پروفسور دکتر فریدریش تومبرگ
(۱۹۳۲)
فصل یازدهم
اتیک
(اخلاق)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
خاطره خروشان
سرهنگ سیامک
فصل یازدهم
بخش چهارم
سنتز (ترکیب) آزموده ی اصل هوس
با اصل کردوکار
قسمت اول
قدرت طلبی
(اراده به کسب قدرت)
۱
سیگموند فروید
(۱۸۵۶ ـ ۱۹۳۹)
·
سیگموند فروید بر آن بود که در جوار محرکه هوس (لیبیدو)
باید به محرکه ضد آن، یعنی به محرکه مرگ اشاره کرد.
۲
آرتور شوپنهاور
(۱۷۸۸ ـ ۱۸۶۰)
·
می توان گفت که اصل انکار اراده به زیست شوپنهاور، فی
نفسه، حاوی تبیین وارونه اش نیز بوده است.
·
یعنی حاوی اصل هوس مورد نظر سیگموند فروید نیز بوده است.
۳
فریدریش نیچه
(۱۸۴۴ ـ ۱۹۰۰)
·
به همین دلیل، نیچه در ایام جوانی، متافیزیک اراده
شوپنهاور را به معنی تأیید بی چون و چرای زندگی طلبی (اراده به زیست) به خدمت می گیرد.
۴
·
البته نیچه طولی نمی کشد که با فلسفه شوپنهاور، قطع
رابطه می کند.
·
به این دلیل که شوپنهاور، انسان را ـ چه در هوس و چه در
درد ـ به مثابه موجودی منفعل و درونگرا تلقی می کند.
·
این در قاموس نیچه بدان معنی است که انسان حیوان گله ای
راضی و خشنودی است.
·
فقط می خواهد که چراگاه امنی باشد و بتواند بچرد و شکم
خود را سیر کند.
۵
·
نیچه بر خلاف شوپنهاور بر آن است که انسان موجود سازنده
اکتیوی (مبتنی بر کنش، فعالیت) است که سودای سلطه هم بر دیگران و هم بر خویشتن
خویش در سر دارد.
۶
·
نیچه نگرش های پوزیتیویست های انگلیسی از قبیل جان
استوارت میل، هربرت اسپنسر و چارلز داروین را در تضاد با اتیک (اخلاق) خود می
بیند.
·
(«آثار نیچه»، ۱۹۶۶، جلد ۲، ص ۷۲۰)
۷
·
نیچه،
پوزیتیویست های انگلیسی را مورد نکوهش و تحقیر قرار می دهد:
·
آنها با تفکرات دموکراتیکی شان هر کس را که سودای سلطه
بر دیگران بر سر دارد، از تعلیمات حیات خویش حذف می کنند.
·
تعلیمات حیاتی که یکی از مهمترین مفاهیمش، اکتیویته
(کنش، فعالیت) واقعی است.
·
آنها جای خالی اکتیویته (فعالیت) را با ره اکتیویته
(واکنش، فعالیت دست دوم) صرف پر می کنند و «انطباق» (دمساز سازی خویش با محیط
زیست) را برجسته می کنند و حیات را به مثابه انطباق (تطبیق دادن) همواره هدفمند خود
با شرایط خارجی قلمداد می کنند.
·
در این صورت، اما ماهیت حیات که قدرت طلبی (اراده به کسب
قدرت) است، ناشناخته می ماند.
۸
·
قدرت طلبی (اراده به کسب قدرت) از دید نیچه بدان معنی
است که در انسان، قوای خودپو، مهاجم، فراتر رونده، نو، سمت نو جوینده و نوسازنده
تقدم دارند و انطباق مبتنی بر آنها ست.
·
(همانجا، جلد ۲، ص ۸۱۹)
۹
·
به نظر نیچه در این اخلاق پوزیتیویست های انگلیسی که با
مسیحیت حاکم گشته، احساس ضعف ستمدیدگان تبلور یافته است که در صدد انتقام گیری اند
و می خواهند اقلیت قوی را پایین کشند و به سطح آدم های متوسط برسانند.
۱۰
·
نیچه این اخلاق مورد نظر پوزیتیویست های انگلیسی را
«اخلاق برده ها» می نامد و در مقابل آن، «اخلاق اربابان» (اخلاق برده داران) را،
اخلاق اعیان و اشراف را قرار می دهد.
۱۱
·
در قاموس نیچه، اخلاق مورد نظر پوزیتیویست های انگلیسی،
یعنی «اخلاق برده ها» سعادت (خوشبختی) را
(به مثابه صلح روحی، به مثابه «دکه خرده فروشی انقلی (فرشته ای) ـ انگلیسی حضرت
هربرت اسپنسر») ارزانی اکثریت مردم می دارد.
·
(همانجا، جلد ۳، ص ۷۹۶)
۱۲
·
پیشرفت در قاموس نیچه، عبارت است از قربانی کردن بشریت
در درگاه اقلیت قوی.
·
(همانجا، جلد ۲، ص ۸۱۹)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر