ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
نظر ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻢ ﺁﻟﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻗﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ
راجع به ایرانیان :
ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ
ﺗﻮﺟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ:
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﮎ ﺭﮊ ﻟﺐ ﻭ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﺷﻮﻥ
ﺗﻮﺟﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﻭ ﻭﺭﺯﺵ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
·
خانم آلمانی در این بخش از سخن
خویش، به مقایسه دو مسئله دست می زند:
1
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﮎ
ﺭﮊ ﻟﺐ ﻭ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﺷﻮﻥ
ﺗﻮﺟﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
·
از نظر او، برای زنان ایرانی وابسته
به طبقه حاکمه، مارک ماتیک و ریمل مهمتر از وضع دندان شان است.
·
برای درک عمیقتر و همه جانبه تر این
سخن خانم آلمانی، به تفکر مفهومی نیاز هست.
·
می توان ضمنا تفکر مفهومی را تمرین
کرد:
2
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﮎ
ﺭﮊ ﻟﺐ ﻭ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﺷﻮﻥ
ﺗﻮﺟﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
·
خانم آلمانی دیالک تیک ظاهر و ذات
را، دیالک تیک نمود و ماهیت را، به شکل دوئالیسم مارک رژ لب و ریمل ـ سلامتی دندان بسط و تعمیم می دهد و از وارونه
سازی این دیالک تیک و به زعم او دوئالیسم پرده برمی دارد و این وارونه سازی را به
چالش می کشد.
·
ایرانی ها به نظر او فرمالیست اند.
·
ظاهر پرست اند.
·
سطحی اند.
·
به ظواهر چیزها، پدیده ها، سیستم
ها و روندهای هستی فریفته اند و نسبت به محتوا و ماهیت و ذات و باطن آنها بی اعتنا
هستند.
·
این هنوز تمامی محتوای نظر او
نیست.
3
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﮎ
ﺭﮊ ﻟﺐ ﻭ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﺷﻮﻥ
ﺗﻮﺟﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
·
خانم آلمانی نه از فریفتگی زنان طبقه
حاکمه به ماتیک و ریمل، بلکه بمراتب فجیع تر از فریفتگی آنها به مارک وسایل آرایش گزارش
می دهد.
·
این بدان معنی است که دانش زنان طبقه
حاکمه در ازبر کردن مکانیکی و طوطی وش مارک های خارجی خلاصه می شود.
·
بخش مهمی از دانش اعضای طبقه حاکمه
هم همین است:
·
ازبر کردن انواع مارک های کالاهای
متفاوت و اگر خیلی رشد کنند، قیمت تک تک آنها.
·
مراجعه کنید به قصه های خانم گاف (74
تا 80) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
4
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﮎ
ﺭﮊ ﻟﺐ ﻭ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﺷﻮﻥ
ﺗﻮﺟﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
·
اولا این مسئله فقط شامل حال اعضای
طبقه حاکمه کشور عه «هورا» نمی شود.
·
در خود کشورهای امپریالیستی، بویژه
در آلمان، مارک کالاها (آ دی داس، نایکی، مرسدس بنز، پورشه و غیره) از کودکستان به
خورد کودکان داده می شود:
·
هر مربی کودک به هنگام در آوردن کاپشن
کودک، مارک پولور او را و یا کفش و جوراب و کیف و دستکش او را با صدای بلند برجسته
می کند و چه بسا حس حسادت و چشم هم چشمی میان کودکان پدید می آورد.
·
در ایران ـ بر عکس آلمان ـ این
مسئله احتمالا فقط به اعضای طبقه حاکمه و طبقه متوسط محدود می شود.
·
سؤال ولی این است که چرا مارک کالاها
برای طبقه حاکمه این چنین تعیین کننده شده است؟
5
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﮎ
ﺭﮊ ﻟﺐ ﻭ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺭﯾﻤﻠﺸﻮﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯿﺪﻧﺪ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎﺷﻮﻥ
ﺗﻮﺟﻪ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
·
دلیل شیفتگی به مارک کالاها، از
خود بیگانگی اعضای طبقه حاکمه و چه بسا جامعه ست.
·
افراد از خود بیگانه در کالاها نه
محصول کار انسانی را، بلکه خدائی را استنباط می کنند.
·
خدای قابل پرستشی را.
·
این پدیده فتیشیسم نامیده می شود
که فرم مدرنی از بت پرستی است.
·
کالاپرستی است.
·
مارک کالاها عناوین متنوع خدای
جدیدند.
·
درست به همین دلیل مهمتر از سلامتی
دندان و حتی جسم و جان اند.
·
مارک کالاها حاوی و حامل جاذبه ای
جادوئی ـ شبه الهی اند.
·
خانم آلمانی اگر اندکی سواد می داشت،
می بایستی به این حقیقت امر واقف باشد.
·
چون مفهوم از خود بیگانگی، یکی از مفاهیم مهم مارکسیسم بوده است که در کشور او
تشکیل شده است.
6
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﻭ ﻭﺭﺯﺵ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
·
از همین جمله می توان به ماهیت طبقاتی
زنان مورد نظر خانم آلمانی پی برد:
·
زنان طبقه حاکمه برای چند و چون
اندام خویش تره حتی خرد نمی کنند.
·
این بدان معنی است که آنها یا بطور
کلی بی نیاز از شوهرند و یا شوهرشان نوکرشان ست و هر صورت باید تابع و عاشق شان
باشد.
·
زنان طبقه متوسط که از این
امتیازات متعالی و مستحکم برخوردار نیستند و در حسرت آنها آه می کشند، برای حفظ
رابطه سست خود با دوست پسر، شوهر و یا عیاشان مواظب زیبائی اندام خود هستند و بحشی
از در آمد خود را صرف تربیت بدنی و تربیت روحی ـ روانی می کنند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر