دیالک تیک
اثری از واترهاوس
تحلیلی از
میمحا نجار
جهان
خلق و امر اینجا یکی شد
یکی
بسیار و بسیار اندکی شد
·
معنی تحت اللفظی:
·
جهان خلق و امر به وحدت رسیدند.
·
یکپارچه ای چند پاره شد و چند پاره ای یکپارچه شد.
·
وحدتی تکثیر شد و کثرتی وحدت پذیرفت.
1
جهان
خلق و امر اینجا یکی شد
یکی
بسیار و بسیار اندکی شد
·
شیخ شبستر در این بیت، با نبوغ
خارق العاده ای، چندین دیالک تیک بسیار مهم را بسط و تعمیم می دهد:
الف
جهان
خلق و امر اینجا یکی شد
·
شیخ دیالک
تیک ماده و روح و یا دیالک تیک وجود و شعور
را به شکل دیالک تیک جهان خلق و جهان امر بسط و
تعمیم می دهد.
ب
یکی
بسیار و بسیار اندکی شد
·
او از سوی دیگر دیالک تیک وحدت و کثرت را به شکل دیالک تیک یکی و بسیار بسط و تعمیم می دهد.
ت
یکی
بسیار و بسیار اندکی شد
·
او ضمنا دیالک
تیک تجزیه و ترکیب را به شکل دیالک تیک افزایش و
کاهش (تغییر کمی) بسط و تعمیم می دهد.
2
·
اما منظور او از همه این دیالک تیک
ها تکثیر یکی (خدا) به شکل هستی مادی و رجعت نهائی همه به سوی او و پیوستن به ذات
خویش (خدا) است.
3
·
روح واحد (یکی) به شکل ماده متکثر
(بسیار) بسط می یابد و سرانجام ماده به روح برمی گردد، با آن یکی می شود، در آن
ذوب، منحل، مضمحل و نابود می شود.
·
دیالک تیک ماده و روح فرومی پاشد، فقط روح (خدا) می
ماند و دایره بسته می شود.
·
پایان همانند آغاز می گردد.
·
روحییگانه،
واحد و تک و تنها باقی می ماند و ماده محو
و نابود می شود.
4
·
این نظر شیخ از ریشه غلط و نادرست است.
5
·
شیخ دیالک تیک ماده و روح را به شکل دیالک تیک جهان و
خدا بسط و تعمیم می دهد و بعد آن را نخست وارونه و بعد تخریب می کند:
الف
·
شیخ نقش تعیین کننده را در این دیالک تیک از آن روح و یا خدا می داند.
·
این چیزی جز وارونه سازی دیالک تیک ماده و روح نیست.
ب
·
شیخ بعدا وحدت را در این دیالک تیک ماده و روح مطلق و
تضاد را منکر می شود.
·
آن سان که ماده و روح در یکدیگر ذوب می شوند و دیالک
تیکیت آن از بین می رود.
·
دی پولار (دو قطبی) به مونوپولار (تک قطبی) تنزل می
یابد.
·
این هنوز تمامی خبط و خطای بینشی شیخ شبستر نیست.
ت
·
شیخ پس از اضمحلال دیالک تیکیت این دیالک تیک ماده و روح،
روح را کماکان حفظ می کند و تریاد عینی موسوم به تریاد تز ـ آنتی تز ـ سنتز را
پایمال می سازد:
·
چون با تخریب هر دیالک تیک، با حل هر تضاد، هر دو
قطب متضاد وحدتمند، هر دو قطب دیالک تیکی از بین می روند و نتیجه این انهدام،
سنتزی است، که نه به تز ماننده است و نه به آنتی تز.
·
سفیده و زرده تخم مرغ (تز) در وحدت و تضاد همزمان با نطفه (آنتی تز)، دیالک تیک سفیده و زرده و نطفه را تشکیل می
دهند.
·
با فروپاشی این دیالک تیک، یعنی با
حل این تضاد، هم تز (سفیده و زرده) از بین می رود
و هم آنتی تز (نطفه).
·
نتیجه این روند، سنتزی است به نام
جوجه، که نه به نطفه شبیه است و نه به زرده.
6
·
شیخ تصاد دیالک
تیکی ماده وروح را، تضاد هستی مادی و خدا را حل می کند، ولی روح (خدا) را
دست نخورده باقی می گذارد.
·
این نظر شیخ بلحاظ منطقی غلط و نادرست است و بلحاظ عملی،
محال.
·
چون اولا ماده اولین است و ضمنا مقدم بر روح است.
·
روح ثانوی است.
·
ثانیا تضاد ماده و روح لاینحل است.
·
چون خاصیت ماده انعکاس است.
·
هر چیز مادی در چیز مادی دیگر عکس می اندازد که می توان
روحش محسوب داشت.
7
·
ماده و نتیجتا دیالک تیک عینی هستی، دیالک تیک ماده و روح، دیالک تیک وجود و شعور، دیالک تیک وجود اجتماعی
ـ شعور اجتماعی تخریب ناپذیر است.
·
فقط فرم این دیالک تیک تغییر پذیر است.
·
چون نه ماده بی روح می تواند وجود داشته باشد و نه روح
بی ماده.
·
آندو دیالک تیک واحدی را می سازند.
·
پیوند دیالک تیکی ماده و روح
که مادر همه دیالک تیک های هستی است، ناگسستنی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر