جمعبندی از
مسعود بهبودی
عجب جفنگی!
اول ملت را
ـ به شلاق نان و جان ـ
تخریب و تحمیق می کنند
بعد
در برج های متشکل از جمجمه فرزانگان همان ملت
می ایستند و بی شرمانه،
ملت را خر می نامند.
شرم شان باد از این حرفه ی دیرینه ی خویش
در حرف
حرفی نیست.
1
حرف
در تبدیل اندیشه به عمل است.
2
حرف
در تبدیل افکار نیچه و شوپنهاور و جلال آل احمد و احمد شاملو و لاشخورهای دیگر به عمل است.
3
هر عمل قبل از انجام
فرم فکری کسب می کند:
4
نجار قبل از ساختن میز
مدل فکری از میز در کله می سازد
بعد آن مدل فکری را مادیت می بخشد.
5
چالش نظری به همین دلیل الزامی است.
6
و گرنه این اراذل و اوباش مرده اند.
حتی در ایام حیات، مرده بوده اند.
اینها کثافت محض اند.
7
افکار و اشعار ضد خلقی اینها
اما توسط اجامر طبقه حاکمه تکرار می شوند
و جامعه را به جهنم تبدیل می کنند.
8
پارس بی بند سگ ها
ـ علیرغم سنگ ها و دشنام ها ـ
به همین دلیل است.
نه.
کارلوس الدوله دیلمی
1
قضیه دقیقا برعکس تصور تو ست.
2
توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر، برنا بود.
3
حق با حکیم سرخ طوس است
4
مثال
خرتر از خر، خری یافت نمی شود
آسیب پذیرتر از خر هم آسیب پذیری یافت نمی شود.
5
تو خر شناس نه ای
جان خر
خطا اینجا ست.
اگزیستانسیالیسم
در آلمان فلسفه حیات نامیده می شود.
1
فلسفه حیات آبشخور فاشیسم بوده و است.
مراجعه کنید به فلسفه حیات، اگزیستانسیالیسم کاتولیکی، اگزیستانسیالیسم، فاشیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
اگزیستانسیالیسم فرانسه
الف
فرمی از رویزیونیسم است.
ب
فرمی از آنتی کمونیسم است.
پ
لبریز از هارت و پورت است.
ت
عوامفریبانه
خود را خلقی و انقلابی جا می زند.
3
اگزیستانسیالیسم فرانسه مبلغ نیهلیسم است.
4
اگزیستانسیالیسم فرانسه
به تحقیر زندگی و تجلیل مرگ می پردازد.
5
اگزیستانسیالیسم بلحاظ فلسفی (بلحاظ جهان بینی)
ایدئالیستی ـ ذهنی است.
زباله است.
6
هدف سارتر از نزدیکی به چگوارا
سلب اعتبار از مارکسیسم ـ لنینیسم و احزاب کمونیستی
و مد روز کردن آوانتوریسم (ماجراجوئی) است.
7
در ایران آل احمد و شاملو و غیره
اگزیستانسیالیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم را نمایندگی می کنند.
مترجم بیگانه کامو
تئوریسین ولایت فقیه
جلال آل احمد است.
8
اگزیستانسیالیسم را
ـ در تحلیل نهائی ـ
فوندامنتالیسم شیعی در ایران
و فوندامنتالیسم سنی در دیگر کشورهای خاورمیانه
نمایندگی و عملی می کنند.
(طالبان، داعش، القاعده، بوکو حرام و زباله های دیگر)
ناشر این تابلو
اولین دوست امروز ما ست.
1
البته
اگر از لیست دوستانش هنوز حذف مان نکرده باشد.
2
پیش شرط ابراز نظر
داشتن نظر است.
به همان سان که پیش شرط حاتم طائی بودن
داشتن ثروت و نعمت است.
4
ما از نقاشی
همانقدر خبر داریم که از فیزیک ذره ای.
همان بهتر که نظر ندهیم و عرض و آبروی خود نبریم.
5
ضمنا
اشعار و افکاری هم که ما به اشتراک می گذاریم
و یا حتی تحلیل می کنیم
چه بسا معیوبند.
6
ما برای رفع معایب
گاهی شعری را چند بار تحلیل می کنیم.
7
برای تحلیل مجدد خیلی از اشعار
اصلا فرصت نمی یابیم.
8
هدف ما
انگیزش همنوع به هماندیشی است.
9
ما اصلا نمی خواهیم کسی کورکورانه نظری را بپذیرد.
ما بغض و کینه ای نسبت به کسی نداریم.
ما اصلا کسی نیستیم که نسبت به کسی حب و بغض داشته باشیم.
1
شما در یک دقیقه ده مطلب را لایک می زنید
ده مطلبی که صد ساعت برای تهیه اش وقت صرف شده است.
2
شما
و نه فقط شما
دنبال حقیقت که نیستید.
3
شما
و نه فقط شما
«حقیقت» طبقاتی خود را یافته اید.
4
ضمنا
مگر سگی که پارس می کند
نسبت به کسی بغض و کینه در دل دارد
که ما داشته باشیم؟
5
عادولف احمد شاملو
در عیران
70 میلیون طرفدار دارد.
حالا پارس سگی مگر چیست
که تو دنبال حب و بغض و تعصب و نفرت و کین می گردی؟
6
تو که تنها اسفندیار مغموم در این کاینات بی صاحب نیستی.
7
هر مجاهدی اسفندیار مغمومی است
و در سوریه و سومالی و لیبی و لبنان
شق القمر می کند.
8
هر فدائی و ادائی و حزب اللهی و داعشی و طالبانی و جمکرانی
اسفندیار مغمومی است
و هر روز در گوشه ای از جهنم جهان
شق القمر می کند.
می کشد و می میرد
«پیش از آنکه بمیرد.» (عادولف)
فهم حرف همدیگر
محال است.
1
میان طبقات اجتماعی متضاد
دره عمیق پر ناشدنی حفر شده است.
2
درد و زجر و زبان رعیت را
اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
نمی تواند نمی فهمد.
3
زبان پرولتاریا را
بورژوازی نمی فهمد.
4
پیش شرط درک حرف همدیگر
سنگر طبقاتی واحد است.
5
خر پول زاده ی انگل
عشعار عادولف را طور دیگری می فهمد
تا سگ توده.
6
اعضای طبقات اجتماعی انگل (واپسین)
عشعار و عفکار عادولف و نیچه و اوباش دیگر را
می زیند.
7
در آثار هنری و مکاتب فکری و فلسفی
ایده ئولوژی ها
یکه تاز میدان اند.
فرم دیگری از مبارزه طبقاتی
شعله ور است.
8
زبان گرسنه را گرسنه داند و بس.
9
زبان توده را سگ توده داند و نه گرگ و پلنگ و کفتار
10
ما کوسه را کوسه می نامیم و کیسه را کیسه.
11
اجامر اند که همه کس و همه چیز را
وارونه و معکوس نمودار می سازند.
12
تو هم که دیواری کوتاه تر از دیوار «ما»
پیدا نمی کنی
تا پهلوانانه آستین بالا زنی و از آن بالا روی.
13
تو هم که حواست خیلی جمع و جور است.
14
مرجع تقلیدت
منتقدین را شغال گر می نامد
15
تو اندرز ادب به هر منتقد رئالیستی می دهی.
16
رطب خور مناع رطب خواری
به تو می گویند.
تو کجائی تا شویم ما چاکرت
چارقت دوزیم کنیم شانه سرت؟
ساغر الدله دیلمی
تو که نخورده مستی.
1
روحانیت
جزو قشر روشنفکر جامعه است.
2
روحانیت
نان سفره اش را از قبل کار فکری تأمین می کند.
3
روحانیت
معمار روح جامعه ی بی روح است.
4
صدر اعظم آلمان
ـ انگلا مرکل ـ
آخوند دختری است.
5
رئیس جدید العنقریب بریتانیای کبیر قدیم
ـ تره زا می ـ
بانوی آهنین
هم آخوند دختر دیگری است
6
تو کجائی تا شود «می» چاکرت؟
محمد زهری
تاوان سینه های فروبسته،
بار هزار غول بیابان
با وام باج شام. (شاه؟)
ما وامدار بارکش پیر
گویا هنوز هم
زیر رواق فلسفهٔ «ازهرِ خر» ایم
خط مکرر همهٔ خبط های پیش
با دوستانِ دوست،
از دشمنانِ دشمن
دشمن تریم.
شیر هزار پستان
برگ هزار بستان
و آب چشمه های فراوان را
ما خشک کرده ایم.
نعش سیاوشان جوان را
ما خاک کرده ایم.
اما هنوز هم
از خشکسال فاجعه شرمنده نیستیم
با دوستانِ دوست،
از دشمنانِ دشمن،
دشمن تریم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر