۱۳۹۶ مهر ۲۴, دوشنبه

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (۱۰۰)


 
فروغ فرخزاد
(۱۳۱۳ ـ ۱۳۴۵)
(1934 ـ 1966)
 
عصیان
(۱۳۳۶)

ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 
۱
می فریبی هر نفس ما را به افسونی
   می کشانی هر زمان ما را به دریایی 
 
  در سیاهی های این زندان می افروزی
   گاه از باغ بهشتت شمع رؤیایی

معنی تحت اللفظی:
هر لحظه ما را به افسونی فریب می دهی و به دریایی می کشانی.
گاهی هم در ظلمات این زندان، شمعی رؤیایی از بهشتت روشن می کنی.

فروغ در این بند از شعر عصیان
مشخصه دیگر طبقه حاکمه ـ خدا
را
کشف و افشا می کند:

از دید فروغ
طبقه حاکمه ـ خدا
عوام فریب است:
 
طبقه حاکمه ـ خدا 
 بسان افسونگری است 
که
دو حیله در بساط دارد:
 
الف
از سویی
 هر لحظه افسونی پدید می آورد و بشریت را در دریای حیرت غوطه ور می سازد
یعنی کلافه و گیج و سر در گم می سازد.

ب
از سوی دیگر
هر از گاهی
با دادن وعده بهشت 
امید می دهد.

۲
می فریبی هر نفس ما را به افسونی
   می کشانی هر زمان ما را به دریایی 
 
  در سیاهی های این زندان می افروزی
   گاه از باغ بهشتت شمع رؤیایی
 
سعدی
کسب و کار و طرز کار طبقه حاکمه
را
که
طبقه حاکمه ـ خدا 
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اش است،
دقیقتر از فروغ تئوریزه  کرده است:
 
 
یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری رفت
 و 
همت خواست 
که
 روز و شب به خدمت سلطان مشغولم 
و
 به خیرش امیدوار 
و 
از عقوبتش ترسان

 ذوالنّون بگریست 
و 
گفت:
«اگر من خدای را عزّوجلّ چنین پرستیدمی که تو سلطان را 
از 
جمله صدّیقان بودمی.

ور وزیر ازخدا بترسیدی
همچنان کز ملک، ملک بودی»
 
معنی تحت اللفظی:
 وزیری 
به نیت مشورت
نزد ذوالنون مصری (صوفی بزرگ مصر)
رفت
و
گفت:
«شب و روز در خدمت سلطانم
از سویی
چشم امید به نیکخواهی اش دارم
و
از سوی دیگر
از خشم و زجر و عذابش هراسانم.»
 
ذوالنون گریست و گفت:
«اگر من خدا را چنان می پرستیدم که تو سلطان را می پرستی، 
جزو مقربین درگاه الهی بودم.
اگر وزیر به همان اندازه که از ملک (سلطان) بیم دارد، 
از خدا بیم می داشت، ملک (فرشته) می شد.» 

در این حکایت موجز و مختصر گلستان سعدی
چندین دیالک تیک بسیار مهم
به خدمت گرفته شده است:

الف
دیالک تیک طبقه حاکمه و طبقه حاکمه ـ خدا
به شکل دیالک تیک سلطان و خدا بسط و تعمیم یافته است.

ب
دیالک تیک فراز و فرود
به شکل دیالک تیک شاه و وزیر بسط و تعمیم یافته است.

پ
دیالک تیک شاه و وزیر 
در آیینه آسمان منعکس شده و تجرید یافته است 
و
به 
صورت دیالک تیک طبقه حاکمه ـ خدا و انسان
و
به عبارت دقیقتر
به شکل دیالک تیک ذوالنون و خدا بسط و تعمیم یافته است.

ت
 دیالک تیک بیم و امید
به شکل دیالک تیک خیر (مهر و محبت و خلعت) و عقوبت (زجر و عذاب)
بسط و تعمیم یافته است.
 
۳
می فریبی هر نفس ما را به افسونی
   می کشانی هر زمان ما را به دریایی 
 
  در سیاهی های این زندان می افروزی
   گاه از باغ بهشتت شمع رؤیایی
 
دیالک تیک  بهشت و دوزخ 
فرمی از فرم های بیشمار بسط و تعمیم دیالک تیک امید و بیم است.
 
اکنون
معلوم می شود
که
درگاه طبقه حاکمه ـ خدا
انعکاس آسمانی ـ انتزاعی خرگاه خوانین و دربار سلاطین فئودالی است
و
هر دو  
با
دیالک تیک واحدی به سلطه خود تداوم و قوت و قوام می بخشند:
با
دیالک تیک امید و بیم.
خلعت و اعدام
ترفیع مقام و تنزل مقام 
نصب و عزل
مهر و کین

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر