۱۳۹۵ آذر ۱۲, جمعه

سیری در گفت و گوی شهاب شهسوار و رئیس دانا (6)


فریبرز رئیس‌دانا
 (۱۳۲۷) 
سرچشمه:
صفحه فیسبوک روزبه نوید 
ویرایش و تحلیل از
مسعود بهبودی

شهاب:
به نظر میراث فیدل کاسترو برای جهان چه بود؟

رئیس دانا:
انقلابی‌ها دیرتر از مردم به شهر رسیدند، مدت‌ها بود که شهر در اختیار مردم قرار گرفته‌ بود 
و چریک‌ها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
حتی بالای یکی از قوانینی که برای اداره شهر نوشته ‌شده‌ بود،
 به نام خدا و به نام عیسی مسیح ذکر شده ‌بود،
یعنی اینکه چریک‌ ها کمونیست نبودند که
 ابتدا شهر را فتح کردند،
بلکه مردم الهام گرفته از کاسترو بودند که هاوانا را فتح کردند.
کاسترو اما معتقد بود که بگذارید مردم کار خودشان را بکنند، انقلاب ما با این حرف‌ها مسیحی نمی ‌شود،
ما راه خودمان را می‌ رویم.

·        این بند آخر پاسخ رئیس دانا به پرسش اول شهاب شهسوار است.

1
رئیس دانا:
انقلابی‌ ها دیرتر از مردم به شهر رسیدند، مدت‌ ها بود که
 شهر در اختیار مردم قرار گرفته ‌بود و
چریک ‌ها بعد از سقوط دولت به شهر رسیدند.
حتی بالای یکی از قوانینی که برای اداره شهر نوشته ‌شده‌ بود،
 به نام خدا و به نام عیسی مسیح ذکر شده ‌بود

·        اگر کسی از فرهنگ 2500 ساله شاهنشاهی ایران و ایرانی بی خبر باشد، از این جمله رئیس دانا، حیرت خواهد کرد و خیال خواهد کرد که مردم نه تنها هاوانا را تسخیر و از لوث وجود اجامر طبقه حاکمه تطهیر کرده اند، بلکه علاوه بر آن، دولت تشکیل داده اند و قانون وضع کرده اند و یکی از قوانین جدید را با بسم الله و عیسی مسیح الله شروع کرده اند.

·        منظور رئیس دانا احتمالا یکی از شعار های مردم شهر است که با بسم الله و عیسی مسیح الله شروع شده بود.

2
رئیس دانا:
حتی بالای یکی از قوانینی که برای اداره شهر نوشته ‌شده‌ بود،
 به نام خدا و به نام عیسی مسیح ذکر شده ‌بود،
کاسترو اما معتقد بود که
بگذارید مردم کار خودشان را بکنند،
انقلاب ما با این حرف‌ ها مسیحی نمی ‌شود،
ما راه خودمان را می‌ رویم.

الف
·        اولا رؤسای دانا از کجا می دانند که اعتقاد کاسترو در زمینه بسم الله و عیسی مسیح الله چه بوده است؟

ب
·        ثانیا کاسترو که علم غیب نداشت.
·        او از کجا می دانست که مردم «بالای یکی از قوانین» بسم الله و عیسی مسیح الله  نوشته اند؟

پ
انقلاب ما با این حرف‌ ها مسیحی نمی ‌شود،
ما راه خودمان را می‌ رویم.

·        ثالثا منظور رؤسای دانا از مفهوم من در آوردی «انقلاب مسیحی» چیست؟
·        انقلاب مسیحی مترادف با عنگلاب اسلامی است؟  

ت
·        رابعا منظور کاسترو از مفهوم «راه خود رفتن»، آنهم در بی اعتنائی به اراده مردم چه بوده است؟  

3
یعنی اینکه چریک‌ ها (ی) کمونیست نبودند که ابتدا شهر را فتح کردند،
بلکه مردم الهام گرفته از کاسترو بودند که هاوانا را فتح کردند.

·        وقتی از حواس پرتی رؤسای دانا سخن می رود، به همین دلایل است.
·        مردم که از کاستروی کمونیست الهام گرفته بودند، به جای دادن شعار «بسم الکمونیسم و فیدل کاسترو الله»، نوشته بودند «بسم الله و عیسی مسیح الله» 

4
کاسترو اما معتقد بود که
بگذارید مردم کار خودشان را بکنند،
انقلاب ما با این حرف‌ ها مسیحی نمی ‌شود،
ما راه خودمان را می‌ رویم.

·        این همان تهمتی است که اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و حتی مافیای کوبائی الاصل در فلوریدا به انقلابیون کوبا می زنند و ادعا می کنند:
·        کاسترو بر سر مردم کوبا کلاه گذاشته است.

5
کاسترو اما معتقد بود که
بگذارید مردم کار خودشان را بکنند،
انقلاب ما با این حرف‌ ها مسیحی نمی ‌شود،
ما راه خودمان را می‌ رویم.

·        کاسترو واقعا هم گفته بود و می گفت که ما خواهان آزادی، دموکراسی و رابطه مبتنی بر برابری حقوق با همه ملل دنیا هستیم.

·        دلیل سوء تفاهم چیست؟

6
·        آنچه اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و مافیای کوبائی الاصل فلوریدا و رؤسای دانا نمی دانند، تعاریف استاندارد علمی از  مفاهیم فلسفی است.

·        کاسترو امیر پرویز پویان و مستوره و مسعود و مجید احمد زاده نبوده است.
·        کاسترو حقوق دان بوده است و تعاریف روشن از  مفاهیم فلسفی و حقوقی داشته است.

7
·        مسئله این است که از آزادی و دموکراسی اعضای طبقات اجتماعی متفاوت، استنباطات متفاوت و حتی متضاد دارند.
·        به همین دلیل تعریف علمی  مفاهیم فلسفی و ضمنا  مفاهیم همه رشته های علمی و فنی و فقهی و هنری یکی از واجبات است.

·        دموکراسی از دید کاسترو این نیست که هلری با ترامپ مسابقه بدهند و پس از اتلاف یک بیلیون دلار ترامپ بر هلری غالب آید.
·        دموکراسی یعنی فرمانفرمائی توده.
·        دموکراسی یعنی مردمسالاری.

8

·        منظور از توده هم جمع ریاضی اکثریت مردم نیست.

·        منظور از توده خدای خاک است که منافع استراتژیکی اش را حزب توده فرمولبندی می کند، تبیین می دارد و مورد حراست قرار می دهد.

·        ما همیشه با دیالک تیک توده و حزب توده سر و کار داریم.

·        توده مردم هرگز  فرصت سرخاراندن ندارند.
·        توده به همین دلیل تشکیل حزب داده است.
·        حزبی که واحد پیشاهنگ سپاه توده است.
·        حزبی که واحد پیشقراول سپاه توده است.

·        حزبی که باید بار کار چه بسا کمرشکن پژوهشی، آموزشی، پرورشی و فکری را بدوش کشد و به روشنگری علمی و انقلابی پیگیر خطر کند.

9
کاسترو اما معتقد بود که
بگذارید مردم کار خودشان را بکنند،
انقلاب ما با این حرف‌ ها مسیحی نمی ‌شود،
ما راه خودمان را می‌ رویم.

·        از همین جمله رؤسای دانا می توان دریافت که آنها متافیزیکی می اندیشند.
·        در این مورد دوئالیستی می اندیشند.

·        یعنی میان توده و حزب توده دیوار نفوذ ناپذیر می کشند.
·        به همین دلیل ادعا می کنند که «کاسترو راه خود را می رود.»

10
·        راه خود فیدل کاسترو ارنستو چگوارا نه راه توده، بلکه راه طبقه حاکمه فئودالی و یا بورژوائی بوده است.

·        کاسترو ـ قبل از همه ـ املاک پدر خود را میان دهقانان تقسیم کرده است و مادرش لعن و نفرینش کرده است.

·        راه فیدل کاسترو ارنستو چگوارا و حزب توده کوبا، راه توده بوده است و نه راه خویشتن خویش.

شهاب:
عامل انقلاب کوبا چه بود؟
چرا مردم تا این اندازه از
(به قول شما )
چریک ‌های ماجراجوی جنگل
حمایت کردند؟

·        رؤسای دانا، شهابان شهسواران را هم گیج و سر در گم می سازند.

·        کسی بالاخره نمی داند که فیدل کاسترو و یاران، ماجراجو بوده اند و یا انقلابی.

·        نماینده آوانتوریسم بوده اند و یا نماینده جنبش رهائی بخش ملی.

·        مشتی ماجراجوی نیهلیست عیاش و خونخوار بوده اند و یا واحد پیشاهنگ توده و حزب توده.

·        حالا باید به پاسخ رؤسای دانا به پرسش شهاب شهسوار بپردازیم تا رستگار شویم: 

رئیس دانا:
  باتیستا جنایتکاری بود که تمام کوبا را به فاحشه‌ خانه و قمار خانه آمریکایی‌ های بی اعتنا 
به سرنوشت مردم تبدیل کرده ‌بود.
زمانی که کاشف قاره آمریکا، پا در این قاره گذاشت، پا در کوبا گذاشت 
و اولین جمله‌ ای که گفت این بود:
«آه خدای من اینجا بهشت است.»

 این بهشت در اختیار باتیستا و در دست دار و دسته فاسد، دیکتاتور و زورگو
به جهنم توده‌ ها تبدیل شده ‌بود،
اما خوشگذران آمریکایی آنجا تفریح می ‌کردند.

·        عجیب است:
·        رئیس دانا کمترین اعتراضی به تهمت شهاب شهسوار بر فیدل کاسترو و یاران ندارد.    

·        همین تهمت را اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و مافیای کوبائی الاصل فلوریدا هم به انقلابیون کوبا می زنند. 

·        اما بگذریم و به پاسخ رئیس دانا به پرسش شهاب شهسوار بپردازیم.

شهاب:
عامل انقلاب کوبا چه بود؟

1
رئیس دانا:
  باتیستا جنایتکاری بود که تمام کوبا را به فاحشه‌ خانه و قمار خانه آمریکایی‌ های 
بی اعتنا به سرنوشت مردم تبدیل کرده ‌بود.

·        تحلیل سوبژکتیو به همین می گویند.

·        رئیس دانا استاد دانشگاه است.
·        به قول شهاب شهسوار، اقتصاد (سیاسی)  دان است.
·        علاوه بر آن معتقد به مکتب سوسیالیسم است.

·        ولی علیرغم اینهمه مدارج علمی، عاجز از تحلیل علمی و عینی جامعه کوبا ست.

·        هر کس که از چشمه و نه سرچشمه مارکسیسم لبی تر کرده باشد، برای پاسخ به پرسش شهاب شهسوار به تحلیل زیربنای اقتصادی جامعه کوبا و سطح توسعه نیروهای مولده آن می پردازد.

·        رئیس دانا اما از باتیستا شروع می کند.
·        یعنی از هیئت حاکمه جامعه کوبا شروع می کند.
·        از یکی از اعضای هیئت حاکمه جامعه شروع می کند.

·        یعنی ـ در بهترین حالت ـ از روبنای ایده ئولوژیکی جامعه آغاز به تحلیل می کند.

·        این طرز تحلیل حاکی از درک ایدئالیستی تاریخ است.
·        این طرز تحلیل ضمنا مبتنی بر سوبژکتیویسم معرفتی است.
·        این فرمی از مهره بازی است.

·        بدین طریق هرگز نمی توان به توضیح به درد بخور چیزی نایل آمد.


·        اگر به جای رئیس دانا، آیت الله بهشتی و آیت الله جنتی و گربه نره هم می بود، به همین سان شروع به «تحلیل» می کرد، بی آنکه اقتصاد سیاسی دان باشد و کمترین اعتقادی به مکتب سوسیالیسم کذائی داشته باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر