فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
عصیان خدایی
ادامه
۱
گر خدا بودم
خدایا
ز این خداوندی
کی دگر تنها مرا نامی به دنیا بود.
من
به
این
تخت مرصع
پشت می کردم
بارگاهم، خلوت خاموش دل ها بود.
معنی تحت اللفظی:
من
اگر خدا بودم،
خدایی بی نام و بی اعتنا به نام بودم.
بر تخت سلطنت الهی
پشت پا می زدم.
بارگاهم
را
به اطراقگاه خلوت دل ها مبدل می کردم.
از
همین بیت شعر بلند عصیان خدایی
معلوم می شود
که
فروغ
در مقابل طبقه حاکمه ـ خدا،
توده ـ خدا
را
قرار می دهد.
اولین مشخصه توده ـ خدا
همان
مشخصه اصلی توده
است:
۲
گر خدا بودم
خدایا
ز این خداوندی
کی دگر تنها مرا نامی به دنیا بود.
توده ـ خدا
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده مولد و زحمتکش است.
به همین دلیل
هم
گمنام می ماند
و
هم
بی اعتنا به نام.
۳
من
به
این
تخت مرصع
پشت می کردم
بارگاهم، خلوت خاموش دل ها بود.
توده ـ خدا
بسان توده
نه
برای تخت جواهرنشان، تره خرد می کند
و
نه
برای بارگاه و مخلفات.
بارگاه خدایی
را
در اختیار صاحبدلان قرار می دهد.
این خصوصیت توده ـ خدا
را
می توان
در
توده هم شاهد بود.
دختران توده
وقتی
تصادفا
چیز زیبایی پیدا می کنند،
به دختران طبقه حاکمه می دهند
و
زیر لب به زمزمه می کنند:
«به درد امثال تو می خورد
نه
به درد من.
من
چه می توانم با آن کنم.»
۴
گر خدا بودم
خدایا
لحظه ای از خویش
می گسستم، می گسستم
دور می رفتم
روی ویران جاده های این جهان پیر
بی ردا و بی عصای نور می رفتم
من
اگر خدا بودم،
از
خویشتن خویش
دل برمی کندم و دور می شدم.
در جاده های ویران جهان
بدون عبا و قبا و عصای نورانی و غیره
می رفتم.
توده ـ خدا
در این بند شعر عصیان خدایی
خودشیفتگی و خود برتر نمایی طبقه حاکمه ـ خدا
را
عملا
نفی کند.
توده ـ خدا
بسان توده می شود:
ساده و بی اعتنا بر تجمل و ملک و مال
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر