حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
8
حیدربابا،
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
یادوندادى نه هؤلَسَک قاچاردیم
قوشلار تکین، قاناد آچیب اوچاردیم
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
یادوندادى نه هؤلَسَک قاچاردیم
قوشلار تکین، قاناد آچیب اوچاردیم
·
معنی تحت اللفظی:
·
حیدر بابا، به یاد داری، چگونه بی
تابانه می دویدم و پرنده آسا، پر می کشیدم، وقتی که میر اژدر صدا سر می داد و
عاشیق رستم، سازش را به نوا وامی داشت و دهکده از شعر و شور و شوق لبریز می گشت؟
·
سیاوش کسرائی تعریف خاصی از «بیت»
شعر دارد:
·
از دید سیاوش، بیت به معنی خانه
است.
·
هر بیت شعر، بسان هر خانه ای، شعری
به اتمام رسیده است.
·
هر شعر نو، قابل مقایسه با بیتی از
شعر سنتی است.
اگر سیاوش،
این بند شعر شهریار را می شنید، حتما می گفت که بیتی است، بی کم و کسر.
1
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
·
در عالم خیال شهریار، میر اژدر آوازه
خوان، دیالک تیکی از ابزار و آواز است.
·
دیالک تیکی از وسیله و فونکسیون است.
·
درست بسان ابر که دیالک تیکی از طبل
و خروش است.
·
دیالک تیکی از رعد و غریو است.
·
دیالک تیکی از جن و جیغ است.
2
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
·
شهریار در این بیت شعر، دیالک تیک
فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک کند و سس، بسط و تعمیم می دهد:
·
با شروع میر اژدر به آواز، جام
روستا از شور و شوق و ترانه و آواز لبریز می شود.
·
این تصور و تخیل فوق العاده زیبائی
است.
3
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
·
این سه مصراع شعر شهریار حاوی
چندین دیالک تیک متنوع است:
الف
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
·
در این سه مصراع شعر، اولا دیالک
تیک سوبژکت ـ اوبژکت به اشکال زیر بسط و تعمیم می یابد:
1
·
به شکل دیالک تیک میر اژدر و سس
2
·
به شکل دیالک تیک رستم و ساز
ب
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
·
در این سه مصراع شعر، ثانیا دیالک
تیک وسیله و فونکسیون به اشکال زیر بسط و تعمیم می یابد:
1
·
به شکل دیالک تیک حنجره ـ زبان و صدا
2
·
به شکل دیالک تیک ساز و نوا
پ
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
·
در این سه مصراع شعر شهریار، ضمنا دیالک
تیک جزء و کل به شکل دیالک تیک صدا و نوا و آواز و تصنیف ـ اثر هنری بسط و تعمیم
می دهد.
·
از ترکیب دیالک تیکی اجزاء، کل
منسجمی به عنوان اثر هنری تشکیل می یابد.
ت
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
·
در این سه مصراع شعر، علاوه بر دیالک
تیک های فوق الذکر، دیالک تیک تولید اثر هنری به شکل دیالک تیک هنرمند (میر اژدر و
عاشیق رستم) ـ آلات موسیقی (ساز و حنجره و زبان) و اثر هنری بسط و تعمیم می یابد.
·
دیالک تیک کار مادی نیز بسان این دیالک
تیک کار فکری و یا هنری دیالک تیکی سه عضوی است:
·
دیالک تیک مولد ـ وسیله و ابزار
کار و مواد خام ـ مولود (محصول کار)
4
حیدربابا،
میر
اژدر سَسلننده
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
یادوندادى نه هؤلَسَک قاچاردیم
قوشلار تکین، قاناد آچیب اوچاردیم
کَند ایچینه سسدن - کوْیدن دوْشنده
عاشیق رستم سازین دیللندیرنده
یادوندادى نه هؤلَسَک قاچاردیم
قوشلار تکین، قاناد آچیب اوچاردیم
·
در این بند شعر، ضمنا دیالک تیک
مولد و مصرف کننده به شکل دیالک تیک میر اژدر و عاشیق رستم و کودک (شهریار خردسال)
بسط و تعمیم می یابد.
·
ضمنا از نیاز مصرف کننده خردسال به
مایحتاج روحی و روانی (هنری) پرده برداشته می شود.
·
شهریار خردسال از فرط نیاز به مایحتاج
روحی و روانی (هنری)، پر در می آورد و می پرد.
·
این بخش شعر واقعا شاهکار است.
5
یادوندادى
نه هؤلَسَک قاچاردیم
قوشلار تکین، قاناد آچیب اوچاردیم
قوشلار تکین، قاناد آچیب اوچاردیم
·
شهریار برای تبیین نیاز کودکان به
نعمات روحی، روانی (هنری) خویشتن خویش را ناتورالیزه می کند.
·
خویشتن خویش را در هیئت پرنده ای
محتاج به مایحتاج روحی و روانی (هنری) متجسم می سازد.
·
در این شاهکار شهریار، سادگی ظاهری
توده های آذری در عین بغرنجی ذاتی آنها به بهترین وجهی استه تیزه، پوئه تیزه و در
تحلیل نهائی، ماتریالیزه می شود.
·
طبری در چالش پوئه تیکی با اجامر
جماران و جمکران می گوید:
سادگی ما در بغرنجی ما ست
·
شهریار این دیالک تیک سادگی و
بغرنجی مورد نظر حبیب توده را در منظومه «حیدر بابایه سلام» اثبات می کند، بی آنکه
خودش حتی به کرد و کار غول آسای خود وقوف داشته باشد.
یاد هر دو به یاد باد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر