جمعبندی از
مسعود بهبودی
این فقط در مورد آدم ها صادق نیست.
1
انعکاس
(عکس اندازی، عکس برداری)
خاصیت ماده است.
2
چیزهای مادی در یکدیگر منعکس می شوند.
3
ارگان های حسی هم ساز و برگ انعکاس اند.
4
آدم
ـ چه بسا ـ
اصلا متوجه نمی شود که ارگان های حسی
بطور مستقل و اوتوماتیک
از همه چیز عکس برداری می کنند
و در اعماق روح و روان آدمی ذخیره می کنند.
5
فقط در عالم خواب گوشی دست آدم می آید
که چه چیزهائی را تجربه کرده است
بدون آن که خود متوجه باشد.
من کارگرم
(۱۷ بهمن ۱۳۹۴)
چرخان، فرهنگی
جهان
چه کسی می داند، دل خوش یعنی چه؟
چه کسی می داند،
روز روشن به چه می گویند؟
آه،
کاش می دانستم
که
نسیم سحری، عشق، بهار
ناز آهو، روش کبک و نوای بلبل،
چیست؟
کجاست؟
کاشکی
یک نفر بود و به ما
مزه ی آب خوش و
نان بی دغدغه را می فهماند.
کاش می دانستم،
راحتی یعنی چه؟
پدرم
ـ تنها، در بستر خواب ابدی ـ
استراحت را فهمید
اما
آخرین حرفش این بود:
افسوس
خستگی
ـ پیش از من ـ
در تابوتم خوابیده است
فکر کردن، چه عذابی دارد
پیر مردی
ـ که صدایش، به صدای پای آب روان می مانست ـ
گاه پیوستن با دریا،
زیرلب، با من گفت:
فکر کردن کاری بیهوده است
و من اندیشیدم:
فکر کردن یعنی تشویش!
فکر کردن یعنی
سینمای وحشت،
دلهره، ناامنی!
آی، من دلم می گیرد!
من دلم می گیرد وقتی که
دختر کوچک من،
با نگاه معصومش
به جهان می نگرد،
و به من می نگرد
و دلم می گیرد وقتی که می بینم،
شوق نوشیدن دانش در چشمانش می جوشد.
من دلم می گیرد وقتی که می بینم
پسرم،
ـ از پس پنجره ای
که پدر ساخته است ـ
با نگاهی تشنه
فردا را می پوید.
من چه می ترسم، وقتی که
بال پرواز کبوتر را می بینم
آسمان نا امن است
آسمان
نا امن است
آه،
چه ملال انگیز است،
حسرت ممتد خوابی خوش!
کاش می دانستم،
خواب و رؤیای مرا جز کابوس،
طعم نوشینی هم آیا هست؟
آی،
چه خیالی
چه خیال خامی
چه خیال خامی، وقتی که
بر زبانم حتی
مزه ی شیرینی،
واژه ای بیگانه است!
خواب من،
خواب صنوبر،
گل، نیست
خواب من،
خواب کبوتر، برکه، آهو نیست
خواب من،
خواب گل ابریشم، خواب حریر
خواب من،
خواب سحرگاه بهار،
خواب دریا، شبنم، باد صبا،
خواب من خواب سرور، آزادی، شادی نیست
خواب من؟
گفتم:
کابوسی گنگ و ملال انگیز است
گاهگاهی هم
تنها،
خواب نان می بینم!
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
این شعر جهان باید تحلیل شود:
این شعر به زهر عرفان سرشته است.
این شعر تحت تأثیر شعری از سهراب سپهری
سروده شده است
و حاوی گشتاورهای نظری اگزیستانسیالیستی، پسیمیستی است.
حصر واژه ای عربی است.
1
حصر به معنی آب نمک است
برای خواباندن چیزی در آن.
2
تا اگر احیانا روزی از روزها خون خلق به جوش آید،
کروب و زهرا و میرحسین را
از آب نمک در آرند و به کار گمارند.
3
هر که نآموزد ز پیر روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
4
اینجا صحبت از سنگر طبقاتی است
و نه از صدور اجازه نقد.
الف
شاه را هم از موضع فئودالی می شد نقد کرد
و اجامر حزب اللهی ـ روح اللهی نقد کردند
ب
و هم از موضع سوسیالیستی می شد نقد کرد.
5
نقد از موضع فئودالی اصلا نقد نیست.
عوامفریبی است.
6
حزب توده را
جنبش کارگری ـ کمونیستی را
و حتی طبقه کارگر را
فقط از موضع پرولتری می توان نقد کرد
7
چون نقد از مواضع فئودالی، بورژوائی و امپریالیستی
اصلا نقد نیست.
عوامفریبی است.
8
حزب توده را فقط از موضع پرولتری می توان نقد کرد،
نه از موضع ژیگولتری (تروتسکیستی)
و نه از موضع شبانتری (استالینیستی)
9
شبانتاریا و ژیگولتاریا
(استالینیسم و تروتسکیسم)
دو روی سکه قلابی واحدی اند
ماهیتا آنتی کمونیستی اند
ولی در حرف مدعی کمونیسم اند.
10
آرزو و امید این بود که حزب توده کذائی آنقدر خر نباشد که
با استالینیسم متحد شود
و راه گار و گور آنقدر ژیگول نباشد که
با تروتسکیسم یکی شود.
11
ولی ظاهرا آرزو بر جوانان عیب نیست.
تبلیغ جهل و تحریم دانش
امر به جهل و نهی از دانش
همین است.
1
شیر کردن شیرخوارگان
و ارسال شان به جنگ شیران
همین است.
2
چون بدون دانش لازمه نمی توان به کاری دست زد
و شکست نخورد و آبروی خود و اعوان و انصار خود را نریخت
3
توانا بود / هر که دانا بود
4
پیش شرط توانائی، دانائی است.
5
دیالک تیک تئوری و پراتیک
6
گردنه های صعب تاریخ را با چراغ تئوری می توان طی کرد
و نه با شور و شوق و هارت و پورت توخالی
ای ظریف الدوله
ایران ملک بابایت نبود
تا ببخشی این و آن را
بی سؤال و بی جواب
بی حساب و بی کتاب
1400 سال قبل
اما هزاران نفر بودند که دعاوی شیادان را زیر علامت سوال قرار می دادند.
قران کریم بر این حقیقت امر
دلالت دارد.
https://www.facebook.com/ﻗﺮﺁﻥ-ﮐﺮﯾﻢ-ﺍﺯ-ﺩﯾﺪﯼ-ﺩﯾﮕﺮ-1618589075059985/
آدم باید خر باشد
تا به این لاطائلات ذوالنور و شرکاء
باور کند
1
هاشمی هم عضو طبقه حاکمه است
و هم عضو هیئت حاکمه
2
هم از توبره خلیفه می خورد
هم از آخور آخوند
جالبه
آیت الله ریگان چندی قبل گفت:
1
«میستر گربه چوف، دیوار برلین را بردار
تا گربه ها
آزاد بیایند د وازاد بلایند
آزاد بزایند و آزاد بنالند.»
2
گربه چوف هم دیوار برلین را برداشت
و گربه ها آزاد شدند.
3
اکنون الحمد لله
حصار کشی دور دول اروپا پایان می یابد
تا حصار کشی دور هر واحد قومی
در عراق و لیبی و سوریه و افغانستان
شروع شود.
5
جهان حصاری،
کجائی کجائی؟
به نظر چارلی چاپلین
1
دوست داشتن مرحله ی ماقبل عاشق بودن است
2
یا دوست داشتن فرم خفیف تری از عاشق بودن است
3
برای اینکه در مرحله ی دوست داشتن یکی از طرفین رابطه
به دیگری رحم نمی کند و او را از هستی ساقط می کند
4
اما در مرحله ی عاشقی، او را آبیاری و مراقبت می کند
5
برای اینکه تا جایی که می شود از کنار او بودن
لذت ببرد و مستفیض شود
6
دیگر فرقی نمی کند معشوق دشمن طبقاتی او باشد
یا خواهر و مادر و برادرش
7
به زعم گوینده هم
اگر کسی این را بفهمد تمام زندگی را فهمیده است
8
برای اینکه کلید حل مشکلات کل بشر از آلودگی هوا و تنگی نفس و فقر و فحشا گرفته تا جنایت و رانتخواری و بیکاری و اعتیاد
را یافته است.
خوشا بحال چارلی و گوینده.
9
ایراد این سخن آن است که در آن
دوست داشتن با دوستی
یکی گرفته شده است.
10
انسان به عنوان موجود نوعی
اگر لاشخور و لات و لومپن نباشد،
همه انسان ها را کم و بیش دوست دارد.
11
حتی همه چیزهای طبیعی را
12
این را از رفتار کودکان می توان استنتاج کرد.
13
دوستی اما رابطه ای است که در روند کار
ـ چه کار مادی و چه کار فکری ـ
میان انسان ها برقرار می شود
14
کار هم زادگاه تفکر و شناخت است.
15
از این رو،
دوستی
بر اساس شناخت نسبتا دقیق یکدیگر
بطور دو طرفه
متقابلا
داوطلبانه
آگاهانه
در روندی
یعنی تدریجا
تشکیل می شود.
16
عشق اما یکطرفه است.
ناگهانی است.
جرقه وار است
17
عشق در دیالک تیکی از عشق و نفرت تشکیل می شود.
18
اگر طرف مقابل تن به نیاز عاشق ندهد
ممکن است برایش خیلی گران تمام شود.
19
در تشکیل دوستی
خرد اندیشنده همه کاره است.
20
در تشکیل عشق
غریزه و ژنه تیک همه کاره است
و خرد هیچکاره.
21
عشق به شرطی می تواند احتمالا دو طرفه باشد
که از قرار زیر باشد:
؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر