۱۳۹۵ آبان ۲۲, شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (365)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

برای بعضی ها
وطن و غربت
ـ هر دو ـ
زندان اند:

1
در زندان اول
همه چیز آدم را از دستش می گیرند
حتی جانش را.

2
در زندان دوم
به هیچ چیز غریب اعتنائی ندارند.

3
فقط هویتش را از دستش می گیرند.

4
درد بی درمان غربت همین است.

5
در آن صورت
او
کاینه جائی (بی وطن) می شود

6
به موجودی شناور بر فراز زمین مبدل می شود:
آنگاه دیگر نه ایرانی است و نه امریکائی و یا کانادائی

7
نوبادی است در بن بست زندگی

8
غربت خیابان بی برگشت است.
(مرلین مونرو)

9
نفرین به باد، باد
نفرین بر آنکه رسم ستم را نهاد، باد

شما خیال می کندی که ایده ئولوژی ندارید.

1
آدم فاقد ایده ئولوژی
فقط در کره مریخ هست.

2
علامه جات عیرانی متدین قرار است
برای اقامه نماز جماعت به آنجا سفر کنند
و ایده ئولوژی خود را به سکنه مریخ تحمیل کنند.

کی گفته که زمان
حلال المسائل و مشکلات است؟

خوب اشتباهات املائی و انشائی ما را
تصحیح کن.

1
به جای وعظ زباله و اندرز
بیندیش

2
تو در عمرت حریف هماندیشی
از تبار توله های توده
نداشته ای

3
آثار طبری را هم اصلا نخوانده ای

4
طبری اصلا مؤدب فئودالی نبوده است

5
ایراد طبری از قراری دیگر بوده است.

6
تو شاید ادب فئودالی داشته باشی
ولی سواد رعیتی ـ دهقانی نداری:

الف
تو حتی نمی دانی که فرزند
نافی دیالک تیکی مادر و پدر است.

ب
کریم این را
جتی 1400 سال قبل
می دانست

پ
تو بهتر است طرفدار فوندامنتالیسم کوروشیستی شوی
و نه طرفدار فوندامنتالیسم کریمیستی.

ت
کریک 1400 سال قبل می گفت:
انما اولادکم و ... فتنه
عدو لکم
فرزندان تان اسباب فته اند
دشمنان شما هستند.

7
ما پدران مان را نفی دیالک تیکی می کنیم:

الف
خریت های شان را نقد می کنیم و حذف می کنیم
و خردمندی های شان را حفظ می کنیم و توسعه می دهیم.

ب
تو کجائی تا شویم ما چاکرت، ای بی خبر؟

8
ما که اصلا تو را نمی شناختیم.

9
تو اصلا دوست کشکی فیس فیسی ما حتی نیستی

10
تو از جماران و یا جمکران آمده ای و
سنگ پدر ما را به سینه می زنی

11
ضمنا از فرط رو داری
به منبر رفته ای و درس ادب هم می دهی

12
شما دختران مردم را اجاره می دهید
با کره و بی کره

13
شما جامعه را به گدا خانه، جنده خانه و دیوانه خانه
تبدیل کرده اید.

14
حالا به طرفداری از طبری تظاهر می کنید

15
از سر تا پای شما تزویر می تراود.

16
این تحلیل است آبجی
نه توهین

17
این ادب و آداب و رسم و آیین توده است
که به نظر تو بی ادبی نمودار می گردد.

18
تو اگر شعور داری
ایراد نظر را استدلال و اثبات کن
صاحب نظر که ادعائی ندارد.

19
کشور شده طویله
و هنر روشنفکرانش شده عرعر و هارت و پورت

20
ما از طبری بیش از 100 مطلب تحلیل کرده ایم
و او را بهتر از تو و امثال تو می شناسیم.

21
صداقت که نداری و نمی توانی داشته باشی.

22
جمارانیان و جمکرانیان
همین اند.

23
حتی معنی صداقت را نمی دانند و نمی دانی.

24
هنر عیرانی ها اندرز دادن است
ضمن اعتراف به خریت خود.

25
پارادوکسی است.
اول توهین می کنی
صاحب نظر را تف باران می کنی
بدون اینکه نظرش را حتی فهمیده باشی
بدون اینکه موضوع بحث را
شعر طبری را فهمیده باشی

26
حالا باید صاحب نظر به زباله های تو بیندیشد.

27
تو نمی دانی که زباله ارزش اندیشیدن ندارد.

28
تکرار گفته
کسب و کار ما
نیست.
ولی در سنت سیدعلی و میر حسین و اجامر جماران و جمکران و حصر و قصر
باید تکرار کنیم:
«تو اگر شعور داری
ایراد نظر را استدلال و اثبات کن
صاحب نظر که ادعائی ندارد.»

“سکست” چیست؟
گفتمان خاصی که به تن، عواطف و ناشناخته‌ های زنان
و تمام مسائلی که عرف آن را سرکوب می‌کند و تابو به شمار می‌آورد، نزدیک ‌تر است.

سیکسو در «خنده‌ی مدوسا»، ایده‌ی نوشتنِ سکست را به عنوان نوعی شورش و نوشتار زنانه‌ ای که می‌تواند سیستم معاملات مردسالارانه‌ی غالب را سرنگون سازد، مطرح می‌کند.
او دو راه پیش پای خوانندگانِ زنِ خود می‌گذارد:
«یا بعد از خواندن این رساله، انتخاب‌شان این خواهد بود که همچنان درون تله‌ی تن‌شان گرفتار بمانند و زبانی را به کار ببرند که به آنها اجازه ‌ی بیان کردنِ خودشان را نمی‌دهد
یا این‌که می‌توانند تنِ خود را به عنوان راهی برای بیان و ارتباط‌گیریِ متن‌شان با خواننده به کار ببرند»
حریف

1
این چیزها
ـ در بهترین حالت ـ
فرمالیستی اند
و ارزش علمی ندارند.

2
ولی برای عوامفریبی می توانند مفید افتند.

3
با بر زبان راندن بی شرمانه آلات تناسلی
کسی شق القمر نمی کند.

4
حاکمیت در هر جامعه
طبقاتی است و نه جنسیتی

5
نر بر زن حاکم نیست
طبقه حاکمه ی متشکل از زن و نر
بر طبقات اجتماعی متشکل از زن و نر
حاکم است.

6
سکست تو
این فرمی از فمینیسم امپریالیستی است
که می تواند استتاری برای فرم دیگری از فاشیسم باشد.

بحث کردن با تو بیهوده است.

1
تو اصلا نظرات همانیدش را نمی خوانی.

2
منافع طبقاتی
از جنس مسمار اند و آدم ها را به موضع معینی میخکوب می کنند و نسبت به پذیرش حقیقت عینی
رویین می سازند.

3
کسب و کار امثال تو
عوامفریبی است.

4
عوامفریبی چیزی است که
منافع طبقاتی
محتاج آن است.

دختر اگر خر نباشد
باید تف بیندازد بر روی اجامر طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی 
و بر جوایز رنگارنگ شان.
سری بزن به سکسکده های عنترنت
تا ببینی که این سیستم کثیف
چه بر سر زنان جهان از خرد تا کلان می آورد.

هی طعنه بزن
تا خود را به کوچه سید علی بزنی
و آب به آسیاب امپریالیسم بریزی

1
استعمار همیشه با استحمار توأم است.

2
عوامفریبی را باید
با روشنگری علمی و انقلابی
به چالش کشید
نه با پاچه خواری طبقه حاکمه امپریالیستی

3
کسی که مارکسیسم ـ لنینیسم را
به هر مشقتی از آن خود نکند
خر می آید و خرتر می رود.

4
وای به حال کسی که 
 زن باشد
و غافل از این خورشید رهنما باشد

در زیر پای تو
اینجا شب است و شب زدگانی كه چشم شان
صبحی ندیده است

تو روز را كجا
خورشید را كجا
در دشت دیده غرق تماشایی ای درخت؟

چون
ـ با هزار رشته ـ
تو با جان خاكیان
پیوند می كنی
پروا مكن ز رعد
پروا مكن ز برق كه بر جایی ای درخت.

سر بر كش ای رمیده كه همچون امید ما
با مایی
ـ ای یگانه ـ
و
تنهایی ای درخت
 
سیاوش کسرائی
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر