۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

فلسفه (4)


پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان
 شین میم شین

12
·       ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی حاوی آن چنان شاخص هائی است که آن را بمثابه اولین علم فلسفی از کلیه فلسفه های پیشین متمایز و ممتاز می سازند.

13
·       مارکسیسم ـ لنینیسم فلسفه را بمثابه فرمی از شعور اجتماعی در نظر می گیرد.

14
·       این بدان معنی است که هر فلسفه (جهان بینی) ـ در آخرین تحلیل ـ بوسیله مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی فرماسیون های اجتماعی مختلف که انسان ها تحت سلطه شان کار و زندگی می کنند، تعیین می شود.

·       مراجعه کنید به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

15
·       هر فلسفه ای با منافع و حوایج طبقات و اقشار اجتماعی معینی پیوند نا گسستنی دارد.
·       یعنی هر فلسفه حاوی خصلت طبقاتی است و آگاهانه و یا نا آگاهانه جانبدار است.

16
·       ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی ـ به این معنا ـ خود را آگاهانه بمثابه فلسفه طبقه کارگر می داند و این طبقه را به منافع و رسالت تاریخی اش آگاه می سازد و به طبقه کارگر راه رهایش همزمان خود و بشریت را نشان می دهد.

17
·       دلیل ماهیت اوپتیمیستی (مبتنی بر خوش بینی تاریخی) و عمیقا هومانیستی ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی از این رو ست
·       و لذا می توان گفت که در کانون فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی، انسان قرار دارد.
·       البته نه بمعنای فلسفه انسان، بلکه بمعنای فلسفه ای برای انسان.

18
·       مشخصه دیگر ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی عبارت است از تعلق آن به پراتیک.

·       مراجعه کنید به دیالک تیک پراتیک و تئوری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

19
·       تئوری و پراتیک در این فلسفه، وحدتی نا گسستنی با هم تشکیل می دهند.

20
·       تعلق ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی به پراتیک، آن را به وسیله تغییر جهان و راهنمای عمل مبدل می سازد.

21
·       و لذا می توان گفت که فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی عمیقا فلسفه انقلاب است.
·       فلسفه ای است که هدفش تغییر مناسبات اجتماعی موجود و برقراری مناسبات اجتماعی نوین و شایسته انسانی، یعنی مناسبات سوسیالیستی است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر