۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۹, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (531)


 
اندراس گدو
فصل دهم
راسیونالیته ـ تاریخ ـ فلسفه
اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
پیشکش به
 
رضا شلتوکی
 متولد کرمانشاه
  (٢٩ آبان ١٣٦٢)
 زیر شکنجه جان سپرد.
بخش چهارم
 
 تحول مقوله تمدن
سن سیمون
گیزو
فوریه

۲۰
گیزو با این افکارش، اما نه فقط  تز پایان تاریخ را پیشاپیش مطرح کرد، بلکه همچنین و چه بسا بیشتر، با درک خاص خود، شرایط بورژوایی پسا انقلابی را به مثابه واقعیت یابی عدالت، قانونیت، عمومیت و آزادی قلمداد کرد.
آن سان که کاپیتالیسم به مثابه نتیجه ناگزیر تاریخ تمدن نمودار گشت.

۲۱

 
فوریه در این زمینه چالشی را شعله ور ساخت که تئوری سن سیمون را هم در برمی گرفت: 
«تمدن بت و معبود همه جریانات فلسفی است.
همه خیال می کنند که در تمدن، عالی ترین استکمال تبیین می یابد.
اگرچه آن، در واقع، وضع موقتی و گذرایی بیش نیست.
تمدن بیغوله ای است که جامعه صنعتی در آن، جهان وارونه ای است.»
(فوریه، «آثار اقتصادی ـ فلسفی»، چان، «متون منتخب»، ۱۹۸۰، ص ۹، ص ۱، ب ۶۲)

۲۲

 
قضاوت فوریه راجع به تمدن حاوی انتقاد مستقیم از مفهوم خرد است.

۲۳

 
غلبه بر تمدن، یعنی امید به نظام اجتماعی نوین، اما می تواند به مفهوم خرد استناد کند.

۲۴

 
وقتی که امکان اندیشه مبتنی بر تاریخیت کاپیتالیسم، یعنی امکان اندیشه فراتر رفتن از جامعه بورژوایی مطرح شد، رشته وحدت عام خرد با تاریخ پاره شد.

۲۵

 
فوریه از راسیونالیته جامعه خیالی آتی و یا از اوتوپی منتج از تاریخ به تشخیص شکاف میان عقل و تاریخ ماقبل آن زمان نایل آمد.

۲۶

 
تحول ماقبل مارکسیستی آموزه های سوسیالیستی و کمونیستی در نیمه اول قرن ۱۹ با گسست رشته پیوند قبلا تشکیل یافته در تفکر کلاسیک بورژوایی میان راسیونالیته، تاریخ و فلسفه و گرایش هر چند جزئی و موقتی به باز تشکیل جدید آن، همراهی می شود.

۲۷

 
«کمونیسم کارگری»  فرانسوی و آلمانی هم می خواست که مفهوم خرد مردود گشته در فلسفه کلاسیک بورژوایی و نوسازی شده را در اندیشه شرایط راسیونال جا بیندازد.

۲۸
 

 
به قول هوپنر و سایدل، «خرد از دامن بورژوازی سر خورد و به بلوز پرولتاریا افتاد.
آنگاه کلیه مناسبات و نهاد های اجتماعی مجبور شدند که در محکمه این خرد پرولتری از حقانیت وجودی خود دفاع کنند. 
به همان سان که حاجات و گرایشات پرولتری بطور کلی، طبیعی جلوه گر می شدند، به همان سان هم به مثابه تنها چیزهای راسیونال تلقی می شدند.»
(هوپنر، سایدل هوپنر، «از بابوف تا بلانکی»، جلد ۱، ۱۹۷۵، ص ۴۱۱) 
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر