تندیس هگل و مارکس در پکن
پروفسور
دکتر گرد ایرلیتس
برگردان شین میم شین
·
شیئیت یافتن به نحوه وجود سوبژکت انسانی و به «از آن خود
کردن» واقعیت عینی در کار و با کار اطلاق می شود.
1
·
انسان حوایج، علایق، هیجانات روحی، افکار و اندیشه های
متعلق به سوبژکتیویته خود را در تأثیرگذاری بر طبیعت موجود در خارج از او، در
شناخت روابط اجتماعی عینی و در تولید فراورده های فکری (علم، هنر) شیئیت می بخشد.
·
(به عنوان مثال، عمله اندیشه کلبه را که در ذهن خود دارد، شیئیت می
بخشد.
·
اندیشه به صورت
شیئی در می آید.
·
کلبه فکری به صورت کلبه ی مادی در می آید. مترجم)
2
·
واقعیت امر شیئیت یافتن را مارکس و انگلس بطرز بارزی در
فلسفه بورژوائی کلاسیک آلمان و در رابطه با بررسی فلسفی کار مورد تشریح قرار داده
اند.
3
·
هگل روند کار انسانی را به مثابه شیئیت یافتن سوبژکت در
ابژکت و به مثابه واقعیت یابی سوبژکت در روند تشکیل اوبژکت مطرح می کند:
الف
·
«کار عبارت است از تبدیل به چیز کردن این جهانی خود.»
ب
·
«این تبدیل کردن خود به چیز» به معنی دو شقه کردن «من» است.
پ
·
«من، خود را در کار بیواسطه ای به چیز، به فرم، که وجود است، تبدیل
می کنم. »
·
(هگل، «فلسفه واقعی» 3 ف 197 ، 217)
4
·
فویرباخ این استنتاج دیالک تیکی هگل راحفظ می کند و می
کوشد تا آن را بطرز واقعگرایانه ای تداوم بخشد.
5
·
فویرباخ در جریان خلاصه کردن مذهب در «از خود بیگانگی»
انسان ها، ماهیت واقعی و حسی ـ روحی انسانی را بمثابه «خودکوشی» و «خودسازی»
ارزیابی می کند:
·
البته نه به معنی عملی آن، نه به معنی اقتصادی ـ شیئی
آن.
·
(فویرباخ، «آثار»، 8 ، 208 ، 212)
6
·
«برای شناخت ماهیت هر شیئ ، باید شیئ را شناخت.
·
شیئی که ماهیت، ضرورتا بدان نسبت داده می شود، چیزی جز
ماهیت آشکار شده آن نمی تواند باشد.»
·
(فویرباخ، «آثار»، 2 ، 250)
7
·
مارکس در تز درک ماتریالیستی تاریخ (که بر مبنای اقتصاد
استوار بود) مبانی راه حل علمی مسئله شیئیت یافتن را نشان داده است.
8
·
مارکس انسان را به مثابه موجودی شیئی ـ عملی در نظر می
گیرد.
الف
·
سوبژکت فقط در نحوه های عینیت یافتن خود ـ که بطور
اجتماعی مشروط می شوند ـ وجود پیدا می کند.
ب
·
سوبژکت با تشکیل اشیاء خارج از خود، خود را موجودیت می
بخشد.
·
(سوبژکت در روند تولید اوبژکتیویزه می شود.
·
اوبژکت تجسم مادی (جسمیت یابی) سوبژکت است.
·
مترجم)
الف
·
شیئیت یافتن تولیدی انسان «نه به هیچ ختم می شود و نه در
سوبژکتیویزاسیون صرف اشیاء خلاصه می شود.»
ب
·
شیئیت یافتن تولیدی انسان به معنی «مطرح کردن مجدد خود
انسان به عنوان شیئ است.»
پ
·
«مصرف، به معنی مصرف ساده مواد نیست، بلکه مصرف به معنی مصرف
خویشتن خویش است.
ت
·
در نفی مواد، نفی این نفی و لذا مطرح کردن خود آن است.
ث
·
فعالیت فرم بخش، شیئ را مصرف می کند و در ضمن، خود را
مصرف می کند.
ج
·
فعالیت فرم بخش اما فقط فرم شیئ مورد نظر را مصرف می
کند، تا به آن، فرم جدیدی بدهد و خود را فقط در فرم سوبژکتیو آن، به مثابه کار
مصرف می کند.
·
آن، جنبه شیئی شیئ را و این جنبه سوبژکتیو کار را مصرف
می کند.
·
به یکی فرم می بخشد و به دیگری مادیت می بخشد.»
·
(مارکس، «طرح ها»، ص 208)
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر