۱۳۹۶ خرداد ۶, شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۴۵۶)

 
جمعبندی
 از
مسعود بهبودی
 
سترون
سایه

آه،
 در باغ بی درختی ما
این 
تبر 
را
 به جای گل 
که 
نشاند؟
 
چه 
 تبر اژدهایی 
از 
دوزخ
که به هر سو دوید و ریشه دواند
 
بشنو از من 
که
 این 
سترون شوم
تا ابد بی بهار خواهد ماند
 
هیچ گُل از برش نخواهد رُست
هیچ بلبل بر او نخواهد خواند.
 
۱ 
تبر 
همراه همیشگی درخت 
بوده است.
 
۲
همبائی و ستیز تنه و تبر، 
در دیالک تیک عینی هستی رقم خورده است.
 
۳
تبر با درخت بیگانه نیست:
یکی از تجلیات قانون دیالک تیکی وحدت اضداد همین است.
 
سایه سرخ توده
 این حقایق امور را البته بهتر از ما می داند.
 
ممنون.
 
۱
ما راجع 
به 
فرویدیسم و روانکاوی و روان شناسی و غیره 
صدها صفحه مطلب 
ترجمه و منتشر کرده ایم.
۲
 مسئله این است که انتشارات ما را  
آدمیان نمی بینند و نمی خوانند.
 
۳
چون آدمیان دنبال چیزهای مهمتر در جاهای مهمتر هستند.
 
۴
اما در عوض، 
ملائکه و اجنه و اشباح 
می بینند و شب و روز می خوانند 
و 
برای اموات مدفون ما در خاوران های جهان بی سامان و بی صاحب 
دعا می کنند.

۵
 اگر بدانید این ارزیابی از جهان بینی فروید 
از
 کیست  و چیست، 
برای ما
 به دلیل رعایت نزاکت 
هورا می کشید که
 به عوض واژه های رکیک کافدار 
از واژه های مؤدبانه «ب» ـ دار 
مثلا بند تنبانی و زباله 
بهره برمی گیریم.
 
۶
مرشد و مراد ما نه  احمد شاملو، بلکه سهراب سپهری است:
او هم از  از واژه های مؤدبانه «ب» ـ دار بهره برمی گرفت:
 
واژه باید خود باد
واژه باید خود باران باشد
 
از مقولات بیضوی
مشارکت هر چه بیشتر در انتخابات، 
دشمن را ناامید می کند!
شاهد  ۱۳۵۸

در عرض ۱۱ ماه از فروردین تا اسفند سال ۱۳۵۸،
۵ انتخابات دشمن شکنن
 بسان ۵ مشت محکم
 بر
 پوزه امپریالیسم و صهیونیسم جهانخور 
کوبیده شد
و
 همۀ آنها 
با مشارکت بالای ۷۰ % واجدین رأی بود
 ولی پس از ۶ ماه جنگ هشت ساله را بر ما تحمیل کردند.

۱ 
 فروردین - رفراندوم جمهوری اسلامی
۲ 
 امرداد - انتخابات خبرگان (موسسان)
۳ 
 آذر - رفراندوم قانون اساسی
۴ 
 بهمن - انتخابات رئیس جمهوری
۵ 
 اسفند - اولین مجلس شورای اسلامی
 
جنگ ۸ ساله
 (شهریور ۵۹ هم شروع جنگ ایران سوز)
لامصب

نه.
لامصب.
 
۱
جنگ را نمی توان به کسی تحمیل کرد.
 
۲
چنین کردوکاری 
اصولا و اساسا
غیر منطقی است.
 
۳
برای اینکه جنگ 
نعمتی الهی 
است.
 
۴
 نعمت الهی را نازل می کنند و نه تحمیل.
 
۵
تحمیل مائده آسمانی به کسی 
اصلا و ابدا
 منطقی نیست.
 
۶
اگر شک داری، 
برو کربلا 
و 
از
 ملت سعادتمند ماوراء النهر
 بپرس.
 
خواجدی کرمانی

وه که از دست سر زلف سیاهت چه کشیده است
آنکه 
ـ دزدیده ـ
در آن دیده ی خونخوار تو دیده است

چون کشد وسمه، کمان دو کمان خانه ابروت
گر چه پیوسته،
کمان بر مه و خورشید کشیده است
 
جفت این طاق زمرد شد
ـ  از آنروی ـ
چو گیسو
طاق فیروزه‌ی ابروی تو 
ـ پیوسته ـ
خمیده است

سر زلفت ببریدند و ببالات خوش افتاد
یا رب، آن شعر سیه (نقاب سیاه مویین) بر قد خوبت که بریده است

آن خط سبز که از شمع رخت، دود برآورد
دود آهی 
است 
که 
در آتش روی تو رسیده است

ای خوش آن صید،
 که 
وقتی (زمانی) به کمند تو در افتاد
خرم آن مرغ 
که 
روزی به هوای تو پریده است

باد را بر سر کوی تو مجال است و مرا نیست
خنک آن باد 
که 
بر 
خاک سر کوت وزیده است

رقمی چند 
ـ به سرخی ـ 
که 
ـ روان (به آسانی و بی دردسر) ـ
در قلم آمد 
اشک شنگرفی چشم است 
که 
بر 
نامه 
چکیده است

خواجو 
از شوق رخت بسکه کند سیل فشانی
همه پیرامنش 
از 
خون جگر 
لاله 
دمیده است.

پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
احترام به دموکراسی در توجیه رای دهنده ها 
نیما 
 
۱
این توجیه هم اصالت عیرانی ندارد.
 
۲
سوقات فرنگ است.

۳
ترجمه تق و لقی از تحریف مفهوم دموکراسی توسط طبقه حاکمه است.

۴
امپریالیسم 
مفهوم دموکراسی را
به قول ارسطور، 
فرمانفرمایی فقرا 
را
تحریف کرده 
و 
به صورت معرکه انتخابات مهندسی شده 
در آورده است.
 
۵
انتخابات آش کشک خاله ای:
«انتخاب» 
عن و یا عنتر
روحانی و یا رییسی 
هلری و یا ترامپ
ماکرون و یا ماری لوپن
برک و یا نتان یابو

 
 ۶
چندش آور اما این است 
که 
خود امپریالیسم که دم به دم، سنگ دموکراسی به سینه می زند،
به بدترین جوامع ضد دموکراتیک
 مثلا عربستان
نه تنها میلیاردها دلار اسلحه می فروشد
بلکه حافظ مسلح عملی ـ علنی این نظامات برده داری و فئودالی است
که
برای همین انتخابات آش کشک خاله ای هم
 حتی
 تره خرد نمی کنند.


كارل هيلتى
 نویسندۀ سوئیسی 
(۱۸۳۳ ـ ۱۹۰۹)
سواد، 
حاصل خرخوانی نيست، 
بلكه حاصل تفكر و تعمق در آن چيزى است 
كه خوانده مى شود.
 
 
 
در باب حسن و عیب و چند و چون کتاب خواندن
 
۱
کتاب چیست؟

۲
محتوای کتاب
ـ در تحلیل نهایی ـ
تجربه همنوعی است.

۳
با خواندن کتاب 
تجر به ای
 بطور باواسطه 
(به واسطه مؤلف کتاب) 
تجربه می شود.
 
۴
همان تجربه را می شد، 
بطور بیواسطه 
(بلا واسطه)
 (یعنی شخصا و مستقیما) 
تجربه کرد.
 
۵
تجربه 
چه باواسطه و چه بی واسطه 
زادگاه دانش تجربی 
است.
 
۶
دیالک تیک پراتیک و تئوری
(عمل و نظر)
 
۷
آدم ها با کار فکری بر روی تجربه 
به 
دانش تجربی
 دست می یابند.

۸
آشنایی با تجارب زندگی
 ـ چه با واسطه و چه بی واسطه ـ 
الزامی 
است.
 
۸
یعنی 
کتاب خواندن هزاران  بار بهتر است از کتاب نخواندن.
 
۹
به همان سان که خطر کردن و تجربه کردن 
بهتر از انفعال است.

۱۰
تجربه 
مواد لازم برای تفکر 
(موضوع فکری)
را
در اختیار آدمیان قرر می دهد.
 
۱۱
اگر مواد فکری در اخیتار آدمیان نباشد 
چگونه می توانند عمارت مادی و یا فکری برپا دارند؟

۱۲
عمله و بنا 
برای بنای عمارتی
 به
 خاک و کاه و آب و آهک و آهن و سیمان و سنگ و غیره 
نیاز دارند.
۱۳
به همین سان هم
برای بنای عمارت فکری (ساختن جمله ای، اندیشه ای) 
به تجربه نیاز هست
 
مش محمود چلبی
 تو کجایی تا شویم ما چاکرت؟
چارقت دوزیم کنیم شانه سرت؟

 
۱
 این وابستگی حزب توده به مسکو
کثیف ترین تهمتی است 
که
 به 
حزب بزرگ توده 
زده شده است.
 
۲
 زباله  جات فئودال و بورژوا
 از  
درک برادری بین المللی پرولتاریا 
عاجزند.
 
۳
از قضا 
حزب توده تحت رهبری کیانوری
به 
هشدارهای احزاب برادر 
(مسکوی کذایی)
 کمترین اعتنایی نکرده است و بهای گرانی پرداخته است.
 
۴
برو فکر می کن
مگو:
 «چیست فکر؟»
که سرمایه ی رستگاری است
فکر
 
منظور از هماندیشی   
چالش نظری با همنوع است.
 
۱
اندیشه
 در روند هماندیشی 
تشکیل می شود.
 
 ۲
خوداندیشی 
هم 
فرمی از هماندیشی 
است.
 
۳
هماندیشی با خویشتن خویش است.
 
۴
حسن هماندیشی همین است.
 
 ۵
همین نظر که ما 
در این چالش با چلبی 
 نمایندگی کردیم
 محصول همین هماندیشی بوده است.
 
۶
یعنی قبلا در ذهن نداشتیم.
 
۷
مغز 
انبار اندیشه نیست.
 
۸
مغز
ارگان اندیشیدن است.

۹
 ایراد فیسبوک این است
 که 
هماندیشی 
جای خود را 
به 
هندوانه 
داده است
 
   این تحلیل مش بهروز ارزش علمی ندارد.
 
۱
ملیون کذایی 
در خیال مش بهروز 
وجود دارند.
 
۲
بورژوازی
 دیری است 
که 
نه، ملی است و نه لیبرال و نه دموکرات.

 ۳
بورژوازی
 دیری است 
که
بورژوازی واپسین 
است.
 
۴
بورژوازی
 دیری است 
که 
از سر تا پا  ارتجاعی
 است.
 
۵
مجاهدین و فداییان و لیملام و دیمدام و غیره
 جریانات فاشیستی ـ آنارشیستی ـ نیهلیستی 
اند. 
 
۶
حزب توده 
 بلحاظ نظری 
فقیر بود. 

۷
چون از هماندیشی با همنوعان پرهیز کرده بود.
 
۸
چون آتش بس ایده ئولوژیکی داده بود.
 
۹
البته امانش هم نداده بودند .
ضربه پشت ضربه خورده بود.
 
۱۰
 کمبود کادر نظری داشت
 
۱۱
به همین دلیل
 فوندامنتالیسم را نمی شناخت که همشیره فاشیسم است.
 
۱۲
ولی می توانست بشناسد، 
اگر 
ـ حداقل ـ
تجارب زندانیان الماس آسای توده ای 
با 
زباله های مذهبی 
را 
ارزیابی می کرد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر