ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
نظر ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
راجع به ایرانیان:
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ
ﺍﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻭﺯﯾﺒﺎﯾﺸﺎﻥ
ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻭ ﻧﻤﯿ ﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ.
·
ایراد اساسی این متن، نامعلوم بودن
اوبژکت مورد بحث (دختران شما) است.
·
«دختران شما» مفهومی مبهم و ناروشن است.
·
دختران کذایی می توانند تعلقات طبقاتی
کاملا متفاوت و حتی متضاد داشته باشند.
·
دختر انتزاعی و ماورای طبقاتی و
شناور بر فراز طبقات اجتماعی وجود ندارد.
·
دختران دهقانان با دختران
پرولتاریا و دختران طبقه متوسط با دختران پیشه وران و یا طبقه حاکمه از خیلی
نظرات، تفاوت های چشمگیر دارند.
1
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ
ﺍﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻭﺯﯾﺒﺎﯾﺸﺎﻥ
ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ.
·
حتی رسانه های ظاهر بین غربی و از آن
جمله آلمانی، اطریشی و سوئیسی، جامعه ایران را جامعه ای سیال تصویر می کنند.
·
جامعه ایران پس از انقلاب سفید را می
توان جامعه ای در حال گذار از مناسبات اجتماعی
نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوائی به مناسبات اجتماعی بورژوائی ـ واپسین محسوب داشت.
·
پس از انقلاب سفید جامعه ـ کم و
بیش، خواه و ناخواه ـ توسعه و تکامل می یابد.
2
·
این روند نسبتا رشد یابنده با
پیروزی مجدد اشرافیت فئودالی ـ روحانی ـ بورژوائی ـ سنتی متوقف می شود و در جهت
مخالف آن سیر می کند.
·
اکنون مینی ژوپ جای خود را به
البسه مذهبی می دهد.
·
مدرنیته کمرنگ زمان پهلوی جای خود
را به سنتگرائی فئودالی ـ روحانی می دهد.
·
ضمنا جامعه در بحران همه جانبه عمیقی
فرو می رود.
3
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ
ﺍﻧﺪ
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻭﺯﯾﺒﺎﯾﺸﺎﻥ
ﺭﺍ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﺯﯾﺮ ﺁﺭﺍﯾﺸﻬﺎﯼ ﻏﻠﯿﻆ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ.
·
دختران و زنان و حتی کودکان خود را ناگهان در چنگ چنین بحرانی گرفتار می
بینند و با کله خالی تر از زمان پهلوی در این بلبشو سمتگیری می کنند.
·
این سمتگیری های متفاوت و حتی
متضاد باید مورد برسی سوسیولوژیکی ـ پسیکولوژیکی ـ طبقاتی ـ مشخص قرار گیرند.
4
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺷﻤﺎ ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ
ﺍﻧﺪ
·
افسردگی دختران ـ قبل از همه ـ ربط
تعیین کننده ای به خود آنان ندارد.
·
این مناسبات اجتماعی ارتجاعی ـ قرون
وسطائی است که جامعه را برای اعضای آن و بویژه برای نیمه دیگر، به زندان مبدل می
سازد و روان آنها را مختل می کند.
·
وقتی کسی از هر نظر، حتی از نظر نحوه
لباس پوشیدن، تحت فشار ایراسیونالیستی قرار گیرد و بی اهمیت ترین چیزها به او
دیکته شوند، طبیعی است که افسرده باشد.
·
آدم بالاخره آدم است و روح و روانی
دارد.
5
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎﺧﻮﺩﺷﺎﻥ
ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
·
دختران و زنان جهنم فئودالی ـ فوندامنتالیستی
نه فقط با خویشتن خویش، بلکه در جبهه های متنوع در جنگند.
·
اگر خانم آلمانی دقت می کرد،
احتمالا می توانست غرش تانک ها و توپ ها و مسلسل ها را بشنود:
6
·
دختران و زنان ایران اولا بر ضد
یکدیگر می جنگند:
·
بخش عقب مانده و سنتی زنان به هر
دلیل مادی و یا ایده ئولوژیکی، بخش دیگر زنان را سرکوب می کند.
·
می توان از جنگ داخلی زنان در جهنم
عیران سخن گفت.
7
·
این جنگ داخلی اما پیامدهای اجتماعی
دیگر و چه بسا حتی مثبت هم دارد.
·
در اثر این جنگ داخلی، نیمه دیگر
از قفس سنتی خانه بدر زده و وارد جامعه شده است.
·
این درست آن چیزی است که ارتجاع
فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی نمی خواست.
·
ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ
روحانی زنان را خانه نشین می خواست.
·
ولی جنگ داخلی زنان این آرزوی
ارتجاع سیاه را بر باد داده است.
8
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
·
زنان ایران علاوه بر جنگ داخلی،
جنگ تن به تن درونجنسیتی را نیز از دیرباز داشته اند و کماکان دارند.
·
دختران و زنان گاهی برای دستیابی
به نر ایدئالی از روی جسد یکدیگر می گذرند.
·
با تصویب قوانین فئودالی در زمینه
تعدد زوجات و صیغه و دخت خوانده و لواط و غیره این تضاد درونجنسیتی زنان به طرز
وحشت انگیزی تشدید شده است.
9
·
این تضاد درونجنسیتی زنان شباهت
غریبی به تضاد درونطبقاتی پرولتاریای نر دارد.
·
کارگران در کارخانه ها چه بسا از
همکاران خویش به کارفرما خبرچینی می کنند تا وجهه خود را نزد کارفرما بالاتر برند.
·
گاهی حتی موجب اخراج کارگران دیگر
از کارخانه می شوند.
10
ﮔﻮﯾﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﺠﻨﮕﻨﺪ
·
زنان و دختران (نه فقط در ایران) واقعا
هم جنگ درونی با خویشتن خویش دارند.
·
زنان و دختران، پرولتاریای حداقل
مضاف اند.
·
زنان و دختران جامعه طبقاتی هم
نیروی کار خود را می فروشند تا بتوانند ادامه حیات دهند.
·
مثلا در خانه، مزرعه، کارخانه و
شرکت و غیره کار می کنند.
·
و هم به انحای مختلف تن خود را و چه بسا حتی روح
خود را بسان کالائی عرضه می کنند.
·
خودفروشی در هر فرمی از جهنم جنگ
درونی می گذرد.
·
به عنوان مثال، جماعت نر می توانند
بی خیال استه تیک اندام خود باشند.
·
دختران و زنان اما نمی توانند.
·
چون جسم آنها یکی از تسلیحات رزم
حیاتی ـ مماتی آنها ست.
·
به همین دلیل باید با حوایج غریزی
و طبیعی خود نیز سر و کله بزنند.
·
این چیز جز خودستیزی نیست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر