۱۳۹۴ آبان ۱۲, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (199)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

یانیس ریتسوس
مترجم: فریدون فریاد

این بچه های ما

« فیمالیس» درآستانه ی در ایستاد
به جائی در دور دست هانگریست و گفت:
«رفقای ما آن بالا می جنگند» 
سخنی نگفتیم
چراغ هارا روشن کردیم


بر اساس سند قانون اساسی جديد نپال،
یک سوم از نمایندگان پارلمان نپال
و همچنین یا رئیس جمهور و یا معاونش باید زن باشند.
حریف


1
همین طوری، مکانیکی؟

2
معیار تعیین کننده برای انتخاب رئیس جمهور
شده جنسیت؟

3
اگر حتی این رئیس جمهور و معاون او و این سی در صد
صد در صد از سواد خواندن و نوشتن محروم باشند؟

4
معیار مبتنی بر جنسیت نه علمی است و نه مثبت.

5
تاچر و مرکل و مادلن اولبرایت و هلری و رجوی و رجبی و کابوس های دیگر هم زن بوده اند و هستند.

6
زن
ـ بسان مرد ـ
هم می تواند فرشته باشد و خادم خلق
و هم می تواند جلاد باشد و خاین به خلق


به قول بعضی ها:

1
«کسی موظف به روشنگری نیست.
هر کس باید منظور دیگری را با تکیه بر فانتزی خودش پیدا کند.»

2
ضمنا
کی و کی
کسی از علم صحبت کرده؟

3
حرف ما این بود که
معیار مبتنی بر جنسیت
نه علمی است و نه مثبت.

4
یعنی
ضد علمی، است.
خرافی است.

ننه یعنی مادر
ننه مرده یعنی مادر مرده


1
ضمنا بحث بر سر واژه نیست.

2
بحث بر سر این خرافه است:

3
در رحم مادر
اعضا و یا ارگان های نوزاد رشد می کنند و نه روان نوزاد

4
عیرانی ها بر خلاف ما ـ افغانی ها ـ عاشق عکس اند
و متنفر از اندیشه.

5
وقتی کسی بر نظر ـ درست و یا نادرست ـ حریفی کامنتی عرضه می کند،
خیال می کنند که اهانتی بر حریف صورت گرفته است.

6
آنگاه فوری بیل و کلنگ بیرون می کشند، دست به کار می شوند،
سنگر می کنند، پرچم برمی افرازند و شلیک می کنند.

7
بویژه اگر حریف، زن باشد و عکس زیبائی هم داشته باشد.

8
در این صورت
عیرانیت عیرانی ها تغلیظ و تشدید می شود
و هارت و پورت راه می اندازند.

9
از بعضی نپال شناسان چه پنهان
که بحث
(و نه پیشداوری)
بر سر سی درصد از زنان و معاون و رئیس جمهور زن
بطور کلی
(و نه فقط  در نپال)
بود.

شاید دلیل سوبژکتیو تشکیل فرم های متنوع تبیین
(شعر، دلنوشته، قصه، نقاشی، تندیس، موسیقی، فلسفه، مقاله)
شکست همین سکوت «پر هیاهو» در اندرون کله آدمییان باشد.
مفری برای تخلیه هیاهوی گوشخراش سکوت باشند.


هیچ چیز
جز مرگ
کسی را از نان بی نیاز نمی سازد.


راست می گه:
در جمهوری اجامر
دگر اندیشان رازندانی نمی کنند.

1
فقط به فتوائی قتل عام می کنند

2
و یا دار و ندارش را غصب می کنند
تا جان بی رمق خود را بدوش کشد
از جهنم اجامر بگریزد
و در دیار غربت گدائی کند 
و به ذلت بمیرد.

اولا لطف کنید و بفرمایید
که چرا و به چه دلیل از یهودی بودن کسی معیار می سازید؟

1
این به معنی راسیسم (نژاد پرستی)  است.

2
این به معنی فاشیسم است.

3
نژاد اما مقوله ای بیولوژیکی است.

4
با استفاده از مقوله نژاد
نمی توان پدیده های اجتماعی را توضیح داد.

5
نژاد در روند تکامل میلیون ها ساله ی انسانی
به طبقه تبدیل شده است.

6
کروب و کوسه و میرحسین و سید علی و ددودیو
از اعضای اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بوده اند
که بورژوا شده اند.

7
چیزها و پدیده ها را بهتر است که به نام بنامیم
اگر سودای خودفریبی و عوامفریبی در سر نداریم.

چاخان نکن سهراب.
می روی نیویورک و می بینی هیچ چیز مال تو نیست
بعد نامه می نویسی  به رفقا
و زار می زنی از بی همه چیزی
در ینگه دنیا

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر