اشرف
دهقانی
«رویکرد
جدید» حزب دموکرات کُردستان ایران
در
خدمت کیست؟
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک اشرف دهقانی
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
این
رژیم
از اولین روزهای حکومتش
بدیهی
ترین حقوق خلق های تحت ستم ترکمن و عرب و کُرد و تُرک را
با
قهر و سرکوب عریان
لگد
مال منافع سرمایه داران حاکم نموده،
نوروز
خونین ترکمن صحرا و سنندج را به وجود آورده،
فرمان
«جهاد» علیه خلق کُرد را داده
و
خلاصه آن که ایران را
ـ
هر چه بیشتر ـ
به
زندان بزرگی برای خلق های تحت ستم تبدیل کرده است.
·
سؤال این بود که آیا اشرف دهقانی
مبارزه طبقاتی را با مبارزه «ملی» (دموکراتیک) جایگزین می سازد؟
·
یعنی ـ در بهترین حالت ـ حل مسئله
ملی را بر حل مثلا مسئله کار و سرمایه مقدم می داند؟
·
یعنی کسب خود مختاری خلق ها را بر
قبضه قدرت سیاسی توسط توده مولد و زحمتکش تحت رهبری طبقه کارگر، مقدم می داند؟
·
اگر چنین باشد، این خط مشی اشرف
دهقانی، با مواضع پانیسم های (شووینیسم ها، فاشیسم های) رنگارنگ وابسته به امپریالیسم
چه فرقی دارد؟
·
اشرف دهقانی در این «تحلیل» از
جمهوری اسلامی ایران، به سؤال ما جواب می دهد:
1
این
رژیم
از اولین روزهای حکومتش
·
همین مفهوم تق و لق اشرف دهقانی،
از سطح فوق العاده نازل فکری خود او پرده برمی دارد:
·
جهان بینی اشرف دهقانی تفاوت ماهوی
با جهان بینی آخوند های با عمامه و بی عمامه ندارد.
·
اگر مریم رجوی و مریم رجبی هم راجع
به جمهوری اسلامی ایران ابراز نظر می کردند، همین مفهوم سطحی را بر زبان می
راندند:
«این حکومت از اولین روزهای حکومتش»
2
·
با این جور مفاهیم تق و لق، اجامر طبقه حاکمه به «تحلیل»
مسائل ریز و درشت جامعه و جهان می پردازند.
·
حکومتی و به عبارت دقیق تر و مد
روز تر و حتی بمراتب علمی تر، دولتی بر جامعه ای و یا بر کل جهان حکومت می کند.
·
دولتی متشکل از مهره های چه بسا بی
همه چیز و خودخواه و خودسر (توتالیتر.)
3
«این حکومت از اولین روزهای حکومتش»
·
هم اسباب استحمار اعضای جامعه ـ چه
جامعه امپریالیستی و چه جامعه فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ همه آماده است و هم کاسه
ها و کوزه ها همه از دم، دم دست اجامر عوامفریب اند.
·
فقط باید مهره ملعون را تعیین کرد
و کاسه ها و کوزه ها را بر سرش خرد و خراب کرد.
·
در این زمینه، میان طرز استحمار گلوبال
(تمام ارضی) رسانه های امپریالیستی و طرز
«تفکر» اشرف دهقانی، کمترین تفاوتی به چشم نمی خورد.
·
اگر این اجامر بخواهند تحلیل خیلی
خیلی عینی و علمی عرضه کنند، رژیم جورج ابن جورج را مسئول سقوط خاور میانه به قهقرای توحش و بربریت
قلمداد و حتی محکوم خواهند ساخت.
·
بی آنکه از طبقه حاکمه امپریالیستی
حرفی بر زبان آید.
·
بی آنکه اشاره ای حتی به مناسبات
تولیدی سرمایه داری غوطه ور در منجلاب
بحران عمومی اش حیف و میل شود.
·
با این ترفند ایده ئولوژیکی، مهره
ـ در تحلیل نهائی ـ مورد انتقاد قرار می گیرد و با مهره ظاهرا متفاوت تعویض می شود،
ولی فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی دست نخورده می ماند.
·
یعنی در به لولای همیشگی اش می
گردد.
·
این به زبان فلسفی به چه معنی است؟
4
این
رژیم
از اولین روزهای حکومتش
بدیهی
ترین حقوق خلق های تحت ستم ترکمن و عرب و کُرد و تُرک را
با
قهر و سرکوب عریان
لگد
مال منافع سرمایه داران حاکم نموده
·
محتوای ماهوی این جمله اشرف دهقانی
این است که «این رژیم از اولین روز حکومتش»، پانیسم سرمایه داران حاکم را نمایندگی
کرده است و در سنت هر پانیسم به سرکوب قهر آمیز حقوق ملی خلق های دیگر پرداخته است
و «ایران را به زندان خلق های تحت ستم تبدیل کرده است.»
·
تنها مشکل اشرف دهقانی تعیین تعلق
ملی این پانیسم «سرمایه داران حاکم» عجق ـ وجق است.
·
اگر مته به خشخاش نهاده شود، باید
به این نتیجه رسید که هدف و آماج امپریالیسم از تبلیغ، تقویت، گوادولوپ، روی کار
آوردن، حمایت مستور و تحکیم «این رژیم»، سرکوب حقوق ملی خلق های ایران بوده است.
·
نه منافع طبقاتی طبقه حاکمه
امپریالیستی در بین بوده و نه توسعه و تحکیم مناسبات تولیدی سرمایه داری.
·
نه استعمار کشورها در بین بوده و
نه استثمار بی رحمانه و بی شرمانه توده های مولد و زحمتکش و نه چپاول دار و ندار
زیر زمینی و رو زمینی آنها.
5
نوروز
خونین ترکمن صحرا و سنندج را به وجود آورده،
فرمان
«جهاد» علیه خلق کُرد را داده
و
خلاصه آن که ایران را
ـ
هر چه بیشتر ـ
به
زندان بزرگی برای خلق های تحت ستم تبدیل کرده است.
·
در قاموس اشرف دهقانی عملیات «این
رژیم» در ترکمن صحرا و کردستان، نه عملیات هر طبقه حاکمه برای حذف مخالفین و تحکیم
و توسعه نظام طبقاتی خویش، بلکه سرکوب حقوق ملی بوده است.
·
این بدان معنی است که جمهوری
اسلامی ایران، نه نماینده طبقه و یا طبقات اجتماعی معین، بلکه نماینده پانیسم
بورژوائی معین بوده است.
·
وقتی کسی گستاخی به خرج دهد و با
زباله های پان ترکسیسم بگوید که بخش اعظم اجامر جماران و جمکران از سید علی تا میر
حسین از خلخالی تا مشکینی، از تبریزی تا اردبیلی همه «تورک» اند و نمی توان به این
سادگی ها از سیطره پانیسم فئودالی و یا بورژوائی معینی دم زد، جواب می دهند که
اینها خاین به «ملت عظیم الشأن تورک» اند.
6
تمامی
تجارب فوق
عکس
ادعای رهبران کنونی حزب دموکرات را ثابت می کنند.
به
خصوص هیچ کس تجربه چند بار مذاکرات علنی و غیر علنی رهبران حزب دموکرات
با رژیم
جمهوری اسلامی را فراموش نکرده است،
مذاکراتی
که باعث شدند تا برخی از رهبران این حزب در پشت میز مذاکره
به دست تروریست های
تشکیل دهنده «هیئت مذاکره» کشته شوند.
7
رهبران
کنونی حزب دموکرات
·
اشرف دهقانی با مفهوم «رهبران
کنونی حزب دموکرات کردستان»، میان رهبران
سابق آن و رهبران کنونی اش مرزبندی می کند.
·
سؤالی که به خاطر هر خواننده ی این
«تحلیل» اشرف دهقانی خطور می کند، این است که چه فرق ماهوی میان این دو «جریان»
وجود داشته است؟
8
تمامی
تجارب فوق
عکس
ادعای رهبران کنونی حزب دموکرات را ثابت می کنند.
به
خصوص هیچ کس تجربه چند بار مذاکرات علنی و غیر علنی رهبران حزب دموکرات
با رژیم
جمهوری اسلامی را فراموش نکرده است،
مذاکراتی
که باعث شدند تا برخی از رهبران این حزب در پشت میز مذاکره
به دست تروریست های
تشکیل دهنده «هیئت مذاکره» کشته شوند
·
اگر به همین جمله اشرف دهقانی اندکی
دقت شود، فرق ماهوی میان رهبری سابق و فعلی حزب دموکرات کردستان در رابطه با
جمهوری اسلامی ایران وجود نداشته است:
·
هر دو خواهان حل «مسئله کرد» بی
اعتنا به حل تضاد اصلی جامعه بوده اند:
الف
·
رهبری سابق به قول خود اشرف دهقانی،
«در پشت میز مذاکره» با جمهوری اسلامی ایران ترور شده اند.
·
این بدان معنی است که طبقه حاکمه
فعلی می تواند بر اریکه قدرت نشنید و ضمنا تضادهای فرعی حل شوند.
ب
·
رهبری کنونی هم همین موضع را
دارند:
·
این از مذاکره علنی و مخفی با
جمهوری اسلامی ایران، ظاهرا طرفی نبسته است و به این نتیجه رسیده است که جمهوری
اسلامی ایران، «انگیزه ای برای حل مسئله کرد» ندارد.
·
در نتیجه تنها راه حل مسئله کرد را
در ارسال پیشمرگه و درگیری مسلحانه دانسته است.
9
تمامی
تجارب فوق
عکس
ادعای رهبران کنونی حزب دموکرات را ثابت می کنند.
به
خصوص هیچ کس تجربه چند بار مذاکرات علنی و غیر علنی رهبران حزب دموکرات
با رژیم
جمهوری اسلامی را فراموش نکرده است،
مذاکراتی
که باعث شدند تا برخی از رهبران این حزب در پشت میز مذاکره
به دست تروریست های
تشکیل دهنده «هیئت مذاکره» کشته شوند.
·
احتمال آن می رود که اشرف دهقانی
به دلایل دیگری میان سران سابق حزب دموکرات کردستان و سران کنونی اش فرق قایل می
شود.
·
شاید در روند تحلیل این «تحلیل»
اشرف دهقانی به این سؤال جوابی پیدا شود.
11
همه
این ها اثبات گر این واقعیت است که
جمهوری
اسلامی هیچگاه، در هیچ مقطعی از عمر خود،
هیچ
گونه «انگیزه ای» برای حتی برداشتن کوچک ترین گامی به منظور حل مسئله ملی
و رفع
ستم ملی نداشته و ندارد.
·
این ادعای اشرف دهقانی، ادعائی بظاهر
منطقی است.
·
ولی فقط بظاهر منطقی است.
·
چون حل مسئله ملی و دیگر تضادهای
فرعی جامعه، بدون حل تضاد اصلی جامعه، مثلا بدون حل تضاد اشرافیت بنده دار و فئودال
و روحانی و رعایا (در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی) و بدون حل تضاد کار و
سرمایه (در فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری) قابل حل نیستند.
·
امروزه حتی در متروپول های
امپریالیستی، تضاد های فرعی مثلا تضاد شهر و روستا، تضاد زن و مرد، تضاد ملی و غیره
لاینحل مانده اند.
·
مثلا تضاد ملی در اسپانیا و فرانسه
و ایتالیا و غیره همچنان و هنوز ملتهب و شعله ور اند.
·
اشرف دهقانی هم به این حقیقت امر
تا حدی وقوف دارد:
12
اصولا
باید دانست و تأکید کرد که
تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟) بر
جامعه ایران حاکم است،
با
وجود هر رژیمی ،
مسئله
حق تعیین سرنوشت
و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله
کُرد»
هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟)
قابل
«حل» نبوده و نخواهد بود.
·
این نظر اشرف دهقانی ـ در تحلیل
نهائی ـ درست است.
·
اگرچه از سرتاپا معیوب، نادرست و
نادقیق است.
·
چرا و به چه دلیل؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر