فرازهایی
از کتاب شهلا زرلكي
تحت
عنوان
«در
خدمت و خیانت زنان»
ویرایش
و تحلیل از
مریم
دال و ربابه نون
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه،
همخانگی
و مغشوش بودن مرزهای زندگی خصوصی دو انسان
اشاره کرد.
·
اولا نمی توان به این سادگی ها از
«کوتاهی عمر» چالش های خانوادگی سخن گفت.
·
برای اینکه تفاوت خانواده ها می
تواند از زمین تا آسمان باشد.
·
چالش های جاری در خانواده های
دهقانی با چالش های جاری در خانواده های فئودالی و یا بورژوائی یکسان نیستند.
·
ثانیا دیالک تیک زیردست و زبردست،
دیالک تیک فرود و فراز، دیالک تیک زن و شوهر همیشه با چالش (به قول مؤلف، نزاع)
توأم است.
·
دیالک تیک یعنی همبائی توأم با
«ستیز»
·
سازش توأم با چالش.
·
آشتی توأم با قهر
·
صلح توأم با جنگ
·
عشق توأم با نفرت
·
مهر توأم با کین
2
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه،
همخانگی
و مغشوش بودن مرزهای زندگی خصوصی دو انسان
اشاره کرد.
·
دیالک تیک زن و شوهر، دیالک تیکی عینی
است.
·
یعنی دست خود زن و یا شوهر نیست.
آش کشک خالشه
بخوره، پاشه، نخوره پاشه.
·
از دیالک تیک عینی نمی توان فرار
کرد.
·
مناسبات انسانی سرشار از تضاد های
رنگارنگ اند.
·
هیچ خانواده ای نمی توان یافت که
مبتنی بر صلح محض میان زن و شوهر باشد.
·
بهتر هم همین است.
·
اگر چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندهای هستی، خصلت دیالک تیکی نمی داشتند، رکود مطلق حکمفرما می شد و همه چیز می
پوسید، می گندید، فرو می پاشید.
·
اگر میان زن و شوهر وحدت مطلق
برقرار باشد، خانه و خانواده به مرداب و گورستان تبدیل می شود.
·
نه زن رشد می کند و توسعه می یابد
و نه شوهر.
·
تضاد در فرم های مختلف بسط و
تعمیمش، لکوموتیو قطار توسعه فردی و اجتماعی است.
·
چالش میان زن و شوهر حتما نباید
منفی و مخرب باشد.
·
چالش می تواند موتور توسعه و تکامل
هر دو باشد.
·
خانواده را نباید با طویله عوضی
گرفت.
·
حتی خود زنان و شوهران انتظار چالش
و انتقاد و تصحیح و تدقیق نظر و عمل و رفتار دارند.
·
با تأیید مکانیکی هر خطا و خریت
همدیگر که نمی توان زندگی کرد.
·
انتقاد مغز عشق است.
·
پیگیرترین منتقدین فرزندان، مادران
و پدران اند که عاشق ترین اند.
3
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه،
همخانگی
و مغشوش بودن مرزهای زندگی خصوصی دو انسان
اشاره کرد.
·
دلایل کوتاهی چالش های زنان با
شوهران از دید مؤلف به شرح زیر اند:
محرک
ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه،
همخانگی
مغشوش
بودن مرزهای زندگی خصوصی دو انسان
·
از همین عوامل سه گانه می توان به
عقب ماندگی فکری مؤلف پی برد.
·
بعید است که او به علل اقتصادی
تشکیل خانواده و سازش (وحدت زن و شوهر) واقف نباشد.
·
احتمالا در جاهای دیگر به این علل
اصلی اشاره کرده است.
·
خواهیم دید.
·
مؤلف این کتاب فردی خود اندیش است.
·
خر نیست.
·
می توان در صحت و سقم نظراتش بحث
کرد.
·
ولی نویسنده ای اندیشنده است.
·
زباله نمی نویسد.
·
این مهمترین فرق مؤلف با اکثریت
قریب به اتفاق روشنفکران کشور عه «هورا» و عا «شورا» ست که عمدتا زباله سرا و
زباله نویس اند.
4
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه
اشاره کرد.
·
از این دلیل قوی مؤلف می توان به
طرز «تفکر» فرویدیستی او پی برد.
·
برای این جماعت، سکس تعیین کننده
همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی است.
·
مؤلف خیال می کند که به خاطر ارضای
نیازهای جنسی است که چالش های خانوادگی کوتاه مدت اند.
·
سکس را باید مورد بررسی همه جانبه
قرار داد:
5
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه
اشاره کرد.
·
سکس در چالش های خانوادگی میان زن
و شوهر، چه بسا ابزار است و نه آماج.
·
سکس ابزار ارگانیسمی (غریزی ـ ژنه
تیکی) برای تعدیل تضادها ست.
·
سکس همان سطل آب سرد معروف بر آتش
شعله ور خشم است.
·
چرا و به چه دلیل؟
6
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه
اشاره کرد.
·
اولا به این دلیل که جسم و جان (روح
و روان) در پیوند دیالک تیکی با یکدیگرند.
·
در چالش سکسوئال در تخت، انرژی
زدائی از جسم صورت می گیرد.
·
دمار از روزگار جسم در آورده می
شود.
·
زن و شوهر پس از چالش سکسوئال
بلحاظ فیزیکی خسته می شوند.
·
انرژی زدائی از هر چیز جامد و
جاندار همیشه به آرامش آن چیز منجر می شود.
·
این یک قانون فیزیکی کلاسیک است.
·
ارگانیسم به همین دلیل به محض
تشدید تضادها، سکس را به مثابه ابزار تعدیل آنها عرضه می کند.
·
سکس در این مورد، ابزار است و نه
آماج.
·
سکس ابزار تعدیل تضاد های ملتهب و
شعله ور است و نه آماج حل اختلافات.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک وسیله و
اماج در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
7
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه
اشاره کرد.
·
خود زن و شوهر هم به این دیالک تیک
غریزی ـ ژنه تیکی (ارگانیسمی) به نحوی از انحاء واقف اند.
·
به همین دلیل به هنگام نیاز جنسی،
زن جماعت و مرد جماعت از چالش های فیزیکی ـ الکی و زن جماعت از چالش های کرشمه ای
ـ عشوه ای (تئاترال) استفاده می کنند تا قوای ارگانیسمی را (قوای غریزی ـ ژنه تیکی
را) بطرز مکانیکی فعال و ارضای نیاز جنسی را امکان پذیر سازند.
8
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه
اشاره کرد.
·
نیاز جنسی هم می توانست و می تواند
دلیل کوتاه آمدن زن و یا شوهر باشد.
·
البته نه در آخر الزمان و نه در ممالک
امام «زمان»
·
وقتی هر مردی حرمسرائی دارد و هر
رهگذری را می تواند با کله قندی صیغه کند، وقتی هر مرد و زنی با ارسال ایمیلی پلی
بوئی و یا پلی میتی را در اسرع وقت دم در خانه می یابد، سکس درون خانوادگی بندرت
می تواند آماج کسی باشد.
·
سکس ولی می تواند جزو عادات باشد.
·
به همین دلیل اگر در دسترس کسی سکس
نباشد، نیاز او به سکس نیز کاهش می یابد.
·
چه بسا عملیات سکسوئال که کاذب و
بی محتوا می مانند.
9
البته
درباره کوتاهی عمر چنین نزاعی
باید به محرک ها و نیازمندی های جنسی دوجانبه
اشاره کرد.
·
علاوه بر اینها، نیازهای جنسی
(سکسوئال) توابعی از متغیرهای مختلف زیر اند:
الف
·
سکس آلترناتیو و جایگزینی برای کار
مادی و یا فکری است.
·
به همین دلیل کسب و کار و فکر و
ذکر علافان سکس نقد و نسیه است.
ب
·
سکس آلترناتیو و جایگزینی برای
معنای زندگی است.
·
به همین دلیل کسب و کار و فکر و
ذکر اعضای طبقات اجتماعی انگل و استثمارگر، سکس است.
·
سکس به زندگی بی معنا و بی محتوای
این زباله ها معنا و محتوای گذرا و موقتی می بخشد.
پ
·
سکس آلترناتیو و جایگزینی برای
مواد مخدر و مسکن است.
ت
·
سکس آلترناتیو و جایگزینی برای
مواد غذائی است.
·
به همین دلیل، میزان تولید مثل در
خانواده های گرسنه و تهیدست بالاتر از خانواده های سیر و ثروتمند است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر