جمعبندی از
مسعود بهبودی
ایده ئولوژی ارتجاعی بورژوازی واپسین
فرم های متنوع و رنگارنگ دارد.
1
هزار چهره است.
2
طیف واره است.
3
از چپ خیلی خیلی افراطی شروع می شود
و به راست خیلی خیلی افراطی ختم می شود.
4
کامو و سارتر در جنبش ضد فاشیستی در فرانسه هم بوده اند
ولی بورژوازی امپریالیستی
برای «تهوع» سارتر
در همان واویلا جایزه می دهد.
5
سارتر اما ترفند باز ماهری بود و جایزه را نپذیرفت
تا تیر ایده ئولوژیکی اش بهتر بر هدف نشیند.
6
آل احمد جزو هیئت تحریریه مردم
ـ ارگان حزب توده ـ
بوده است.
7
آل احمد در این دوره
«از رنجی که می بریم» را می نویسد.
8
شاملو
هم ظاهرا هوادار حزب توده بوده
و در مدح وارطان و کیوان و سیامک و غیره هم شعر می سراید.
9
شاملو اشعاری سرختر از خون دارد.
افراطی تر از هوشنگ تیزابی است.
10
فاشیسم هیتلری همه اصطلاحات
کمونیست ها را نشخوار می کند.
11
پرچم فاشیست ها برنگ خون بوده است.
سرخ تر از پرچم کمونیست ها بوده است.
12
برتولد برشت در «وحشت و نکبت رایش سوم»
این عوامفریبی ها را افشا می کند.
13
مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
مهم نیست که نظر آنی است و یا اندیشیده.
1
نظرات آنی حتی طبیعی تر و بهتر اند.
چون دستکاری نشده اند.
2
نظر اما باید مستقل از صاحبنظر و حتی مستقل از تحلیلگر
مورد تأمل قرار گیرد
تا ارزش علمی داشته باشد.
3
اصلا مهم نیست که صاحبنظر چه کسی، چه حزبی، چه اوتوریته ای، چه مرجعی است.
4
خود نظر با هزار زبان در سخن است.
5
هر اثر مادی و فکری و هنری
آیینه مولد و موجد آن است.
فلسفه حیات و اگزیستانسیالیسم
در همه فرم ها و واریانت هایش آبشخور فاشیسم است.
1
فریب هارت و پورت های کامو و سارتر و هایدگر و نیچه و شوپنهاور و کیرکگارد و آل احمد و شاملو و اجامر و اوباش دیگر را نباید خورد.
2
ما بیش از 50 تحلیل از لاطائلات شاملو منتشر کرده ایم.
3
شاملو و پدرش را متفقین به جرم نمایندگی فاشیسم می خواستند تیرباران کنند.
4
مراجعه کنید به «بامداد در آینه» از دکتر خصوصی اش
نور الدین سالمی
5
ضمنا تئوری نخبگان
اثر اورتگا گاسه فاشیست
و دوست جانجانی هایدگر
تئوری اجتماعی فاشیسم است
که بخش اعظم چپ قلابی ایران
چه بسا با داس و چکش
نمایندگی اش می کنند.
6
روشنفکریت عیران عمدتا مسموم به ایده ئولوژی فاشیستی است
7
البرکامو مبلغ زباله امپریالیستی نیهلیسم (پوچی گرائی) است.
8
اثر او تحت عنوان «بیگانه» را فاشیست ـ فوندامنتالیستی
به نام جلال آل احمد با خبره زاده ترجمه کرده است.
9
« مدیر مدرسه» جلال آل احمد
کپیه ناشیانه ای از همین بیگانه البر کامو ست.
هارت و پورتیسم محض است.
10
بر اساس فلسفه حیات در آلمان
پایه های جنایات فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم
استوار شده است.
11
فلسفه نیچه مهیا ساز راه
کوره های آدم سوزی با 6 میلیون قربانی
جنگ های جهانی اول و دوم
و جنگ جهانی سومی است
که بی سر و صدا شروع شده است.
12
در چالش نظری
بهتر آن است که به جای پرداختن به صاحبنظر به نظر پرداخته شود.
13
چون محتوای شناخت در نظر است و نه در صاحبنظر.
14
این سخنانی که ذکر شدند
حتی کلمه ای از آنها به ما تعلق ندارد.
ما از این و آن آموخته ایم.
15
مراجعه کنید به فلسفه حیات، اگزیستانسیالیسم کاتولیکی، اگزیستانسیالیسم، نیهلیسم، فاشیسم، فوندامنتالیسم، پسیمیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
واژه چیست؟
1
واژه فرم و قالب مفهوم است
و از واژه ها جمله و یا از مفهوم حکم و یا اندیشه ساخته می شود.
2
بدون واژه
فقط می توان عرعر کرد
و نه اندیشه و نه مبادله اندیشه.
3
ما روشنفکر هستیم
روشنفکر توده ایم.
لایتغیر (تغییر ناپذیر) خود تغییر است و بس.
هر تغییری اما به سوی سکونی روان است، تا چیزی تشکیل شود و تغییر از نو آغاز شود:
دیالک تیک حرکت و سکون
دیالک تیک مطلق و نسبی
در برخورد به نظرات
بهتر است که برخورد عینی صورت گیرد.
1
یعنی خود نظر
مورد تأمل قرار گیرد و نه صاحبنظر.
2
چون تعیین کننده خود نظر است و نه صاحبنظر.
3
چون محتوای شناخت هر چیز
در خود آن چیز است
و نه در سوبژکت مربوطه
4
محتوای سیب در خود سیب است
در مولکول های عینی ـ واقعی خود سیب است
و نه در خورنده و خرنده سیب
ای سهراب حواسپرت
به اشعارت ایمان بیاوریم و یا به حرف هایت در نامه هایت از ینگه دنیا به رفقایت؟
بنظر نمی رسد که در ینگه دنیا
آسمان، پنجره و فکر و هوا، عشق و زمین مال تو باشد.
درس و یا ترس؟
1
از سرنوشتِ مردم افغانستان، عراق، لیبی، و سوریه،
فقط می توان ترس گرفت و نه درس.
2
از لیبی چه درسی می توان گرفت؟
3
قذافی
ـ در ملأ عام ـ
غسل توبه ریخت
روابط حسنه با اسرائیل حتی برقرار کرد.
4
به حساب بانکی خانواده های فاجعه لوکربی
ـ ضمن اقرار همه اجامر جهان بر بیگناهی لیبی در آن حادثه ـ
صده ها میلیون دلار واریز کرد.
5
بعد بر او همان رفت که
بر «باخه آرژانتینی (چه گوارا) رفته بود.»
(ترسی از کلیله و دمنه)
6
از افغانستان و عراق چه درسی می توان گرفت؟
7
بهانه اشغال این دو سابقا کشور
حمله به برج های دوقلوی نیویورک بود.
8
اما نه صدام دوست بن لادن و شرکاء بود
و نه سکنه افغانستان چشم دیدن آنها را داشتند.
9
از اسد بن اسد چه درسی می توان گرفت؟
10
اسد چندان کوتاه آمد که مظنونین سازمان هومانیستی سیا را
در شکنجه گاه های سوریه مورد بازجوئی قرار داد.
11
بمبگذاران القاعده در آلمان را از حفره های لبنان پیدا و تحویل اجامر داد.
12
صلح جو تر از اسد بن اسد
احدی به چشم خود ندیده بود.
سهراب سپهر،
تو نیستی که ببینی
سی سال است که فقه و سیاست
هر دو رنگین شده اند
سخت سنگین شده اند.
ادامه دارد.
فرم های متنوع و رنگارنگ دارد.
1
هزار چهره است.
2
طیف واره است.
3
از چپ خیلی خیلی افراطی شروع می شود
و به راست خیلی خیلی افراطی ختم می شود.
4
کامو و سارتر در جنبش ضد فاشیستی در فرانسه هم بوده اند
ولی بورژوازی امپریالیستی
برای «تهوع» سارتر
در همان واویلا جایزه می دهد.
5
سارتر اما ترفند باز ماهری بود و جایزه را نپذیرفت
تا تیر ایده ئولوژیکی اش بهتر بر هدف نشیند.
6
آل احمد جزو هیئت تحریریه مردم
ـ ارگان حزب توده ـ
بوده است.
7
آل احمد در این دوره
«از رنجی که می بریم» را می نویسد.
8
شاملو
هم ظاهرا هوادار حزب توده بوده
و در مدح وارطان و کیوان و سیامک و غیره هم شعر می سراید.
9
شاملو اشعاری سرختر از خون دارد.
افراطی تر از هوشنگ تیزابی است.
10
فاشیسم هیتلری همه اصطلاحات
کمونیست ها را نشخوار می کند.
11
پرچم فاشیست ها برنگ خون بوده است.
سرخ تر از پرچم کمونیست ها بوده است.
12
برتولد برشت در «وحشت و نکبت رایش سوم»
این عوامفریبی ها را افشا می کند.
13
مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
مهم نیست که نظر آنی است و یا اندیشیده.
1
نظرات آنی حتی طبیعی تر و بهتر اند.
چون دستکاری نشده اند.
2
نظر اما باید مستقل از صاحبنظر و حتی مستقل از تحلیلگر
مورد تأمل قرار گیرد
تا ارزش علمی داشته باشد.
3
اصلا مهم نیست که صاحبنظر چه کسی، چه حزبی، چه اوتوریته ای، چه مرجعی است.
4
خود نظر با هزار زبان در سخن است.
5
هر اثر مادی و فکری و هنری
آیینه مولد و موجد آن است.
فلسفه حیات و اگزیستانسیالیسم
در همه فرم ها و واریانت هایش آبشخور فاشیسم است.
1
فریب هارت و پورت های کامو و سارتر و هایدگر و نیچه و شوپنهاور و کیرکگارد و آل احمد و شاملو و اجامر و اوباش دیگر را نباید خورد.
2
ما بیش از 50 تحلیل از لاطائلات شاملو منتشر کرده ایم.
3
شاملو و پدرش را متفقین به جرم نمایندگی فاشیسم می خواستند تیرباران کنند.
4
مراجعه کنید به «بامداد در آینه» از دکتر خصوصی اش
نور الدین سالمی
5
ضمنا تئوری نخبگان
اثر اورتگا گاسه فاشیست
و دوست جانجانی هایدگر
تئوری اجتماعی فاشیسم است
که بخش اعظم چپ قلابی ایران
چه بسا با داس و چکش
نمایندگی اش می کنند.
6
روشنفکریت عیران عمدتا مسموم به ایده ئولوژی فاشیستی است
7
البرکامو مبلغ زباله امپریالیستی نیهلیسم (پوچی گرائی) است.
8
اثر او تحت عنوان «بیگانه» را فاشیست ـ فوندامنتالیستی
به نام جلال آل احمد با خبره زاده ترجمه کرده است.
9
« مدیر مدرسه» جلال آل احمد
کپیه ناشیانه ای از همین بیگانه البر کامو ست.
هارت و پورتیسم محض است.
10
بر اساس فلسفه حیات در آلمان
پایه های جنایات فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم
استوار شده است.
11
فلسفه نیچه مهیا ساز راه
کوره های آدم سوزی با 6 میلیون قربانی
جنگ های جهانی اول و دوم
و جنگ جهانی سومی است
که بی سر و صدا شروع شده است.
12
در چالش نظری
بهتر آن است که به جای پرداختن به صاحبنظر به نظر پرداخته شود.
13
چون محتوای شناخت در نظر است و نه در صاحبنظر.
14
این سخنانی که ذکر شدند
حتی کلمه ای از آنها به ما تعلق ندارد.
ما از این و آن آموخته ایم.
15
مراجعه کنید به فلسفه حیات، اگزیستانسیالیسم کاتولیکی، اگزیستانسیالیسم، نیهلیسم، فاشیسم، فوندامنتالیسم، پسیمیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
واژه چیست؟
1
واژه فرم و قالب مفهوم است
و از واژه ها جمله و یا از مفهوم حکم و یا اندیشه ساخته می شود.
2
بدون واژه
فقط می توان عرعر کرد
و نه اندیشه و نه مبادله اندیشه.
3
ما روشنفکر هستیم
روشنفکر توده ایم.
لایتغیر (تغییر ناپذیر) خود تغییر است و بس.
هر تغییری اما به سوی سکونی روان است، تا چیزی تشکیل شود و تغییر از نو آغاز شود:
دیالک تیک حرکت و سکون
دیالک تیک مطلق و نسبی
در برخورد به نظرات
بهتر است که برخورد عینی صورت گیرد.
1
یعنی خود نظر
مورد تأمل قرار گیرد و نه صاحبنظر.
2
چون تعیین کننده خود نظر است و نه صاحبنظر.
3
چون محتوای شناخت هر چیز
در خود آن چیز است
و نه در سوبژکت مربوطه
4
محتوای سیب در خود سیب است
در مولکول های عینی ـ واقعی خود سیب است
و نه در خورنده و خرنده سیب
ای سهراب حواسپرت
به اشعارت ایمان بیاوریم و یا به حرف هایت در نامه هایت از ینگه دنیا به رفقایت؟
بنظر نمی رسد که در ینگه دنیا
آسمان، پنجره و فکر و هوا، عشق و زمین مال تو باشد.
درس و یا ترس؟
1
از سرنوشتِ مردم افغانستان، عراق، لیبی، و سوریه،
فقط می توان ترس گرفت و نه درس.
2
از لیبی چه درسی می توان گرفت؟
3
قذافی
ـ در ملأ عام ـ
غسل توبه ریخت
روابط حسنه با اسرائیل حتی برقرار کرد.
4
به حساب بانکی خانواده های فاجعه لوکربی
ـ ضمن اقرار همه اجامر جهان بر بیگناهی لیبی در آن حادثه ـ
صده ها میلیون دلار واریز کرد.
5
بعد بر او همان رفت که
بر «باخه آرژانتینی (چه گوارا) رفته بود.»
(ترسی از کلیله و دمنه)
6
از افغانستان و عراق چه درسی می توان گرفت؟
7
بهانه اشغال این دو سابقا کشور
حمله به برج های دوقلوی نیویورک بود.
8
اما نه صدام دوست بن لادن و شرکاء بود
و نه سکنه افغانستان چشم دیدن آنها را داشتند.
9
از اسد بن اسد چه درسی می توان گرفت؟
10
اسد چندان کوتاه آمد که مظنونین سازمان هومانیستی سیا را
در شکنجه گاه های سوریه مورد بازجوئی قرار داد.
11
بمبگذاران القاعده در آلمان را از حفره های لبنان پیدا و تحویل اجامر داد.
12
صلح جو تر از اسد بن اسد
احدی به چشم خود ندیده بود.
سهراب سپهر،
تو نیستی که ببینی
سی سال است که فقه و سیاست
هر دو رنگین شده اند
سخت سنگین شده اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر