دکتر مهدی خزعلی
علامه کوسه رفسنجانی
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
مش مهدی خزعلی
در
این
شعار به اصطلاح افشاگر
از
مفهوم «رقابت بر سر صیغه کردن بیوه های پاسداران و سربازان» (فرزندان توده)
بهره بر می گیرد.
سؤال اول
این بود
که
این
مفهوم
نتیجه تجرید چه چیزهایی است؟
۴
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
همانطور که ذکرش گذشت،
اجامر جماران
به احتمال قوی
برای تشکیل نیروی مسلح سرکوب خویش
توری از حوایج غریزی ـ طبیعی ـ جنسی
تنیده اند
یعنی
برای صید فرزندان توده
از
طعمه آغوش و سکس و ارگاسم
بهره برگرفته اند.
این کردوکار طبقه حاکمه جدید
(جدید به لحاظ زمانی و نه به لحاظ طبقاتی)
به لحاظ پسیکولوژیکی بغایت ترفند آمیز است.
چرا و به چه دلیل؟
۱
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
ترفندی
که
در این کرد و کار نهفته است،
ترفند پسیکولوژیکی چند بعدی
است:
۲
تفاوت میان سرباز تازه ازدواج کرده
که
لذت آغوش مهربان همسر
را
و
حظ عمیق از سکس و ارگاسم
را
برای مدتی کوتاه
تجربه کرده
با
سرباز مجرد و عزب و بی تجربه
از زمین تا آسمان است.
چنین سربازی
برای طبقه حاکمه امپریالیستی و فئودالی ـ فوندامنتالیستی
سرباز ایدئالی
است:
الف
چنین سربازی
از سویی
دلبسته به زندگی است.
دلش عمیقا می خواهد که از جبهه نبرد با سپاه صدام یزید
زنده به خانه برگردد
و
لذت آغوش و سکس و ارگاسم
را
دوباره تجربه کند.
این
کشش غریزی ـ پسیکولوژیکی به زندگی
سبب می شود
که
سرباز در جبهه جنگ
تمرکز حواس داشته باشد و غفلت نورزد.
یعنی
از سنگر اسلام جمارانی
با تمام قوا دفاع کند و بهتر بجنگد.
ب
از سوی دیگر
مرگ در جهاد فی سبیل الله
و
ورود عنقریب
پس از شهادت در جهاد
به
بهشت برین
و
افتادن با کله در آغوش حوریان حشری ماهروی همیشه باکره بهشتی
و
برخورداری ابدی
از
لذت آغوش و سکس و ارگاسم
تهور (بی باکی) خارق العاده ای به چنین سربازی می بخشد.
در نتیجه
چنین سربازی
بهتر و داوطلبانه تر از مینزار ها می گذرد
و
سرسخت تر
به تسخیر سنگرهای صدام یزید
خطر می کند.
پ
می توان گفت
که
ما
با
دیالک تیکی از احتیاط و تهور
سر و کار پیدا می کنیم.
دیالک تیکی
که
همه آب ها
را
به
آسیاب طبقه حاکمه انگل، استثمارگر و استحمارگر
می ریزد.
ت
ضمنا
می توان گفت
که
ما
در این ترفند طبقه حاکمه
با
دیالک تیک پسیکولوژی و تئولوژی
(روانشناسی و خداشناسی )
سر و کار پیدا می کنیم.
در این ترفند طبقه حاکمه
پسیکولوژی با تئولوژی
دست در دست می رود:
الف
پسیکولوژی
سرباز فوندامنتالیسم
را
به حراست از حیات و زنده برگشتن از جبهه به خانه سوق می دهد.
ب
تئولوژی
او
را
به
نیهلیسم
به
شهادت در جهاد
و
برخورداری از نعمات متنوع در بهشت موعود
و
در نتیجه
به
بی اعتنایی نسبت به مرگ و زندگی
یعنی
به
تهور
(بی باکی، دلاوری، مخاطره جویی، جانبازی، از خود گذشتگی)
وسوسه می کند.
۳
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
نیهلیسم
یکی از مهم ترین گرایشات ایده ئولوژیکی فاشیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم و میلیتاریسم (ژاپن)
و
فوندامنتالیسم اسلامی (سنی و شیعی)
بوده و است.
فلاسفه و هنرمندان و فقهای امپریالیسم و فوندامنتالیسم
از شوپنهاور تا نیچه
از کامو تا کافکا
از صادق هدایت تا احمد شاملو
از خمینی تا بن لادن
از فداییان خلق و اسلام تا مجاهدین خلق و لیملام
مبلیغ خستگی ناپذیر نیهلیسم
بوده اند و هستند.
در
ژاپن امپریالیستی ـ میلیتاریستی
نیهلیسم
روح و روان تک تک افراد جامعه
را
تسخیر کرده بود:
الف
از سویی
خلبان های کامی کاتسه داوطلب
با
هواپیمای پر از بنزین
خود
را
به ناوهای امریکایی می زدند.
ب
از سوی دیگر
ملت بدبخت مسموم از نیهلیسم ژاپن
به
انتحارات دسته جمعی
مبادرت می ورزیدند.
پ
یکی از دلایل استفاده از بمب اتمی
توسط امپریالیسم امریکا
کلافگی از همین وضع بود.
۴
قلمت بشکند تاریخ،
اگر ننویسی
که
پس از کشته شدن جوانان وطن در راه دفاع از میهن
برای صیغه کردن زنان آنان
چه رقابتی داشته اند
رسول اکرم
هم
در صدر اسلام
برای بسیج مسلمانان و گسیل آنان به جنگ به اصطلاح کفار
از
همین
ترفند آغوش و سکس و ارگاسم ابدی در بهشت موعود
بهره برگرفته بود.
می توان گفت
که
نیهلیسم
موتور مقاومت و مبارزه متهورانه سپاه برده داری اسلامی
در صدر اسلام بوده است.
با توجه به نقش منفی و مخرب نیهلیسم
بهتر می توان به ضرورت بی چون و چرای مبارزه ایده ئولوژیکی
بر ضد انواع مختلف نیهلیسم
(نیچه ئیسم، فاشیسم، نازیسم، پانیسم، شاملوئیسم، کافکائیسم، اگزیستانسیالیسم، هدایتیسم، فدائیسم، مجاهدیسم، خمینیسم، طالبانیسم، داعشیسم، فوندامنتالیسم و زباله های دیگر)
پی برد.
هسته ی ایده ئولوژیکی مشترک همه این جریانات
که
اعضای جامعه
را
به
بمب های متحرک
مبدل می سازند
و
به دنبال نخود سیاه می فرستند،
در تحلیل نهایی
نیهلیسم
است.
تفاوت
تنها
در زر ورقی است
که
نیهلیسم
در آن بسته بندی شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر