جمعبندی از
مسعود بهبودی
نیت بدی نداشتند:
1
می خواستند بعدا به سکنه شهر بفروشند
2
البته با قیمت عادلانه
3
حالا باید به عردوغان بفروشند
4
عردوغان طرفدار کودکان و پیران سوری، شده
جل الخالق
5
عرعرستان شده عالم
خدا را مددی
آخر الزمان است
قحط آدم که نیست
در فیس آباد می تونی یک میلیون دوست پیدا کنی
عاشقانه
گراناز موسوی
پشت پنجره ام کلاغی است
اخمش می کنم
جیغ می کشم،
نگاه می کند
و نمی رود.
بیش از این به من نمی رسد:
غروب زمستان
و کلاغی که
عاشق من است.
پایان
1
خوش به حال گراناز که
خردمندترین موجودات جهان
عاشقش اند.
2
خیلی ها در حسرت عشق خری
آه می کشند و مویه می کنند.
این بی ناموس
اسم سگشو تو سریالش گذاشته بود، کوروش
من از اون روز اسم ک..ی..ر...مو گذاشتم مهران مدیری .
ریدم به طنزی که تو می سازی کسکشه دیوث.
اسمش طنز نیست.
کسکشیه
شاهرخ
از این واکنش شاهرخ
می توان به چندین نکته پی برد:
1
اولا
به این نکته می توان پی برد که
عیرانی جماعت
عاجز از هماندیشی متمدنانه اند.
2
ثانیا
به این نکته می توان پی برد که عیرانی جماعت
جز دشنام واژه در کله و جز دری ـ وری در چنته ندارند.
3
ثالثا به این نکته می توان پی برد که
ذاتا سگ ستیزند
و گرنه خلایق در قبله آمال شاهرخ،
اسم محبوبان خود را به توله های شان می گذارند.
4
رابعا
به این نکته می توان پی برد که
این جماعت خواهان پوزه بند زدن بر پوزه همنوعان اند
و نمی خواهند که نظر کسی را بشنوند
چون عاجز از به چالش کشیدن نظرات اند.
5
خامسا
به این نکته می توان پی برد که
این جماعت نمی دانند که
صاحب نظر هم فانی است و هم می تواند در نظرش تجدید نظر کند و
نظر شاهرخ را بپذیرد و نمایندگی کند.
6
مثلا توبه کند و زنده باد کوروش بگوید.
ما که زنده باد گوگوش می گوییم.
7
سادسا
با توجه به نظر فاطمه:
«با اون لحن و نگاه نفرت انگيز عاقل اندر سفيه
جالبه كه با نگاه از بالا و تحقير مى شه
حقيقت رو طورى وارونه جلوه داد كه
اون زوج به جاى مفتخر بودن به توافق مترقى و عاقلانه شون، شرمنده باشن و
"تقصير !؟" اين تصميم رو گردن كس ديگه اى بندازن»
می توان به این نتیجه رسید که
«ضعیفه ناقص العقل» (فاطمه)
ضمن نظر داشتن به صاحب نظر
به خود نظر هم نظر دارد و
بنا بر بضاعت فکری خویش
آن را به نقد می کشد
و صدبار بهتر از «قویه کامل العقل» (شاهرخ) است.
6
زنده باد «ضعفای ناقص العقل» جمهوری جماران و جمکران
پیروزباد فرمانفرمائی زنان و زحمتکشان
بر انگلان و لاشخوران
چه با عمامه و چه بی عمامه
چه با تاج و چه بی تاج
چه با شلاق فحش و تف و توهین
و چه بی شلاق فحش و تف و توهین
کدام نیرنگ ای انصار؟
1
امپریالیسم دیری است که با کارت باز
بازی می کند.
2
همه اعضای کابینه ترامپ
بدون استثناء
میلیاردر اند.
3
این به چه معنی است؟
4
این بدان معنی است که
طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
یکی است.
5
این بدان معنی است که
آمر و مأمور
یکی است.
6
این بدان معنی است که
طبقه و نماینده ایده ئولوژیکی طبقه
یکی است.
7
این بدان معنی است که
طبقه حاکمه دیگر نیازی به خر کردن خلایق ندارد.
8
بیشک به این دلیل که
استحمار به کمال مطلوب رسیده است:
بشریت اکنون با استکمال استحمار مواجه است.
حد اعلای خریت.
9
این بدان معنی است که
خلایق
همه از دم
خر شده اند.
10
و برای خر
کیستائی و چیستائی خرسوار اهمیتی ندارد.
آزاد سازی غرور آفرین حلب
از چنگ وحشی ترین و هارترین تبهکاران امپریالیسم
(داعشیان و دشتانیان (القاعده)، عرعرستانیان و عرعردوغانستانیان و زباله های دیگر)
به تمام خلق های مترقی جهان مبارک باد!
مرگ انسان ها حتمي است
ولي همه مرگ ها حاوي ارزش مساوي نيستند.
نويسنده چين باستان سي ما چيان مي نوسد :
« همه كس مي ميرد ، ولي مرگ يكي ممكن است
سنگينتر از كوه تاي و مرگ ديگري سبكتر از پرقو باشد .»
مرگ به خاطر منافع خلق
سنگينتر از كوه تاي است،
ولي خدمت به فاشيست ها و مرگ بخاطر منافع استثمارگران
و ستمگران
سبكتر از پر قو است .
مائو
ترجمه معیوبی از سخن مائو ست:
سنگین
واژه نامناسبی است.
احتمالا وزین (ارجمند، ارزشمند) بوده است.
من اصلا نمى فهمم در كدام كهكشان سير مى كنيم كه
در مورد حق طلاق بايد بحث كنيم.
يا خانم هاى ناقص ال عقلى كه خودشان مى گويند
ما احساساتى هستيم نبايد حق طلاق داشته باشيم.
اين يكى را البته باور نمى كنم
حتما يكى از برادران ريشو و پر جوش صورت سپاه مجازى
بوده است
حریف
بحث کردن یا همنوع
متمدنانه ترین طریق همزیستی است.
1
یا باید تفنگ برداشت و شقیقه همنوع را وحشیانه نشانه گرفت
و یا باید برابرانه نشست و متمدنانه بحث کرد.
2
از قضا
مسئله این است که کسی روی مسائل
مثلا حق طلاق
بحث نمی کند.
3
اصلا کسی اعتنائی به موضوع بحث ندارد.
4
اصلا کسی توان بحث ندارد.
5
بحث عیرانی جماعت
روی این و آن است.
6
بحث روی سوبژکت ها ست.
7
یا برای همدیگر هورا می کشند
و یا همدیگر را به خمپاره تف و توهین و فحش و دشنام و تحقیر و تخریب می بندند.
8
اصطلاح «زن ناقص العقل»
خرافه ای است
که
از فئودالیسم
به میراث مانده است.
9
خر ترین زنان از خردمندترین نران
خردمندتر اند.
10
دلایل این تفاوت
در جایگاه اجتماعی زنان است.
11
زنان کارگرترین و زحمتکش ترین اعضای جامعه اند
و کار
زادگاه تفکر و منشاء اندیشه است.
صدایی دیگر:
به مردم آمریکا دروغ میگویند ، دروغی بزرگ!
کنفرانس " شورای صلح ایالات متحده " در دمشق ،
سخن می گوید:
آلفرد ماردر:
" ما معتقدیم که راه حل سوریه صلح است ...
ما می دانیم که رسانه های ما
مسائل را یکجانبه مطرح می سازند ... "
هنری :
حقیقت این است که
ما در حال حاضر با پروپاگاند رسانه ای عظیم علیه دولت و مردم سوریه روبرو هستیم ...
آنچه که ما در این روزها در دمشق و حوالی آن دیدیم
و تجربه کردیم با تبلیغات سوئی که شنیده بودیم
مطابقت نداشت
برای ما
نادیده گرفتن این تبلیغات بسیار مشکل است..
ما با گروه های مختلفی ملاقات داشتیم:
اینجوی ها و داوطلبان ، صنعتگران ، دانشجویان ،
موافقین و مخالفان از دو گروه ...
با کاردینال با مفتی اعظم ... "
از مفتی اعظم پرسیدم :
چند میلیون مسلمان در سوریه زندگی می کنند؟
او پاسخ داد :
۲۳ میلیون!
از کاردینال پرسیدم :
چند میلیون مسیحی در سوریه زندگی میکنند ؟
او هم پاسخ داد :
۲۳ میلیون!
و این اتحادی است که بنظرم در مقابل قدرتمندترین دولت جهان ،
قدرت های بزرگ اروپائی و
قدرتمندترین حکومت های خاورمیانه
ایستاده و مقاومت می کند ..
آمریکا با تحریم هایش ۴۰۰ هزار کودک عراقی را بقتل رسانده است."
مادلین هافمن فعال صلح در شانزده سال اخیر:
" به سوریه آمده ام که خودم ببینم در اینجا چه خبر است .
این را نخست خاطر نشان کنم که
در سوریه " جنگ داخلی " وجود ندارد .
این جنگی است که در یکسوی آن پرزیدنت اسد و مردم سوریه و در سوی دیگر تمام نیروها و دستجات از خارج آمده
حضور دارند ...
گروههای تروریستی که هر روز نام شان را تغییر میدهند ،
تا هویت شان را پنهان کنند،
از جانب آمریکا ، عربستان سعودی ، قطر ، ترکیه و همچنین اسرائیل حمایت می شوند.
تنها دلیلی که بشار اسد
مثل قذافی
ناگهان سقوط نکرد
حمایت مردم سوریه از وی بود."
خانم دانا ، فعال صلح :
" خوشحالم که با مردم سوریه چهره به چهره روبرو شدم
و حالا به عنوان شهروند آمریکایی بر خود شرم دارم ...
من ساکت نخواهم ماند ، همه ما مسئولیم ..."
جو جمیسون از شورای صلح :
او با تأیید سخنان همکارانش
سخنش را با جمله ای از " مارک تواین "
در مورد حقیقت آغاز می کند و اضافه می کند که
" ما بدنبال حقیقتی آمده بودیم که وجود نداشت!»
دولت آمریکا چنین تبلیغ می کند که
گویا مردم سوریه با دولت شان در حال جنگ هستند!
و امریکا باید بکمک مردم بشتابد!"
در پایان خانم خبرنگاری می پرسد:
آیا مخارج سفر شما را دولت سوریه داده است؟
جواب می شنود :
نه ، ما مخارج سفر را خودمان پرداخت کرده ایم
اما دولت سوریه فقط قول داده است که امنیت ما را تامین کند"
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر