با سپاس از
مسعود
حاصلِ جمع
·
تو، چشمه ـ چشمه فراهم شدی و
·
رود شدی
·
ز جمعِ زمزمه ها،
·
حاصل سرود شدی
·
زدی و
·
خوردی،
·
بردی،
·
آوردی
·
ز شهر بند مجرد،
·
به شهر درد شدی
شیوه
یعنی طرز، طریق
انتقاد پیگیر از جامعه
به روزگار
یعنی با گذشت زمان
·
کنون رهی به شیوه فردا زن
·
دلی به دریا زن
·
طغیان کن
·
آن کن
·
تا به یادگار نویسند:
·
«نه مرد بودی،
·
اما
·
به روزگار، مرد شدی.»
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذف