(۱۹۳۲)
فصل یازدهم
اتیک
(اخلاق)
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
خاطره خروشان
سرهنگ سیامک
بخش سوم
اویده مونیسم روان
تحلیلی و امپیریستی
(سعادتگرایی مبتنی
بر راونکاوی و تجربه گرایی)
۲۶
·
تعجبی ندارد که فروید، بعدها، همین اصل هوس شوپنهاور را
با کلی وسواس، به مثابه محرکه ماهوی بنیادی بیماران روانی اش کشف خواهد کرد و آن
را بنا بر روحیات زمانه اش به درجه مشخصه (کاراکتریستیکوم) طبیعت آدمی بطور کلی
ارتقا خواهد داد.
·
اصل هوس را فروید برای نخستین بار و ضمنا با جدیت تام و
تمام در فرمول «دو اصل حوادث روانی»، در
سال ۱۹۱۱ تبیین خواهد داشت.
۲۷
·
فروید با کشف اصل هوس، طرز تفکر (اخلاقی) کانتی حاکم را در کشورهای آلمانی زبان، بی اعتبار ساخت.
·
طرز تفکر (اخلاقی) کانتی حاکم، تکلیف و عقل را مقدم بر
تمایلات حسی و سنن مبتنی بر طبیعت می دانست.
۲۸
·
طرز تفکر (اخلاقی) ضد کانتی البته در انگلستان از دیرباز رواج وسیع داشت.
۲۹
·
در انگلستان، نه فقط در تئوری شناخت، بلکه ضمنا در اتیک
(اخلاق)، تعالیم دیوید هیوم بر مقدمات فلسفه بورژوایی واپسین حاکم بوده است.
·
در تعالیم دیوید
هیوم، انسان در استنباطات حسی اش ببرکت شناخت، به واقعیت خود می رسد.
·
آن سان که فهم فقط نقش انتظامبخش به عهده می گیرد.
·
آنگاه، در زندگی عملی آدم ها، تضمین سمت و سوی راسیونال
(عقلی) در تقدم بخشیدن به لذت (هوس) نسبت به ریاضت (ضد هوس) خلاصه می شود.
۳۰
·
امپیریست های (تجربه گرایان) انگلیسی می گفتند:
·
افراد بشری چه چیز دیگری جز خوشبختی باید از زندگی بخواهند
و منظور از خوشبختی چه چیز دیگری جز هوس (عیش) می تواند باشد؟
۳۱
·
این اویده مونیسم (سعادت گرایی)، رونویسی از افکار ارسطو
و دیگر فلاسفه یونانی و هله نیتسی بوده است.
۳۲
·
اویده مونیسم (سعادتگرایی)، در انگلستان قرن ۱۹ در فرم
اوتیلیتاریسم (مفیدیت گرایی، سودمندی گرایی) تعیین کننده ی روح زمانه می شود.
·
(مد مدرن روز می شود. مترجم)
۳۳
بنتهام
(۱۷۴۸ ـ ۱۸۳۲)
·
مؤسس اوتیلیتاریسم (مفیدیت گرایی، سودمندی گرایی) بنتهام
بوده است که بعد توسط ج. میل (۱۷۷۳ ـ ۱۸۳۶) و بعدها بویژه توسط پسرش، جان استوارت
میل (۱۸۰۶ ـ ۱۸۷۳)، تداوم می یابد.
۳۴
جان استوارت میل
(۱۸۰۶ ـ ۱۸۷۳)
·
اثر جان استوارت میل تحت عنوان «اوتیلیتاریسم» (۱۸۶۳)،
در کشورهای آنگلوساکسون تا عصر حاضر به مثابه متن کلاسیک اتیک (اخلاق) محسوب می
شود.
۳۵
هربرت اسپنسر
(۱۸۲۰ ـ ۱۹۰۳)
·
هربرت اسپنسر متنفذترین فیلسوف انگلیس در قرن ۱۹،
اوتیلیتاریسم را با افکار تکامل (داروین) پیوند می دهد و در سیستم فلسفی خود بدان
محبوبیت می بخشد.
۳۶
·
بنتهام بر آن بوده که طبیعت آدمی تحت سلطه لذت (تفریح،
شادی) و درد قرار دارد.
·
همه اندیشه ها، قضاوت ها و تعین های عملی ما ناشی از لذت
و درد اند.
۳۷
·
بنتهام در صدد اثبات اتیک (اخلاق)، به عنوای یکی از علوم
طبیعی (علم الاشیاء) برمی آید و برای اثبات صحت ادعای خود اصول مکانیک نیوتونی را
در اتیک به خدمت می گیرد.
·
(بنتهام، «مقدمه ای بر اصول اخلاق و قانونگزاری»، ۱۸۸۳،
۱۹۶۶)
۳۸
·
بنتهام، عیش و درد را، هوس و بی میلی را بر پایه قوای
جاذبه و دافعه توضیح می دهد و حتی می کوشد تا هوس را بطور کمی محاسبه کند.
·
بنتهام روی تخمینی کار می کند تا آدم ها با توجه بدان به
حد اعلای هوس (لذت) برسند.
·
در قاموس بنتهام، قبل از همه باید غلظت، مدت، درجه، یقین
و فاصله زمانی نسبت به یکدیگر مورد سنجش قرار گیرند.
·
آن سان که وضعی انتخاب نشود که بطور بی واسطه بزرگ ترین
میزان عیش (لذت) فراهم آید.
·
بلکه وضعی انتخاب شود که بهتر از همه به درونمایه کلی
حیات ارضا شده منجر شود.
·
حتی اگر با درد توأم باشد.
·
در قاموس بنتهام، مفیدیت (اوتیلیتاس) برای سعادت مستدام
مهم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر