پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
برگردان
شین میم شین
I
دستاورده های
فلسفه مارکسیستی
در رابطه با مفهوم «کردوکار»
الف
استکمال
(به کمال رساندن) ماتریالیسم
۱
·
کاربست پیگیرانه و قاطعانه ماتریالیسم در رابطه با
پراتیک اجتماعی انسانی و در رابطه با کردوکار مشخص انسانی، ضربه نظری مهلک تعیین
کننده ای بر گمان ورزی ها و پنداربافی های ایدئالیستی، سوبژکتیویسم در عرصه مسائل اجتماعی و متعاقب با آن بر ایدئالیسم بطور
کلی بوده است.
۲
·
به قول کلاسیک های مارکسیسم، «زیرا آنجا که حدس و گمان
پایان می یابد (یعنی در زندگی واقعی)، علم واقعی
مثبت شروع می شود:
·
یعنی توضیح کردوکار عملی انسانی و توضیح روند توسعه عملی
انسانی.» شروع می شود.
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۲۷)
۳
·
این به معنی پایان تاریخفلسفه کهن و قدیمی بود:
·
پایان تاریخفلسفه ای که تاریخ را مجزا از پژوهش و مجزا
از نقش عملی دگرگونساز کردوکار اجتماعی انسانی توضیح می داد.
۴
·
بدین طریق بود که فلسفه ماتریالیستی، خصلت شابلون
واره، فاتالیستی و ناتورالیستی خود را از دست داد و به تئوری علمی
کردوکار عملی ـ شیئی و انقلابی مشخص و نتیجتا به تئوری توسعه سوبژکتیویته خلاق انسان بمثابه فرد و بمثابه همبود مبدل گردید.
·
مراجعه کنید به سوبژکتیویته در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
۵
·
بدین طریق بود که فلسفه ماتریالیستی به ابزار نظری کردوکار انقلابی، به ابزار سوبژکتیویته
خلاق انقلابی، به معنی پرولتری آن و به ابزار تحول سوسیالیستی جامعه مبدل شد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر