ویرایش و
تحلیل از
یدالله
سلطانپور
در
عزای تو، ای بحر تقوا
دیده در خون دل، شد شناور
دیده در خون دل، شد شناور
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای دریای پارسائی، در سوگ تو خون
گریه کردم.
·
شاعر فئودالیسم و فوندامنتالیسم، با
دست و دل بازی تام و تمام از کیسه باز خلیفه می بخشد:
·
مرتضی مطهری به چرخش قلم مداح بی
سوادی، نه تنها به عنوان مجاهد و شهید و مطهر و مظهر آئینه وار مرتضی علی و شهید
راه حکمت و علم قلمداد می شود و علاوه بر آن، خونش حافظ دین و قرآن جا زده می شود، بلکه به
عنوان بحر تقوا ایدئالیزه می شود.
·
جای حاتم طائی کذائی در این برهوت شناخت
و شعور خالی است.
1
گریه
بر ناله، ره بسته و غم
می گدازد دلم را به مزمر
می گدازد دلم را به مزمر
مزمر
یعنی
نای و بربط و رود
·
معنی تحت اللفظی:
·
گریه راه بر ناله بسته است.
·
غم هم دلم را به نوای بربط زجر می
دهد و ذوب می کند.
·
این بیت نوحه قابل تأمل است:
2
گریه
بر ناله، ره بسته
·
منظور شاعر ظاهرا این است که سیل
اشک به مثابه سدی در آمده و راه را بر ناله بسته است.
·
سد معمولا برای مقابله با سیل
ساخته می شود.
·
در حکمت و علم حزب الله، دیالک تیک
ساختار و فونکسیون تار و مار شده است.
·
آن سان که سیل اشک در مقابل نوای
ناله سد می شود.
·
در جامعه و جهان وارونه، همه چیز
وارونه است.
3
گریه
بر ناله، ره بسته
·
قضیه احتمالا برعکس ادعای شاعر است:
·
هق هق ناله زمینه پسیکولوژیکی لازم
را برای جریان سیل اشک آماده سازد.
·
هق هق ناله حتما نباید توسط فرد
گریان صورت گیرد.
·
آخوند ها در بالای منبر معمولا هق
هق ناله را ـ چه بسا بطور تصنعی و تقلبی ـ سر می دهند تا روان جماعت زجر کشد و اشک
از چشم شان جاری شود.
4
و
غم
می گدازد دلم را به مزمر
می گدازد دلم را به مزمر
·
منظور شاعر از مزمر، معلوم نیست که
چیست.
·
مزمر یعنی بربط و نای و رود.
·
شاید منظور شاعر از مزمر همان هق
هق گریه باشد که دستیار غم گشته و دل شاعر را به آتش می کشد و زجر می دهد.
5
خامه
لرزد در کف من از غم تو
چون
سرایم ماجرای ماتم تو
·
معنی تحت اللفظی:
·
به هنگام سرودن نوحه در ماتم تو نی
قلم در دستم می لرزد.
·
این شعر جدیدی است که آغاز می شود.
·
این بدان معنی است که ما نه با یک نوحه،
بلکه با دو نوحه و یا شاید سه نوحه سر و کار داریم.
·
در هر صورت، آنچه می لرزد دست شاعر
است و نه نی قلم او.
·
شاعر اما در سنت مولانا، نی قلم را
آدم واره تصویر می کند که در غم مرتضی مطهری قادر به کنترل خود نیست و به لرزه در
افتاده است.
·
این جور جفنگیات حاکی از خردستیزی این
جماعت اند.
·
بدبختی روشنفکران عیرانی این است
که خردستیزی را جزو مشخصات اصلی شعر تصور می کنند و هر هرج و مرج فرمال و مضمونی را
در عرصه شعر مجاز جا می زنند.
6
در
شگفتم من چه گویم خدایا
تا که غم نشکند داغ من را
تا که غم نشکند داغ من را
·
معنی تحت اللفظی:
·
در حیرتم خدایا.
·
چه بگویم که غم داغ مرا نشکند.
·
نوحه قبلی در فرم غزل بود.
·
این نوحه در فرم مثنوی دلبخواهی است.
·
ضمنا بلحاظ وزن و فرمولبندی هم
معیوب است.
7
در
شگفتم من چه گویم خدایا
تا که غم نشکند داغ من را
تا که غم نشکند داغ من را
·
اکنون برای غم فونکسیون حیرت
انگیزی اختراع می شود:
·
داغ شکستن، فونکسیون غم شده است.
·
ضمنا منظور از شکستن داغ چیست؟
·
اگر منظور، داغ دل باشد، باید
مرهمی برای جراحات دل و قلوه و غیره پیدا کرد.
·
علاوه بر این، منظور شاعر از دل
چیست؟
8
در
شگفتم من چه گویم خدایا
تا که غم نشکند داغ من را
تا که غم نشکند داغ من را
·
دل در فلسفه قرون وسطی ایران، به
احتمال قوی، همان ضمیر و ذهن است.
·
عوام الناس اما دل را با قلب عوضی
می گیرند.
·
به همین دلیل از داغ دل سخن می
گویند.
·
دلیل این خطا احتمالا این است که
به هنگام عملیات جنسی و غیره قلب شدید تر می تپد تا خون کافی به ارگان های اندام
پمپ کند و همراه با خون اکسیژن کافی در سلول ها جاری سازد.
9
در
عزای جانگزایت
سینه سوزد چو کانون اخگر
سینه سوزد چو کانون اخگر
·
معنی تحت اللفظی:
·
در سوگ جانسوزت، سینه مثل کانون آتش
می سوزد.
·
اکنون مثنوی هم سلب مثنویت شده است.
·
چون دو مصراع این نوحه، همقافیه
نیستند.
·
سینه شاعر اما در عزای مرتضی مطهری
به اجاق تبدیل شده است.
10
بشکند
دست آن کس که بر کند
ز این چمن آن درخت تناور
ز این چمن آن درخت تناور
·
معنی تحت اللفظی:
·
الهی دست کسی که این درخت تنومند
را از چمن بر کند، بشکند.
11
حیف
از آن نوبهارآفرین باد
کز خزان ستم گشته پرپر
کز خزان ستم گشته پرپر
·
معنی تحت اللفظی:
·
حیف از آن آفریننده ی نوبهار بود که
از خزان ستم پرپر گشته است.
·
مرتضی مطهری که در بیت قبلی، درخت
تناوری بود، در این بیت به گلی تبدیل شده و بواسطه باد خزان، پرپر گشته است.
·
خردستیزی همیشه با بی خردی دست در
دست می رود.
·
بیهود نیست که امام امت از این
ترانه خوشش آمده و حکم بر حلالیت آن صادر کرده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر