میم نون
چرا ترک خر شد؟
کوروش کبیر
1
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
با خروج بشریت از فرماسیون اجتماعی
ـ اقتصادی اشتراکی آغازین و ورود به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری، ترفند
دومینوئی بی نظیر بی سابقه ای به کار می افتد که در آن قوای طبیعی (قوای غریزی،
احساسی ـ عاطفی ـ ژنه تیکی ـ ایراسیونال) آب به آسیاب طبقه حاکمه می ریزند.
·
این ترفند در تمامی طول تاریخ
جامعه طبقاتی، اعتبار خود را حفظ کرده و وبال گردن بشریت شده است.
2
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفید شدن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
طبقه حاکمه به «اهلی و مفید کردن» (مریم) توده می پردازد.
·
این سنگ اول این دومینو ست.
·
طبقه حاکمه برای اهلی و مفید سازی
توده، با زرادخانه ای از تسلیحات مادی و ایده ئولوژیکی خود دست به بازپروری (تربیت
از نو) توده می زند:
3
·
توده از سوئی به شلاق نان، اهلی می
شود:
·
توده برای نجات خود و خانواده خود
از مرگ حتمی، تن به اهلی شدن (بردگی) دسته جمعی می دهد.
·
چه بسا حتی التماس می کند که طبقه
حاکمه خودش را و اعضای خانواده اش را اهلی کند.
·
چون تأمین نان برای کودکان خردسال
و پیران خانواده کار دشواری است و طبقه حاکمه سودی در اهلی کردن کودکان و مادر
بزرگ ها و پدر بزرگ های ضعیف و چه بسا مریض
نمی بیند.
4
·
طبقه حاکمه علاوه بر شلاق نان،
توده بی همه چیز را به شلاق جان می بندد تا روند اهلی کردن تسهیل شود و فرم چه بسا
داوطلبانه به خود گیرد.
·
طبقه حاکمه برای نیل به این آماج
طبقاتی، ایده ئولوژی خود را به توده تحمیل می کند و هر مقاومت ایده ئولوژیکی توده
را در هم می کوبد.
·
مثلا قبول دین اسلام، تمکین به
اوتوریته الله که انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اشرافیت بنده دار روحانی است، به عنوان
تنها ره رهائی از آتش دنیوی (فقر و گرسنگی) و آتش اخروی (عذاب الیم) جا زده می
شود.
5
·
هر مخالفت با نظام برده داری، هر
مقاومت در مقابل اهلی شدن، به عنوان نفاق و کفر و محاربه با خدا جا زده می شود و
منافقین و کفار و محاربین شقه شقه می شوند.
·
گردن 1000 نفر که امیر مؤمنین در
یک شب می زند، گردن مقاومین در مقابل نظام بردگی است.
·
تمکین به الله، بهانه است.
·
تمکین به الله، انعکاس آسمانی ـ
انتزاعی تمکین به طبقه حاکمه برده دار است.
6
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
اهلی کردن رؤسای خانواده ها، وارد
آوردن تعیین کننده ترین ضربه بر اولین سنگ دومینو ست.
·
ضربه وارده بر سنگ اول دومینو به سنگ
های دیگر ـ خواه و ناخواه ـ منتقل می شود و روند اهلی سازی جامعه فرم اوتوماتیک
(خود به خودی) کسب می کند:
·
مادر ـ پدر اهلی شده و با ایده
ئولوژی طبقه حاکمه مسموم گشته، به اهلی کردن و مسوم کردن فرزندان خود کمر می
بندند:
·
دیالک تیک اهلی سازی (تربیت،
ارشاد) بکار می افتد:
·
مادر و پدر اهلی (برده) شده به
مربی نسل نو بدل می شود.
·
دیالک تیک مربی و مربا.
·
مربا به مربی استحاله می یابد تا
روند تربیت دوام یابد.
·
این هنوز تمام ترفند تربیت طبقه
حاکمه نیست.
7
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
طبقه حاکمه با تصاحب و تصرف وسایل
تولید مادی، وسایل فکری و فرهنگی همبود اولیه را ( مفاهیم رایج در همبود اولیه
را) نیز تصاحب و تسخیر می کند.
·
یعنی ضمن تبدیل شدن به اوتوریته
اقتصادی، به مقام اوتوریته فکری و فرهنگی ارتقا می یابد.
·
طبقه حاکمه تربیت نسل نو را فقط به
امید مادر و پدر پیشاپیش اهلی شده محول نمی کند.
·
اهلی کردن کودکان توده را نیز طبقه
حاکمه به عهده می گیرد و حتی نهادینه می کند:
·
کودکان توده در کودکستان ها،
دبستان ها، دبیرستان ها و دانشگاه ها اهلی می شوند.
8
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
رفته رفته واژه اهلیت با محتوای
معنوی نوینی پر می شود و دهن به دهن می گردد تا زهر ایده ئولوژیکی پنهان در خود را
به حلق خلق بریزد:
·
واژه اهلیت حتی پس از امحای نظام
برده داری، به مقام مفاهیم هنجاری،
اخلاقی، ارزشی، حقوقی و قضایی ارتقا می یابد:
9
اهلیت
به
توانائی قانونی شخص برای دارا شدن یا اجرای حق گفته می شود.
·
پس از لغو نظام برده داری، همه در
حرف (بطور فرمال) صاحب حق و حقوق تلقی می
شوند.
·
اما پیش شرط استفاده از حقوق کذائی
خود منوط به اهلیت می گردد.
·
اگر کسی اهلیت کسب نکرده باشد، یعنی
ـ در تحلیل نهائی ـ اهلی نشده باشد، مجاز به استفاده از حق خود نیست.
·
کودکان به همین دلیل، علیرغم داشتن
حق، مجاز به برخورداری از حق نیستند.
·
چون هنوز اهلی نشده اند.
·
به زبان قضات، اهلیت ندارند.
10
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.
·
روند اهلی سازی جامعه در فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی و کاپیتالیستی ادامه و تعمیق می یابد.
·
روند اهلی سازی جامعه بلحاظ فرم
عوض می شود، ولی بلحاظ ماهیت همان می ماند که بوده است.
·
اکنون می توان سخن مریم را تکمیل
کرد:
·
دلیل استحقار جانوران و انسان ها،
در دیالک تیک تربیت است.
·
در اوتوریته است.
·
مربا ـ چه جانور و چه انسان ـ خوار
شمرده می شود و مربی عزیز قلمداد می شود.
·
سؤال اکنون این است که چرا اسامی
بعضی از «برده ها» و جانوران که اهلی و
مفید شده اند (مریم)، تحقیر واژه نیستند؟
·
چرا واژه های سرکارگر، اسب، عقاب،
کفتر، طاووس، شیر، پلنگ، فیل ـ علیرغم اعمال ستم عملی بر آنها ـ تحقیر واژه
نیستند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر