۱۳۹۶ آبان ۲۶, جمعه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۱۰۸)

 
  فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)
 
عصیان
(۱۳۳۶)

ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی

۱
   تو چه هستی، 
 ای همه هستی ما از تو
   جز یکی سدی به راه جستجوی ما؟
 
  گاه در چنگال خشمت می فشاری مان
   گاه می آیی و می خندی به روی ما

 
معنی تحت اللفظی:
تو
جز سدی در راه ما نیستی.
تو
دیالک تیکی از قهر و مهر هستی.

این تصور و تصویر فروغ ۲۰ ساله
از
طبقه حاکمه ـ خدا
ست.

۲
   تو چه هستی، 
 ای همه هستی ما از تو
   جز یکی سدی به راه جستجوی ما؟
 
طبقه حاکمه ـ خدا
سدی در راه جست و جوی توده است.
 
فروغ ۲۰ ساله
دیالک تیک انسان و خدا
از
دید تئولوژی
را
کشف کرده است:
 
طبقه حاکمه ـ خدا
بسان طبقه حاکمه ،
دشمن توده است.
 
سد راه توسعه و تکامل و پیشرفت توده است.
 
طبقه حاکمه ـ خدا
با
تشکیل جامعه طبقاتی
پدید آمده است:
 
یعنی 
با قبضه همه نیروهای مولده
و
حتی
خود توده های مولد
توسط اعضای طبقه حاکمه برده دار و روحانی 
یعنی
با 
برپا داشتن سدی در مقابل رشد و توسعه مادی و فکری ( فلسفی، فرهنگی و هنری) توده
پدید آمده است.
 
ذلت مادی توده
با
ذلت فکری اش
دست در دست رفته است.
 
رادیکال اندیشی فروغ جوان
ستایش انگیز 
 است.
 
طبقه حاکمه
با تسخیر وسایل اساسی تولید،
توده
را
از 
  نعمات مادی و فکری و فرهنگی 
محروم ساخته است.

۳
  گاه در چنگال خشمت می فشاری مان
   گاه می آیی و می خندی به روی ما  
 
طبقه حاکمه ـ خدا
بسان طبقه حاکمه،
در
رابطه با توده،
ترفند دیالک تیکی قهر و مهر
را
به خدمت گرفته است:
 
کشف این توطئه طبقه حاکمه
به دراکه نیرومندی نیاز دارد:
 
این همان
توطئه دیالک تیکی بیم و امید 
تهدید و تطمیع
است.
 
اما
آنچه
که
فروغ جوان
کشف کرده 
و
به
چالش می کشد،
نصف حقیقت عینی است:

فروغ

طبقه حاکمه ـ خدا
را
شناخته و به چالش کشیده است.
 
این کار کمی نیست.
ولی کافی نیست.
 
فروغ جوان
هنوز نمی داند و شاید هرگز نداند
که
طبقه حاکمه ـ خدا،
انعکاس آسمانی و انتزاعی اعضای طبقه حاکمه،
است.
 
به همین دلیل،
طبقه حاکمه 
از
تبر انتقادی فروغ در امان می ماند.
 
فروغ جوان
بر 
تصویر طبقه حاکمه
حمله می برد
و
نه
بر
خود طبقه حاکمه
 
این عیب بزرگی است که دور از ما باد.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر