اشرف
دهقانی
«رویکرد
جدید» حزب دموکرات کُردستان ایران
در
خدمت کیست؟
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک اشرف دهقانی
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
نخستین
واکنشی که پاسخ فوق، به طور طبیعی برای افکار عمومی آزادی خواه ایجاد می کند این
است که
مگر ماهیت ضد خلقی جمهوری اسلامی و مواضع
ارتجاعی آن در مقابل «مسئله کُرد» در 20 سال گذشته
جز
آن بوده که امروز هست؟
و
امروز چه تغییری رخ داده که به رهبران حزب ثابت کرده
که مثلا 20 سال پیش، این رژیم «انگیزه» حل «مسئله
کُرد را داشته ولی اکنون دیگر فاقد چنان انگیزه ای است؟
آیا
در طول 20 سال اخیر که
حزب
دموکرات فاقد فعالیت نظامی در ایران بوده،
رژیم جمهوری اسلامی کمترین «انگیزه ای» برای حل«مسئله
کُرد» از خود نشان داده بود که
امروز
آن را تغییر داده و این حزب را واداشته است
تا
در شرایط مشخص کنونی به عملیات نظامی روی بیاورد؟
آیا
در طول 20 سال گذشته
یعنی
از زمان توقف عملیات نظامی حزب دموکرات تا کنون
و
اصولا در هیچ مقطعی از حیات 38 ساله جمهوری اسلامی،
طبقه
حاکم در هیچ لحظه ای کوچک ترین تمایل واقعی
و
یا به قول رهبر حزب مزبور «انگیزه
ای»،
برای
گام برداشتن در جهت حل واقعی و دموکراتیک «مسئله کُرد» نشان داده که رهبری این حزب
بتواند روی آن دست گذاشته و ضرورت توقف یا ادامه مبارزه مسلحانه را با اتکا به آن
نشان دهد؟
به
راستی از 20 سال پیش تا کنون
این
رژیم در انجام جنایات علیه خلق تحت ستم کُرد
و
اصولا تمام خلق های تحت ستم
کم
ترین تغییری در سیاست های سرکوب گرانه خود داده بود که
توقف مبارزه مسلحانه به یک ضرورت برای حزب دموکرات
کُردستان تبدیل گردد؟
آیا
در طول 20 سال غیبت مبارزه مسلحانه حزب دموکرات،
جمهوری
اسلامی به سیاست اعدام و شکنجه و زندان و ترور کمتر توسل می جست و تنها امروز یک
مرتبه از خود چنین وحشی گری هائی نشان می دهد؟
·
چارلی چاپلین در فیلم آنتی فاشیستی
اش، تحت عنوان «دیکتاتور عظیم الشأن»، صحنه ای دارد که دیکتاتور (هیتلر) نامه ای
را به منشی اش دیکته می کند.
·
درک طنز این صحنه آسان نیست.
·
دلیل دشواری درک این طنز، ژرفای خارق
العاده اندیشه نهفته در آن است:
1
·
دیکتاتور عظیم الشأن، دهها جمله
پشت سر هم ـ بی وقفه ـ دیکته می کند و منشی همه جفنگیات او را در تایپ نقطه ای
خلاصه می کند.
·
دیکتاتور با حیرت نگاه می کند،
نقطه را می بیند و متقاعد می شود.
2
·
وقتی دیکتاتور عظیم الشأن دیگر حرفی
برای تایپ ندارد، می گوید:
·
«نقطه.»
·
منشی مدت های مدیدی به ازای این نقطه
دیکتاتور عظیم الشأن، مطلب تایپ می کند.
·
این بدان معنی است که این نقطه پر
معناتر و پر محتوا تر از همه جفنگیات او بوده است.
3
·
طنز قضیه این است که دیکتاتور عظیم
الشأن، پس از مطالعه نامه تایپ شده اش، آن را مچاله می کند و در سطل زباله می
اندازد.
4
·
این مطالب اشرف دهقانی را هم می
توان در جمله ای خلاصه کرد.
·
البته این روده درازی های بی محتوا،
خاص اشرف دهقانی نیست.
·
اشرف دهقانی، از قضا بمراتب بهتر
از بقیه اجامر است که عاجز از تفکر اند.
·
سؤال این است که چرا رهبران احزاب
و سازمان های سیاسی عیرانی اینهمه روده درازی می کنند؟
5
·
برای پاسخ به این پرسش به دیالک
تیک کمیت و کیفیت نیاز مبرم هست:
·
چون کیفیت «اندیشه» حضرات بشدت
نازل است، به کمیت سخن پرداخته می شود.
·
یعنی کیفیت فکری نازل را با کمیت حرفی
عالی جبران می کنند.
·
به عبارت دیگر، جفنگیت اندیشه را
با جملات بلحاظ فرم، متفاوت ولی بلحاظ محتوا، یکسان پرده پوشی می کنند.
6
·
اکنون در فیسبوک، فرقه دیگری از
فدائیان فئودالی با ترفند دیگری ظهور کرده است که دیکتات های شان نه کیفیت دارد و
نه کمیت.
·
اینها به تایپ همان نقطه منشی دیکتاتور
عظیم الشأن قناعت می ورزند، ولی علیرغم آن،
خرمن هلهله و هورا و آفرین و مرحبا درو می کنند.
·
حتما حریفی خواهد پرسید:
·
جای خالی کمیت و کیفیت را رهبران عظیم
الشأن چگونه پر می کنند که ضمنا جذابیت فرمایشات شان صد چندان می شود؟
7
·
باید به حریف بی خبر از اخبار، خبر
داد که فیس بوک یعنی عکس نامه.
·
در فیس بوک جای خالی اندیشه با عکس
پر می شود.
·
به همین دلیل، بعضی ها حتی آن نقطه
منشی دیکتاتور عظیم الشأن را هم تایپ نمی کنند.
·
عکس ـ به تنهائی ـ جای خالی اندیشه
را پر می کند.
·
در نتیجه، کمترین زحمتی به مغز
مشتری داده نمی شود.
8
·
ترفند دیگر برای پر کردن جای خالی
اندیشه، ماکسیمالیزاسیون استه تیک جفنگ است:
·
در این مورد، جای خالی شعور را،
شور و شوق و هارت و پورت و شعر و شعار می گیرد.
·
نسل نوین توده ای ها، مثلا نویدی
ها، در این زمینه بی نظیر بوده اند و کماکان بی نظیرند.
9
آیا
در طول 20 سال اخیر که
حزب
دموکرات فاقد فعالیت نظامی در ایران بوده،
رژیم جمهوری اسلامی کمترین «انگیزه ای» برای حل«مسئله
کُرد» از خود نشان داده بود که
امروز
آن را تغییر داده و این حزب را واداشته است
تا
در شرایط مشخص کنونی به عملیات نظامی روی بیاورد؟
·
وقتی از مچگیری اشرف دهقانی سخن می
رود، منظور همین است.
·
مصطفی صلواة الله علیه، هر چقدر هم
زور بزند، نمی تواند مچش را از چنگ اشرف دهقانی رها سازد.
·
ایراد بینشی ـ برخوردی اشرف دهقانی
این است که بهانه مصطفی را بهانه برای افشاگری توخالی قرار می دهد:
·
به عبارت دیگر، اشرف دهقانی،
تناقضی در مصاحبه مصطفی با رسانه عزرائیلی را سانترالیزه می کند تا آب به آسیاب تق
و لق خود بریزد:
·
انتقاد اصلی اشرف دهقانی از حزب
دموکرات کردستانی این است که چرا در عرض 20 سال گذشته از درگیری مسلحانه با
پاسداران پرهیز کرده است.
·
انگار اگر حزب دموکرات کردستان چند
پاسدار می کشت و چند پیشمرگه فدا می کرد، هنر می کرد.
10
آیا
در طول 20 سال گذشته
یعنی
از زمان توقف عملیات نظامی حزب دموکرات تا کنون
و
اصولا در هیچ مقطعی از حیات 38 ساله جمهوری اسلامی،
طبقه
حاکم در هیچ لحظه ای کوچک ترین تمایل واقعی
و
یا به قول رهبر حزب مزبور «انگیزه
ای»،
برای
گام برداشتن در جهت حل واقعی و دموکراتیک «مسئله کُرد» نشان داده که رهبری این حزب
بتواند روی آن دست گذاشته و ضرورت توقف یا ادامه مبارزه مسلحانه را با اتکا به آن
نشان دهد؟
·
خواننده از این جمله ی اشرف دهقانی
می تواند به این نتیجه باطل رسد که طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی قادر
به حل مسئله کرد است.
11
اصولا
حیات سیاه جمهوری اسلامی
ـ به
مثابه یک رژیم وابسته به امپریالیسم و ضد خلقی ـ
با
اعمال سیستماتیک ستم ملی علیه خلق های تحت ستم
گره
خورده است.
·
منظور اشرف دهقانی از مفهوم کلی و
انتزاعی «ضد خلقی بودن طبقه حاکمه جمهوری اسلامی ایران» چیست؟
·
احتمال آن می رود که اشرف دهقانی در
مفهوم «ضد خلقی بودن»، ستم ملی طبقه حاکمه بر خلق های مختلف کشور را در مد نظر
دارد.
·
اگر منظورش همین باشد، باید گفت که
اشرف دهقانی مبارزه طبقاتی را با مبارزه «ملی» (دموکراتیک) جایگزین می سازد.
·
یعنی حل مسئله ملی را بر حل مسئله
کار و سرمایه مقدم می داند.
·
یعنی کسب خود مختاری خلق ها را بر
قبضه قدرت سیاسی توسط توده مولد و زحمتکش تحت رهبری طبقه کارگر، مقدم می داند.
·
این خط مشی، با مواضع پانیسم های (شووینیسم
ها، فاشیسم ها) رنگارنگ وابسته به امپریالیسم منطبق است
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر