جمعبندی از
مسعود بهبودی
سگ ها در همزیستی با آدم های خرد زدایی شده
خر می شوند
پسر نوح با خران بنشست
خاندان نبوتش، شر شد
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی عادم گرفت و چون خر شد
زن اگرپرنده آفریده می شد حتما "طاووس"بود
اگرحیوان بود حتما "آهو"بود
اگرحشره بود حتما "پروانه"بود
او انسان آفریده شد تاخواهر ومادر باشد وعشق
زن چنان بزرگ است ک اشرف موجودات خدا ست
تا حدی ک یک گل او را راضی می کند و یک کلمه
شریعتی
۱
بی کمترین تردید و به هزار و یک دلیل
شریعتی شیاد است.
۲
زن کمترین تفاوتی با مرد ندارد.
۳
نصف هر زن، مرد است و نصف هر مرد، زن.
۳
هر کس میان زن و مرد تفاوت قایل شود و کفه ترازو را به نفع یکی از آندو سنگینتر تر کند یا خر است و یا لاشخور.
۴
هیچ جنایتی از دست مرد برنمی آید که از دست زن برنیاید.
۴
نمونه فراوان است.
از مرلین اولبرایت تا مارگاریت تاچر
از هلری تا مرکل
از ماری لوپن تا پطری بدتر از بطری
۴
زن و انسان بطور کلی
مخلوق کسی نیست.
۴
مولانا صد ها سال قبل هم می دانست ولی شریعتی شیاد نمی داند:
از جمادی مرده و نامی شده
از نما مرده به حیوان سر زده
مرده از حیوانی و آدم شده
گرهارد شرودر
رهبر حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان
در سخنرانی در فروم اقتصادی
سال ۲۰۰۵
ما باید بازار کار را لیبرالیزه کنیم.
ما نازلترین بخش دستمزد را در اروپا تشکیل داده ایم.
آخرالزمان است، مش سلمان.
۱
نهادن زباله جات ادویه زده شده ی خوشمزه
در سفره فکری همنوع
کسب و کار خلایق در مقیاس گلوبال (تمام ارضی) شده است.
۲
اسمش هم ژورنالیسم دکادنتیستی ( بند تنبانی) است.
۳
در این ده سال
چی یاد گرفته ای از پیک خدا می کند، کی؟
۴
یاد پیک ایران
صدای بی بند توده
به یاد باد
که
به
جای
زباله
شعور رهایی بخش
در سفره همنوع می نهاد.
۱
اگر آدم ها فقط به اندازه غم های شان پیر می شدند
لاشخورها همیشه جوان
می ماندند.
۲
اما
از این خبرها
نیست.
۲
از سیطره ی بلامنازع تریاد تولد و رشد و زوال
نه گریزی امکان پذیر است و نه گریزگاهی هست.
۳
حتی رونالد ریگان
ـ لاشخور جنگ ستارگان ـ
پیر شد و المیرزا گرفت و مرد.
۴
حتی مگی تاچر
ـ لاشخور آهنین ـ
پیر و ذلیل و زمینگیر شدند و مرد.
باشد اندر پرده بازی های پنهان
غم بخور.
۱
اصلا فرقی بین این اجامر جماران و جمکران وجود ندارد.
۲
کلاه گل و گشاد فرو شده تا خرخره را بردار
تا ببینی دور و برت را ای یار.
نقد از هنگامی که ثابت می کند که شرایط تاریخی پیدایش موضوع و شکل بندی مقوله هایی که می کوشند هم زمان این موضوع را فهم پذیر کنند و روشن سازند، رادیکال می شود .
حریف
این
جمله معیوب
(نقد ثابت می کند که شرایط تاریخی و مقولات چی اند؟)
به چه معنی است؟
معنی تحت اللفظی:
پیش شرط رادیکالیته
اثبات شرایط تاریخی پیدایش موضوع شناخت و تشکیل مقولات مربوطه است.
مقولاتی که موضوع را قابل فهم می سازند و توضیح می دهند.
۱
اولا
شرایط تاریخی پیدایش موضوع و مفاهیم مربوطه کشف می شوند و نه اثبات.
۲
مثال:
این که جمهوری جماران (موضوع شناخت) در چه شرایط تاریخی تشکیل شد احتیاجی به اثبات ندارد.
۳
این جرثومه فساد چیزی عینی است.
۴
شرایط تشکیل آن کشف می شود
چه بلحاظ داخلی و چه بلحاظ خارجی
چه بلحاظ ملی و چه بلحاظ بین المللی.
چه بلحاظ مادی (سطح توسعه نیروهای مولده و غیره) و چه بلحاظ فکری
۵
ماهیت طبقاتی آن اما می تواند اثبات شود.
۶
اثبات ماهیت طبقاتی آن هم می تواند رئالیستی باشد و هم ایرئالیستی.
هم علمی باشد و هم خرافی
۷
مفاهیم و مقولات انعکاس چیزها هستند.
۸
مفهوم درخت انعکاس انتزاعی (نتیجه تجرید) سرو و صنوبر و غیره است.
۹
مقوله، توضیح دهنده چیزی نیست.
۱۰
اندیشه در احکام (که فرم جمله به خود می گیرند) تبیین می یابد.
۱۱
مفااهیم آجر های مهم عمارت احکام اند.
۱۲
حاوی و حامل افکار و قضاوت ها، اما احکام اند و نه مفاهیم و یا مقولات.
۱۳
رادیکالیته به قول مارکس چیز بکلی دیگری است:
رادیکالیه دست بردن به ریشه جمهوری جماران است.
نه اثبات شرایط تشکیل آن و مقولات مربوط بدان. (؟)
كاري به كارعقل ندارم، به قول عشق
كشتي شكسته راچه نيازي به ناخدا
گيرم كه شرط عقل به جز احتياط نيست
اي خواجه احتياط كجا ، عاشقي كجا؟
فاضل نظری
۱
عشقی که پشت پا به عقل زند، به درد عمه فاضل نظری می خورد.
۲
آتش چنین عشقی
به سوتی و فوتی دود می شود و نابود می شود.
۳
ضمنا شرط عقل احتیاط نیست.
۴
شرط عقل کل اندیشی است.
۵
شرط عقل فلسفی اندیشی است.
نه.
این نظر کدکنی درست نیست.
۱
کدکنی اندیشیدن بلد نیست.
۲
تأثیر مخرب شاملو (و خود کدکنی) ایده ئولوژیکی است.
۳
شاملو مبلغ نیچه ئیسم (فاشیسم) است.
۴
ضربه شاملو (و نه فقط شاملو) به جامعه نه به دلیل سبک ادبی اش
بلکه به دلیل سمتگیری سیاسی ـ ارتجاعی ـ طبقاتی اش است.
۵
محتوای نظری آثار شاملو
جامعه را علیل و ذلیل و ضربه پذیر کرده و برای پیروزی ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی آماده کرده بود.
۶
شاملو ضمنا خیل عظیمی از جوانان عمدتا دانشجو (از دانشکده فنی) را شیر کرده بود و به جنگ شیران گسیل کرده بود تا انتحار عنقلابی کنند و او برای شان مرثیه بسراید و منم منم سر در دهد و کسب شهرت کند.
۷
شاملو ضمنا تعداد چشمگیری از جوانان هنرگرا را معتاد به هرویین کرده بود تا دسترسی اش به مواد تسهیل شود.
۸
به دلیل خاموشی چراغ روشنگری
شاملو افشا نشده است و همچنان محبوبیت مخرب دارد.
۹
هر بدبختی، هر عیاشی و هر لاشخوری طرفدار عشعار بند تنبانی و زندگی ستیز و مرگ ستای احمد شاملو ست.
در ِ قفس را باز بگذار
پرنده
اگر به تو عاشق باشد
بر شانه هايت مينشيند!
حریف
تیز که بیندیشیم در این سخن حریف
دانش تجربی جدیدی هست:
۱
پرنده و حشره و دد و دام
ـ درست به دلیل شعورمندی شان ـ
به همزیستی با اولاد حوا و آدم تن در می دهند.
۲
جانوران به احتمال قوی
به مدد شم طبیعی خود
پی می برند که آدم ها چقدر بیکس و بی پناه و تک و تنها و ترحم انگیز شده اند.
۳
ولی باز هم زنده باد آیینه
به مثابه بهترین همدم و هماندیش و همرزم آدمیان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر