میمحا نجار
ستاره
·
مفاهیمی را که
قرار بود، تمرین کنی، تمرین کردی؟
سار
·
آره.
·
اولین مفهوم، اتاق بود.
·
·
من برای رسیدن به این مفهوم، اتاق های مختلف خانه ها را
در نظرم مجسم کردم.
·
از جنبه های خود ویژه زیرین همه آنها صرفنظر کردیم:
·
از اندازه شان
·
از شکل در و پنجرهه ای شان
·
از کاغذ دیورای شان
·
از پرده های شان
·
از مبل و متکا و غیره شان
·
·
آنچه نهایتا باقی ماند، چهار دیواری معینی بود که در
خانه های مختلف وجود داشت.
·
من این جنبه انتزاعی (مجرد) مشترک
را در ذهن خود، اتاق نام دادم.
ستاره
·
درست است.
·
مفهوم بعدی چی بود؟
سار
·
مفهوم بعدی خانه بود.
·
·
من برای رسیدن به این مفهوم انتزاعی همه خانه های همسایه
ها را در نظر مجسم ساختم.
·
بعد از جنبه های زیرین آنها فاکتور گرفتم:
·
از کهنه و نو بودن شان
·
از اندازه شان
·
از جنس ساختمان شان
·
از فرم در و دیوار شان
·
از تک بودن و یا آپارتمان بودن شان
·
از تعداد اتاق های شان
·
و غیره
·
·
آنچه که نهایتا باقی ماند، محلی متشکل از اتاق و مطبخ و
مستراح و غیره برای سکونت بود و این جنبه انتزاعی مشترک میان همه خانه های مشخص در
جهان را خانه نام دادم.
·
·
خانه یک مفهوم مجرد و انتزاعی است و فقط در ذهن آدم ها
وجود دارد.
·
اگر از ذهن گام به بیرون نهیم با خانه های مشخص و مادی
روبرو خواهیم شد.
·
مثلا با خانه حسن و یا حسن.
·
مثلا با خانه مدرن علی
·
با خانه قدیمی زینب
·
با خانه آپارتمانی اکرم.
·
با خانه وانیک در زیر زمین.
ستاره
·
خیلی خوب است.
·
حالا مثال دیگر.
·
مثلا فرم را مورد تجرید و یا انتزاع قرار بده.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر