جمعبندی از
میمحا نجار
ستاره
یک
روز تصمیم گرفت،
برای
پرسش سمج خویش، پاسخی بیابد و به راه افتاد.
·
در این جمله، شخصیت پتزه تینو تبیین می یابد:
·
پتزه تینو منفعل نمی ماند.
·
پتزه تینو دست روی دست نمی نهد تا تصادفا یکی پیدا شود و
حل معما کند.
·
بلکه خودش دست به کار می شود و برای حل معمای زندگی اش
به راه می افتد.
·
ادامه بده به تحلیل این اثر فلسفی لئو لیونی.
سار
به تند دو که رسید، پرسید:
«ببخشید!
من تکه ای از شما نیستم؟»
·
اولین کسی که پتزه تینو می بیند، می خواهد بداند که تکه
ای از او ست.
ستاره
·
آره.
·
این اما به چه معنی است؟
سار
·
این بدان معنی است که پتزه تینو از دیالک تیک جزء و کل خبر
دارد.
ستاره
·
چرا و به چه دلیل تو به این نتیجه می رسی؟
سار
·
دلیلش این است که پتزه تینو هر کسی را که بزرگتر از او
ست، کل کاملی تصور می کند و خود را جزء وابسته بدان.
·
فقط جزء می تواند چنین تصوری از خویشتن خویش داشته باشد.
·
چون جزء فقط و فقط در رابطه با کل، معنا و هویت کسب می
کند و نه به تنهائی.
ستاره
·
درست است.
·
پاسخ تند رو به پرسش پتزه تینو چه بوده است؟
سار
تند دو، حیرتزده گفت:
«چی
گفتی؟
تکه ای از من؟
·
تند رو از پرسش پتزه تینو دچار حیرت می شود.
·
تند رو فکر می کند که پرسش پتزه تینو را درست نشنیده
است.
·
به همین دلیل، پرسش او را تکرار می کند تا یقین کسب کند.
ستاره
·
درست است.
·
ولی چرا تند رو دچار حیرت می شود؟
سار
·
برای اینکه تند رو، خود را کامل تصور می کند.
·
به همین دلیل نمی تواند پتزه تینو را جزئی از خود
استنباط کند.
·
از پاسخ تند رو می توان به این حقیقت امر پی برد:
فکر می کنی، من می توانستم تند بدوم،
اگر تکه ای کوچک کم و
کسر داشتم؟»
ستاره
·
درست است.
·
ولی این جمله تند رو، معنای علمی تری و عمیقتری دارد.
·
منظور او چیست؟
سار
فکر می کنی، من می توانستم تند بدوم،
اگر تکه ای کوچک کم و
کسر داشتم؟»
·
آره.
·
حق با تو ست.
·
من اصلا متوجه این مسئله نشده بودم.
·
چون پتزه تینو از هر کس دیگر هم که همین پرسش را می کند،
همین پاسخ ـ بلحاط محتوا و معنا ـ به او داده می شود.
·
نظر خودت در این زمینه چیست؟
ستاره
فکر می کنی، من می توانستم تند بدوم،
اگر تکه ای کوچک کم و
کسر داشتم؟
·
وقتی گفته شد که لئو لیونی نه فقط نقاش و معمار و قصه
گوی کودکان، بلکه حکیم و فیلسوف است، به همین دلیل بود.
·
بهتر است که همین جمله تند رو تحلیل شود تا ببرکت تحلیل
محتوای نظری او و بقیه معلوم گردد.
·
خودت این جمله تند رو را تحلیل کن.
سار
تند دو، حیرتزده گفت:
«چی
گفتی؟
تکه ای از من؟
فکر می کنی، من می توانستم تند بدوم،
اگر تکه ای کوچک کم و
کسر داشتم؟»
·
محتوای معنوی این جمله تند رو این است که اگر از کسی
چیزی کم و کسر باشد، او دیگر نمی تواند فونکسیون خود را به نحو احسن (اوپتیمال) جامه
عمل بپوشاند.
ستاره
·
درست است.
·
تند رو و به عبارت دقیقتر، لئو لیونی کدام شناخت افزار دیالک
تیکی را در مد نظر داشته است؟
سار
·
از مفهوم «فونکسیون» می توان شناخت افزار دیالک تیکی مورد
نظر تند رو و بقیه را تعیین کرد:
·
دیالک تیک ساختار و فونکسیون را.
ستاره
·
منظور از مفهوم ساختار چیست؟
سار
·
برای توضیح مفهوم ساختار، شناخت افزار دیگری را باید به
خدمت گرفت:
·
دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم را.
·
ساختار به نحوه ترکیب عناصر با یکدیگر اطلاق می شود.
·
داس و گاوآهن و طشت و سطل همه از آهن اند.
·
یعنی ماهیتا و ذاتا فرقی با هم ندارند.
·
اگر همه را ذوب کنند، به آهن می رسند.
·
تفاوت داس و گاوآهن و طشت و سطل به دلیل ساختار گوناگون آنها
ست که نتیجه ترکیب گوناگون اتم های آهن با یکدیگر است.
ستاره
·
درست است.
·
بهتر است که اکنون به دیالک تیک ساختار و فونکسیون برگردیم.
سار
·
تعیین کننده در دیالک تیک ساختار و فونکسیون، ساختار
است.
·
به دلیل ساختار معین خویش است که هر چیزی از عهده ی جامه
عمل پوشاندن به فونکسیون خاصی برمی آید.
·
مثلا داس و گاوآهن و طشت و سطل به دلیل ساختار متفاوت شان،
فونکسیون های متفاوتی را جامه عمل می پوشانند:
·
داس به درد درو می خورد.
·
گاو آهن به درد شخم و شیار زمین.
·
طشت به درد رختشوئی.
·
سطل به درد حمل و نگهداری آب.
ستاره
·
درست است.
·
دیالک تیک ساختار و فونکسیون با دیالک تیک عنصر ـ ساختار
ـ سیستم خویشاوند است.
·
داس و گاوآهن و طشت و سطل هم هر کدام سیستمی محسوب می
شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر