۱۳۹۶ خرداد ۱۷, چهارشنبه

سیری در شعر «ناگه غروب کدامین ستاره؟» (۲۲)

 
 مهدی اخوان ثالث
  (م. امید)
  (۱۳۰۷ ـ ۱۳۶۹)  
 
ویرایش و تحلیل
 از
شین میم شین

ناگه غروب کدامین ستاره؟ 
(۱۳۴۱ ـ ۱۳۵۰) 
 ادامه 
 
  او دید، من نیز دیدم:
  دم لابه های سگی را 
ـ سگی زرد ـ
  که جلد می رفت، می ایستاد و دوان بود،
دنبال مردی، که با یک بغل نان خوشبوی و تازه
  چالاک و چابک روان بود
و
    گاه، یک لقمه می کند و می خورد
  و 
لقمه ای پیش آن سگ می افکند.

  اخوان اکنون برای توضیح همه جانبه تر قضیه 
به نقل تجربه دیگری اقدام می کند:
تجربه ای از عالم حیوانات
که نیای بنی آدم اند.
 
۱
 سگی که با دم لابه های گداگونه به دنبال مردی روان است 
و
 مرد 
ـ بدون مته به خشخاش گذاشتن  ـ
بدون تهمت و توهین و افترا به سگ
تکه هائی از نان خوشبو جلوی سگ می اندازد.
 
 دیگر از ادا و اطوار دروغین سگ 
سخنی بر زبان نمی گذرد.
  
اخوان ظاهرا به مقایسه ای و استنتاجی  دست می زند:
  رفتار آدم ها با همدیگر 
بدتر از رفتار آنها با سگ های ولگرد کوچه ها و خیابان ها ست.
 
اخوان 
اما
تجربه دیگری
راجع به همین سگ ولگرد 
  را
هم
به اطلاع خواننده و شنونده شعر می رساند:
۲  ناگه دهان دری باز 
ـ چون لقمه ـ 
او را فرو برد

 ما هم شنیدیم، کآن بوی دلخواه
 گم شد
  و آمد به جایش، یکی بوی دشمن
 
  و آنگاه دیدیم از آن سگ
  خشم و خروش و هجومی
  ـ که گفتی ـ
 بر تیره شب چیره شد بامداد طلائی
 
 اما 
نه، 
سگ خشمگین مانده پائین
 و 
بر درخت است، آن گربه ی تیره ـ گل باقلائی.

معنی تحت اللفظی:
ناگهان دری 
ـ بسان دهنی ـ
باز شد 
و
 مرد دست و دل باز
 را 
ـ بسان لقمه ای ـ
بلعید.
 
آنگاه
به جای بوی دلخواه نان، بوی دشمن بدخواه آمد.
سگ تحول کیفی منفی یافت و به دد درنده ای تبدیل شد
 و
 گربه از ترس سگ به بالای درخت گریخت.
 
۳
اخوان 
در این شعر
به مقایسه های متعددی دست می زند:
 
الف
اخوان
 از سویی 
رابطه اعضای جامعه را با عضو صرعی فقیر همان جامعه
 تشریح می کند.

او
فقدان همبستگی میان اعضای جامعه 
را 
به چالش می کشد.

ب
اخوان
 از سوی دیگر
رابطه اعضای جامعه را با سگ تشریح می کند
و
از حمایت آنها از سگ گزارش می دهد.
 
این
عملا
بدان معنی است که رابطه اعضای جامعه با همدیگر
بمراتب بدتر از رابطه انها با سگان است.
 
سگ در این شعر
البته
نه به عنوان نیای ارجمند انسان ها
بلکه به عنوان موجود نجس، پست و بی ارج و ارزش
در افکار عقب مانده عمومی
مطرح می شود.
 
پ
اخوان
 از سوی دیگر
«رابطه» موجودات طبیعی با یکدیگر را تشریح می کند:

سگی که برای بیگانه ای (آدمی) دم تکان می داد و به خفت و تحقیر تن در می داد، 
با دیدن گربه ای (حیوان همنوعی) خوی خصمانه از خود بروز می دهد 
و 
گربه را مورد حمله و هجوم قرار می دهد.
 
 اخوان 
ـ ظاهرا ـ
با مقایسه ی رفتار انسان ها و سگ ها با همنوع خویش
 به کشف تشابه شگرفی میان اشرف موجودات و جانوران
 نایل می آید.

  کشف و اعلام این تشابه اما از فاجعه ای خبر می دهد:

  از 
فاجعه سقوط انسان ها به قهقرای بربریت خبر می دهد
و 
یا 
از 
فاجعه درجا زدن در مرحله بربریت.
 
۴
آنچه
در این میان
به هر دلیلی
ناگفته می ماند، این حقیقت امر است،
که
هم
رابطه انسان ها با یکدیگر
و
هم
رفتار جانوران با یکدیگر
و
هم
رفتار انسان ها
 با 
محیط زیست 
(چه جامد و چه جاندار، چه خاک و چه آب و چه هوا)
با
دترمینانت های (عوامل تعیین کننده ی) زیربنایی ـ اقتصادی
تعیین می شود.
 
۵
اکنون
در خیلی از خانواده ها
سگ و گربه
به همزیستی صلح آمیز  و حتی محبت آمیز
با یکدیگر رسیده اند.

این که سهل است،
پلنگانی به همزیستی با گوسفندان و آدم ها رسیده اند.
 
۶
مردی 
در ویرانه های شوروی
مغموم و پریشان از مشاهده با جنون فوندامنتالیسی ـ امپریالیستی
با درد و دریغ گفت:
ما
 ۷۰ سال
بی اعتنا به تعلقات قومی و ملی و مذهبی
در نهایت صلح و صفا و همبستگی با همدیگر بسر بردیم.
 
تشکیل و تشدید خصومت و خواهر و برادرکشی
دلایل دیگر دارند.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر