میرزا علی معجز
(1252 ـ 1313)
(1873 ـ 1934)
رسول پیگیر هومانیسم، رنسانس و روشنگری
ویرایش، ترجمه و تحلیل از
میمحا نجار
دییرسن
که یوخسولار ایلر خنو
چکر
بگلر آتینا شال و قشو
یازیرسان
که خانلار ییه رلر چلو
گیه
ر اگنینه پوستین سمور
ستیزه
مکن با خدا دادگان
خدا
داده دولت به شهزادگان
به
بالا رود کار افتادگان،
لنینی کند چون در ایران ظهور
·
معنی تحت اللفظی:
·
تو می گویی:
·
«فقرا خنو (غم) می خورند و خوانین چلو. »
·
تو می نویسی :
·
«خوانین بر اسب خود قشو می کشند و پوستین
سمور می پوشند.»
·
سعادت و ثروت شاه زاده ها، خدا
دادی است.
·
تو از ستیزه با خدا داده ها دست
بردار.
·
چون نابسامانی توده ها فقط زمانی
سامان خواهد یافت که لنینی در ایران ظهور کند.
·
این بند واپسین این ملع معجز است و
ضمنا قله رفیع انتقاد اجتماعی ـ انقلابی او ست.
1
دییرسن
که یوخسولار ایلر خنو
·
انتقاد معجز از ذلت توده های مولد
و زحمتکش است.
·
معجز از نابرابری های اجتماعی رنج
می برد و آنها را به چالش می کشد.
·
تار و پود آثار معجز را انتقاد
علمی و انقلابی از ذلت مادی و فکری و فرهنگی جامعه تشکیل می دهد.
·
معجز شاعر بی طرفی نیست.
·
معجز با تمام وجود طرفدار زحمتکشان
است.
·
طرفداری معجز از زحمتکشان اما نه
طرفداری سطحی و صوری و عوامفریبانه از آنان، بلکه طرفداری رادیکال از منافع
استراتژیکی آنها ست.
2
دییرسن
که یوخسولار ایلر خنو
چکر
بگلر آتین شال و قشو
·
اعتنای خوانین به اسبان خویش با بی
اعتنایی آنان نسبت به ذلت توده ای توأم است.
·
سؤال این است که چرا معجز به چنین
مقایسه ای دست می زند؟
3
دییرسن
که یوخسولار ایلر خنو
چکر
بگلر آتینا شال و قشو
·
طنز تند و تیز معجز در همین ظرافت
های مستور و پنهان از نظر در سخن او ست:
الف
·
معجز در این بیت شعر، اولا به
مقایسه حیوانات زحمتکش و خادم بشریت با توده های مولد و زحمتکش می پردازد و ضمنا
از فرط بی اعتنایی طبقه حاکمه به همنوع مولد و زحمتکش انتقاد می کند.
ب
دییرسن
که یوخسولار ایلر خنو
چکر
بگلر آتینا شال و قشو
·
معجز ثانیا از وضع زندگی حیوانات را
بهتر از وضع زندگی توده های مولد و زحمتکش می بیند و به نقد می کشد.
·
اسبان خوانین زندگی بمراتب بهتر از
توده های مولد و زحمتکش دارند.
·
خواننده طنز معجز باید برای رهایی
از ذلت توده ای به تفکر ژرف و رادیکال براگیخته شود.
·
توسعه همه جانبه نیروهای مولده
مادی جامعه یکی از واجبات بی چون و چرا ست که معجز در سایر اشعار خود بکرات یاد
آور می شود و مورد تأکید مؤکد قرار می دهد:
«بیغ
و سقل صحبتین الدن سالین
ایله
میین ذم، ئو قیزیل دیشلری
عصریمیزه
لازم اولان ایشلری
اورگدین
اوغلانه»، دیدیم، بیلمه دیم.
«صحبت از ریش و سبیل را رها کنید
بد گوئی از دندان طلا را بس کنید.
علم و فن ضرور برای دوران را
به کودکان بیاموزید»، اگر گفتم، غلط کردم.
ت
دییرسن
که یوخسولار ایلر خنو
چکر
بگلر آتینا شال و قشو
·
در این بیت شعر معجز، ضمنا دیالک
تیک هومانیسم و ناتورالیسم به شکل دیالک تیک یوخسوللار و آتلار (فقیران و اسبان)
بسط و تعمیم می یابد.
·
ناتورالیسم معجز اما در سراسر
آثارش سرشته به طنز است و در خدمت انتقاد انقلابی و علمی است.
·
خواهیم دید.
4
دییرسن
که یوخسولار ایلر خنو
یازیرسان
که خانلار ییه رلر چلو
·
تو می گویی که فقرا غم می خورند و
اغنیا، چلو.
·
در این بیت شعر نیز مقایسه ای سرشته
به طنز و طعنه و تنفر صورت می گیرد.
·
خوانین انگل چلو می خورند و توده
های مولد و زحمتکش، یعنی مولدین چلو (برنج و دیگ و قابلمه و ذغال و غیره)، غم می
خورند.
·
آنچه فوق العاده ساده جلوه می کند،
از رادیکالیته غول آسایی برخوردار است:
5
دییرسن
که یوخسولار ایلر خنو
یازیرسان
که خانلار ییه رلر چلو
·
معجز در این بیت ملمع، ماتریالیسم
تاریخی را نمایندگی می کند.
·
او دیالک تیک توده و طبقه حاکمه را
به شکل دیالک تیک فقرا و خوانین بسط و تعمیم می دهد و ضمنا از وارونگی مناسبات
اجتماعی پرده برمی دارد:
·
مولدین نعمات مادی و حتی معنوی در
تحلیل نهایی، غم می خورند و جماعت انگل و پتیاره، چلو.
·
این اعلام ضرورت انقلاب اجتماعی
است تا مناسبات اجتماعی، سلب وارونگی شوند و انگل ها غم بخورند، نه توده های مولد
و زحمتکش.
6
چکر
بگلر آتینا شال و قشو
گیه
ر اگنینه پوستین سمور
·
خوانین بر اسبان خود، قشو می کشند
و پوستین سمور می پوشند.
·
در این بیت ملمع، ناتورالیسم معجز
با تمامی عظمت خود نمودار می گردد.
·
ناتورالیسم رادیکال سرشته به طنز و
طعنه و تنفر.
·
طبقه حاکمه اسب را ناز و نوازش می
کند تا سمور را شکار کند و پوست از تنش جدا سازد.
·
معجز ضمنا از تجمل پرستی طبقه
حاکمه پرده برمی دارد.
·
پوستین سمور احتمالا در آن زمان از
تجملات بوده است.
·
انتقاد معجز در مجموع از نابرابری
های طبقاتی است.
·
اکثریت اعضای جامعه در ذلت بسر می
برند تا اقلیت انگلی امکان حیف و میل و ریخت و پاش و تجمل و تفریح و تفنن داشته
باشد.
7
ستیزه
مکن با خدا دادگان
خدا
داده دولت به شهزادگان
·
در این بیت شعر، ایده ئولوژی طبقه
حاکمه و تئولوژی (شریعت و فقه) دیر آشنا به نقد کشیده می شود:
·
ثروت و سعادت اغنیار در ایده
ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی به عنوان مائده الهی ـ آسمانی قلمداد
می شود.
·
ثروت و لذت و راحت و سعادت نه به
عنوان نتیجه کار عرقریز و زحمت، بلکه به عنوان نعمت الهی جا زده می شود.
·
مراجعه کنید به تحلیل آثار سعدی و
حافظ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
8
به
بالا رود کار افتادگان،
لنینی کند چون در ایران ظهور
·
این بیت واپسین این ملمع است که
حاوی نتیجه گیری نهایی رادیکال و اعلام آن در بلندترین مناره های روشنگری علمی و
انقلابی است:
·
رهایی توده های مولد و
زحمتکش در تشکل آنان در حزبی مارکسیستی ـ لنینیستی است.
9
·
این بیت ضمنا حاوی دیالک تیک یأس و
امید است:
·
معجز توده های مولد و زحمتکش را از
نعمت و رحمت و حمایت آسمانی ـ الهی مأیوس می سازد و با نیروی تاریخ ساز خود مأنوس.
·
این به معنی قطع امید از قوای واهی
ماورای طبیعی، ماورای اجتماعی و ماورای انسانی و امید به اعجاز توده ها تحت پرچم مارکسیسم
ـ لنینیسم است.
·
این به معنی پافشاری بر خود رهانی
است.
·
این به معنی اعلام سوبژکتیویته در تاریخ
است.
پایان
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفملمع