۱۳۹۶ دی ۱۶, شنبه

کار (۶)


 
بخش اول
پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
شین میم شین
 

۴
مفهوم کار در قاموس مارکس و انگلس
ادامه 
 
۲۱
·      به قول مارکس، «کار تولید مادی تنها تحت شرایط زیر می تواند این خصلت خود را حفظ کند:

الف
·      به شرط اینکه به عنوان کار اجتماعی باشد.

ب
·      به شرط اینکه خصلت علمی داشته باشد.

ت
·      به شرط اینکه در عین حال، کار به معنی عام آن باشد، یعنی نه به معنی جد و جهد انسان بمثابه نیروی طبیعی تربیت شده، بلکه بمثابه سوبژکت باشد، که در روند تولید نه در فرم طبیعی محض و نه در فرم خودپوی آن، بلکه بمثابه کرد و کار تنظیمگر همه قوای طبیعی جلوه کند.»
·      (مارکس «گروندریسه»، ص ۵۰۵)

۲۲
·      در سوسیالیسم و کمونیسم در هدفمندی و اشتراط (مشروطیت) مادی کار تغییری صورت نمی گیرد، اما اهداف روند کار، دیگر «ضرورت طبیعی ـ خارجی محض» نیستند.

·      مراجعه کنید به روند کار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

الف
·      در سوسیالیسم و کمونیسم، کار فقط وسیله تحصیل مواد حیاتی لازم نیست.

ب
·      حوایجی که در سوسیالیسم و کمونیسم، بواسطه کار مرتفع می شوند، فقط نیازهای طبیعی ضرور انسانی نیستند، بلکه این نیازها بلحاظ تاریخی ـ اجتماعی تغییر می یابند.

پ
·      در سوسیالیسم و کمونیسم، ضرورت طبیعی چسبیده به کار رایج در جوامع طبقاتی، در فرم بی واسطه اش محو می شود و حوایج تاریخا و اجتماعا (بطور تاریخی و اجتماعی) ایجاد شده جای آنها را می گیرد، تا کار ـ قبل از همه ـ برآورنده حوایج بیش از حد لازم گردد، تا انسان قوا، استعدادها و مهارت های خود را توسعه بیشتر بخشد و تسلط جامعه را بر طبیعت خارج و خود جامعه گسترش دهد.  

ت
·      در سوسیالیسم و کمونیسم کرد و کار خلاق انسان ها در کار به نیاز فردی بدل می شود.

ث
·      در سوسیالیسم و کمونیسم کار به «خودکارآوری» و«خود تأییدگری» انسان ها بدل می گردد.

ج
·      در سوسیالیسم و کمونیسم رابطه و استنباط نوین انسان ها از کار، خود را در انضباط کاری آزادانه و آگاهانه و در اتیک کاری متعالی تر نمایان می سازد.

·      مراجعه کنید به اتیک (اخلاق) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ح
·      بر بنیان مناسبات تولیدی جدید، فرم های متنوعی از کار کلکتیو (دسته جمعی) پدید می آیند.

خ
·      انقلاب علمی ـ فنی به تسریع تغییر خصلت کار در سوسیالیسم و کمونیسم کمک می کند.

د
·      ببرکت اوتوماسیون، انسان کارگر از روند تولید بیواسطه (به عبارت دقیقتر، ازبخش تولیدی ـ تکنیکی  روند کلی تولید) خارج می شود و بمثابه ناظم و ناظر تولید عمل می کند.

ذ
·      کار بطور دم افزون به عرصه های زیر منتقل می شود:

۱
·       به عرصه پژوهش علمی

۲
·      به عرصه توسعه و ترقی

۳
·      به عرصه بازسازی

۴
·      به عرصه برنامه ریزی

۵
·       به عرصه تنظیم

۶
·       به عرصه سازماندهی

۷
·      به عرصه اداره تولید

۸
·      به عرصه تعمیر

ر
·      کار سنگین جسمی بطور دم افزون به سیستم های ماشینی و دستگاه ها محول می شود و سهم کار فکری (روحی) و اهمیت آن افزایش می یابد و کار جسمی و فکری در هم ذوب می شوند.

ز
·      بدین طریق، کار در وحدت انقلاب سوسیالیستی و انقلاب علمی ـ فنی جنبه های مضمونی (محتوائی) نوینی کسب می کند.

·      کار خلاق کارگران برابرحقوق و تحصیلکرده، اولین نشانه کاری است که در کمونیسم به نیاز حیاتی انسان ها بدل می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر