کلاودیا وانگرین
عصر ما
(5 مارس 2004)
زنتصویر حاکم، زنتصویر طبقه حاکمه است.
برگردان میم حجری
1
مسئله زنان، مسئله مردان نیر است.
1
·
همه می دانند که ارزیابی کیفیت زندگی مردم در هر جامعه
بر مبنای کیفیت زندگی نخبگان آن جامعه، ابلهانه است.
2
·
اما کمتر کسی می داند که ارزیابی درجه مساوات و برابری
زنان بر مبنای حضور زنان منفرد در سمت ریاست در سیاست و یا اقتصاد که با سرکوب
اکثریت مردم جامعه و وخیم تر کردن کیفیت زندگی توده ها همراه است، نیز ابلهانه
است.
3
·
اولین قربانیان چنین سیاستی ـ اغلب ـ خود زنان هستند.
4
·
تعداد هر چه کمتر از شاغلین تماموقت اکنون به انجام کار
هر چه بیشتر، وادار می شوند.
5
·
در این زمینه سنت های عملی معینی از دیرباز وجود دارند.
6
·
اگر زنان کار خود را تحمل ناپذیر حس می کنند، ناراضی اند
و دستمزدشان پائین تر است، پیشنهاد می شود که بهتر است که هم و غم خود را مصروف
کارهای زیباتری کنند که درجه بیگانه سازی شان کمتر است.
7
·
دیری است که ثابت شده، که ما زنان در هیچ زمینه ای ـ چه
خوب و چه بد ـ دست کمی از مردان نداریم.
8
·
میزان هوش زنان و مردان یکی است و چون از دیرباز ما را
ناقص العقل نامیده اند، چه بسا برای اثبات لیاقت خود به انجام هر کاری تن در می
دهیم.
9
·
«رهزنان مغز» در کنسرن های
غول پیکر هم به این حقیقت امر پی برده اند و اصلا حاضر نیستند از بهترین فارغ
التحصیلان دانشگاه های خبره پرور صرفنظر کنند، حتی اگر آنها تصادفا زن باشند.
10
·
اما با این حال، هر کس فکر کند، که زنان و مردان لیاقت
های یکسانی دارند، خطای خطیری مرتکب می شود.
11
·
زنان یک لیاقت بیشتر از مردان دارند و این لیاقت اضافی
به اندازه کافی دست و پا گیر است.
12
·
از آنجا که ما لیاقت آبستن شدن داریم و افکار عمومی حاضر
به زیر پا نهادن اصل حمایت از مادران نمی شود، نتیجتا ما در جهان شغلی کاپیتالیستی
ـ حداقل با مناسب بودن یکسان برای کار مربوطه ـ شانس کمتری از مردان داریم.
13
·
اما برعکس!
·
ما در چشم اقتصاد بازار، یعنی بلحاظ پیگیری، آماجگرائی،
خودهمرنگ سازی و بی وجدانی، می توانیم در موارد منفرد بر مردان ضعیف الجثه با
مدارک تحصیلی بدتر ترجیح داده شویم و «بهتر» از مردان قلمداد شویم.
14
·
فشار کاری بیشتر ما را به قربانیان سهلتر متلک و آزار و
تخریب روانی در محیط کار ـ ولی متأسفانه نه به انسان های بهتر ـ بدل می سازد.
15
·
بنا بر «جبر به اصطلاح عینی» امروزه ما هرچه بیشتر بر سر
دو راهی انتخاب میان 45 ساعت کار غیررسمی در هفته و وابستگی تام و تمام از شوهر
قرار می گیریم.
16
·
«جبر به اصطلاح عینی» را
اقلیت انگشت شماری بنا بر میل و هوس خود (یعنی بطور سوبژکتیو) تعریف و تعیین می
کنند، اقلیت انگشت شماری که درآمدشان به میلیاردها می رسد، بی آنکه به ازای آن
کاری کرده باشند.
17
·
زنانی که جزو این اقلیت انگشت شمارند و یا دستکم دفاتر
«کار» آنها را اداره می کنند، باید بلحاظ سختگیری و بی رحمی از رقبای مرد خود
همیشه جلوتر باشند.
·
چنین زنانی در پله های نردبام توسعه، باید هر روز از نو
اثبات کنند که تیشه بر ریشه «غریزه مادری» زده اند و هرگز دست خود را سپر حمایت از
ضعیفان نمی سازند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر