۱۳۹۴ اسفند ۲۲, شنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (48)



احسان طبری
(1295 ـ 1368)
تحلیلی از 
شین میم شین

روح ما حاصل پيرامُن ما ست
تا كهن هست به جا، نقص بجا ست

·        معنی تحت اللفظی:
·        شعور انسانی نتیجه محیط پیرامون او ست.
·        تا زمانی که کهنه وجود دارد، عیب و نقص هم وجود خواهد داشت.

·        این بیت شعر طبری باید مورد تحلیل دیالک تیکی قرار گیرد تا ارزیابی شود.  

1
روح ما حاصل پيرامُن ما ست

·        طبری در این مصراع شعر، دیالک تیک ماده و روح و یا دیالک تیک وجود و شعور را به شکل دیالک تیک محیط پیرامون و روح بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن ماده (وجود، محیط پیرامون) می داند.
·        طبری در ضمن به مسئله اساسی فلسفه، راه حل ماتریالیستی می دهد.
·        چون او نقش تعیین کننده را در دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)  از آن ماده (وجود) می داند.

2
روح ما حاصل پيرامُن ما ست

·        این بینش طبری البته مهر سطح توسعه دانش فلسفی او را به هنگام سرایش این شعر (سال 1345) بر پیشانی خود دارد و خالی از ایراد نیست.
·        در این مصراع شعر، ماتریالیسم ماقبل مارکسیستی نمایندگی می شود:
·        ماده و یا وجود (ماتریالیسم دیالک تیکی)  در محیط پیرامون خلاصه می شود.
·        ماده و یا وجود اما مقوله فلسفی است و فراتر از محیط پیرامون است.
·        ولادیمیر لنین در این زمینه نظرات رهگشا دارد.

3
تا كهن هست به جا، نقص بجا ست

·        طبری در این مصراع شعر، دیالک تیک کهنه و نو را در مد نظر دارد.
·        او در این مصراع شعر، مفهوم فلسفی کهنه را به شکل نقص و عیب بسط و تعمیم می دهد.
·        این طرز بسط و تعمیم فی نفسه هم رئالیستی است و هم راسیونالیستی است.

·        چرا و به چه دلیل؟  

4
تا كهن هست به جا، نقص بجا ست

·        هر چیز که کهنه گردد، ضمنا فرسوده و فاسد می شود.
·        به همین دلیل طبری آن را با عیب و نقص در پیوند منطقی قرار می دهد.
·        کهنه باید بطور قانونمند، جای خود را به نو بسپارد و رهسپار گور شود.
·        کهنه اگر جانسختی به خرج دهد و وارد گور تاریخی اش نشود، هم خود می کندد و هم همه چیز را همراه با خود به گند می کشد.
·        ما این پدیده را هم در مورد نظام برده داری واپسین دیده ایم، هم در مورد فئودالیسم واپسین و هم هم اکنون در مورد سرمایه داری واپسین (امپریالیسم)  می بینیم.
·        جنگ و کشتار و فساد و فلاکت و ذلت مادی و فکری و فرهنگی هم برای تمدید عمر به سر رسیده کهنه است و هم نتیجه جانسختی کهنه و امتناع آن از سپردن جا به نو است.

5
ور محيط دگرى زاده شود
روح ‌ها روشن و آزاده شود

·        معنی تحت اللفظی:
·        اگر محیط عوض شود، ارواح روشن و آزاده می گردند.

·        طبری در این بیت، نقش تعیین کننده ماده (وجود، محیط) را  در دیالک تیک ماده و روح از صراحت می گذراند:
·        پیش شرط تغییر روح (شعور)، تغییر وجود (محیط) است.
·        محتوای معنوی ـ نظری این بیت شعر طبری را می توان به طرز زیر دقیق تر تبیین داشت:
·        پیش شرط تغییر شعور اجتماعی، تغییر وجود اجتماعی است.
·        پیش شرط تغییر طرز تفکر انسان ها، تغییر طرز زیست آنها ست.
·        این بیت شعر طبری، حاوی دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی نیز است:
·        پیش شرط تغییر روبنای ایده ئولوژیکی هر جامعه، تغییر زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) آن جامعه است.

6
همه جا بهره ی ما درد و عزاست
فطرت برده بدين درد رضا ست

·        معنی تحت اللفظی:
·        سهم ما در همه جای جهان، مصیبت و عذاب است.
·        فطرت برده بر این مصیبت و عذاب راضی است.

7
همه جا بهره ی ما درد و عزاست

·        طبری در این مصراع شعر ـ خواه بطور خود خواسته (ارادی و آگاهانه)  و خواه بطور خودپو ـ به تشریح محیط پیرامون می پردازد.
·        محیط پیرامون را طبری برای «ما» مصیبتکده استنباط می کند.
·        منظور او از درد و عزا را می توان حدس زد، ولی نمی توان با اطمینان خاطر تبیین داشت.
·        منظور طبری شاید شرایط مبتنی بر استثمار و ستم باشد.

·        سؤال اما این است که منظور طبری از «ما» چیست؟   

8
همه جا بهره ی ما درد و عزاست
فطرت برده بدين درد رضا ست

·        طبری در این بیت شعر، بار دیگر دیالک تیک محیط و انسان را در مد نظر دارد.
·        با این تفاوت که او در این بیت، انسان را به شکل دیالک تیکی از آزاده و برده بسط و تعمیم می دهد.
·        طبری دیالک تیک آزاده و برده را به شکل دیالک تیک ما و برده بسط و تعمیم می دهد.
·        برای اثبات صحت این حدس باید بیت قبلی همین شعر را به خاطر آورد:  

ور محيط دگرى زاده شود
روح ‌ها روشن و آزاده شود

9
همه جا بهره ی ما درد و عزاست
فطرت برده بدين درد، رضا ست

·        طبری در این بیت شعر می کوشد تا تفاوت و تضاد آزاد و برده را کشف و اعلام دارد:
·        بزعم طبری سهم همه انسان ها ـ اعم از آزاده و برده ـ درد و عزا ست.
·        با این تفاوت که فطرت برده بر این درد و عزا راضی است، ولی فطرت آزاده (ما) نسبت بدان عاصی است.

10
همه جا بهره ی ما درد و عزاست
فطرت برده بدين درد رضا ست

·        فطرت یکی از  مفاهیم تئولوژی است.
·        طبری اما  مفاهیم تئولوژیکی را به معانی دیگری به خدمت می گیرد و به کار می برد.
·        منظور طبری از فطرت، سرشت و طبیعت و ماهیت و ذات است.
·        نه خصلت خدا دادی و مادر زادی.

·        مراجعه کنید به  دیالک تیک پدیده (نمود)  و ماهیت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        سؤال این است که منظور طبری از فطرت برده که راضی به درد و عزا ست، چیست؟  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر