۱۳۹۶ آذر ۸, چهارشنبه

سیری در شعری از معینی کرمانشاهی (۶)

 
رحیم معینی کرمانشاهی
(۱۳۰۱ ـ ۱۳۹۴) 
  نقاش، روزنامه‌ نگار، نویسنده، شاعر و تصنیف سرا
 
ویاریش و تحلیل
از
میمحا نجار
 
۱

زنده کُش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهی است،
که
 ما 
طالب گوریم
هنوز

معنی تحت اللفظی:
ما
زنده کش و مرده پرست بوده ایم
این دال بر گورگروی ما ست.
  
 
همانطور که ذکرش گذشت،
دیالک تیک زنده ستیزی و  مرده پرستی
پس از ورود بشریت به جامعه طبقاتی تشکیل شده است.
 
یکی از دلایل عینی زنده ستیزی
جریان جنگ همه بر ضد همه 
در
جامعه طبقاتی 
است:
 
این شرایط عینی
در 
آیینه ضمیر اعضای جامعه منعکس می شود
و
به صورت احساس پسیکولوژیکی هراس مدام از همدیگر در می آید.
 
اعتماد به همنوع
به
سلابه کشیده می شود
و
سوء ظن به همدیگر 
در روح و روان اعضای جامعه 
بر 
تخت می نشیند.
 
یکی از سران شکنجه در ساواک
 روانشناسی طبقه حاکمه  
را
در جمله زیر تبیین می داشت:
ما
به
کسی 
اعتماد پیدا می کنیم
که
زیر شکنجه بمیرد.

این بدان معنی است
که
در چشم
«چشم و گوش شاه»
همه اعضای جامعه مشکوک و مظنون اند
و
تنها راه تمیز صادق از متظاهر
مرگ 
او
در
زیر شکنجه است.

۲
زنده کُش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهی است،
که
 ما 
طالب گوریم
هنوز
 
این معیار عینی و عملی برای تمیز خیر از شر (دوست از دشمن)
معیاری 
از سر تا پا
فئودالی است.
 
در همه خرگاه های خوانین و دربار های سلاطین فئودالی
همین 
روانشناسی مبتنی بر سوء ظن
رواج داشته است.
 
زیبا ترین شهبانو ها
به دلیل سوء ظن
به دست جلاد سپرده شده اند.
 
هالی وود
در این زمینه فیلم های سکسی متعددی ساخته است.
 
خواجه شیراز 
هم 
در بیت زیر 
همین معیار مبتنی بر زنده ستیزی م مرده باوری 
را   
در مد نظر داشته است:
 
خوش بود
گر محک تجربه آید به میان
تا
سیه روی شود
هر که
در او غش باشد.
 
خواجه
در بیت زیر
همین زنده ستیزی برای مرده باروی
را
صریحتر تبیین می دارد:

در خلوص منت ار هست شکی
 تجربه کن
کس عیار زر خالص نشناسد
 چو محک
 
معنی تحت اللفظی:
اگر به من مشکوکی
امتحانم کن.
محک
 بهترین وسیله برای تعیین عیار زر است.
 
خواجه
می خواهد که دوست (مثلا تیمور لنگ)
برای اثبات خلوص عشقش به او
او
را
مورد آزمایش عملی قرار دهد.
 
دلیل اصلی مرده پرستی
همین جا ست:
 
۳
زنده کُش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهی است،
که
 ما 
طالب گوریم
هنوز
 
مرده
از
سویی
امتحانش 
را
داده است
و
خلوص قلبی خود
را
عملا
اثبات کرده است.
 
به همین دلیل پرستیدنی است.
 
مرده
اما
از 
سوی دیگر
دیگر خطری برای کسی محسوب نمی شود.
 
مرده 
خطرناکی زدایی 
شده است.
 
۴
 
زنده کُش بوده و با مرده پرستی شادیم
این گواهی است،
که
 ما 
طالب گوریم
هنوز
 
مرده پرستی
اما
می تواند
به
تداوم ایده و ایدئال (آرمان) مرده
منجر شود
و
در 
خدمت تهییج و بسیج توده مرده پرست 
قرار گیرد.
 
به همین دلیل
اجامر طبقه حاکمه
حتی گوری و سنگ گوری
برای مرده های توده ای
باقی نمی گذارند
و
یا
قبور مردگان محبوب مخالفین بدتر از خود
را
تخریب می کنند.
 
 
توحش
به همین می گویند:
فاشیسم و میلیتاریسم و فوندامنتالیسم
مخالفین خود
را
در
چاله های کلکتیو
چال می کنند.

در نتیجه
بازماندگان
حتی
گوری برای ارسال آهی و نثار اشکی نمی یابند.

بدین طریق
پیوند زنده های گرفتار در سوء ظن
با 
مرده های سربلند بیرون آمده از امتحان شکنجه و اعدام
قطع می شود:
ستم
نخست 
اندک بود.

هر کس آمد
به نوبه خود
بر آن مزید کرد
و
کار به اینجا رسید

فاجعه هنوز ادامه دارد.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر