان مسئول اول گروه
و
تک نویسی های دیگر،
دست پیش می گیرد
و
به دیگران القا می کند
ارانی همه را به پلیس لو داده است!
مشخصه اصلی و عام فرم های فئودالی آنتی کمونیسم
در
طویله عه «هورا» و عا «شورا»
و
شاید هم در دیگر طویله های طبقاتی زمین
همین است:
تجلیل از شهیدی
به نیت تحقیر و تخریب زنده ای و یا زنده هایی و یا حتی حزب و سازمانی
همنشین بهار
دوئالیسم خیر و شر
(هابیل و قابیل)
را
به شکل دوئالیسم ارانی و عبدالصمد بسط و تعمیم می دهد
تا
مرده
ایدئالیزه شود،
به عرش اعلی برده شود،
آرمانگرا و تجارت ستیز و پاک و پارسا
قلمداد شود
و
در عوض
زنده
به مثابه شر مطلق، خاین مادر زاد، کثافت محض و لاشخور
جا زده شود.
بعدها
توله های عنقلابی همنشینان بهار
از
اشرافیت فئودال و جبهه کثافت ضد ملی
همین
دوئالیسم خیر و شر
(هابیل و قابیل)
را
به شکل دوئالیسم روزبه و رهبری حزب توده بسط و تعمیم خواهند داد.
روزبه
را
تقدیس و تجلیل خواهند کرد
تا
رهبری حزب توده
را
تحقیر و تخریب و نفرین کنند.
تاریخ معاصر طویله عه «هورا» و عا «شورا»
نه
زندان قصر،
بلکه
تاریخ همین دوئالیسم خیر و شر (هابیل و قابیل) است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر