اثری از حسین رزاقی
ویرایش
و تحلیل از
ربابه نون
ژیگولتر دوم
سیستم های اجتماعی اسکلت های جامعه اند.
·
سیستم یعنی چی؟
·
سیستم در دیالک تیک عنصر ـ ساختار
ـ سیستم وجود دارد.
·
هر سیستمی از عناصری تشکیل می
یابد.
·
عناصر سیستم اما در پیوند معینی با
یکدیگر قرار دارند.
·
این پیوند، ساختار نامیده می شود:
·
ساختار یعنی نحوه پیوند عناصر هر سیستم
با یکدیگر.
1
·
داس و چکش و چرخ خیاطی هر سه سیستم
های متفاوتند.
·
یعنی از عناصری تشکیل یافته اند.
·
از اتم های آهن تشکیل یافته اند.
·
میان داس و چکش و چرخ خیاطی فرق
ماهوی وجود ندارد.
·
اگر هر سه را ذوب کنند، مشتی آهن حاصل
می شود.
·
تنها فرقی که آنها با یکدیگر
دارند، این است که ساختارهای آنها متفاوت است.
·
یعنی نحوه پیوند اتم های آهن آنها مختلف
است.
2
·
دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم
یکی از دیالک تیک های مارکسی است.
·
مارکس در تجزیه و تحلیل جامعه
سرمایه داری، دیالک تیک فرم و محتوا را ناکافی می بیند و به کشف و فرمولبندی این
دیالک تیک می پردازد.
·
بخش مهمی از کاپیتال مارکس تدوین مفاهیم، مقولات و شناخت افزارهای دیالک تیکی
است.
·
به همین دلیل، همه علما بر آنند که
بدون درک دیالک تیک، نمی توان به درک «کاپیتال» مارکس نایل آمد.
3
سیستم های اجتماعی اسکلت های جامعه اند.
·
اگر منظور ژیگولتر دوم از اسکلت،
فرم باشد، نمی توان سیستم های اجتماعی را، مثلا سیستم اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی و
یا سرمایه داری را در فرم آن خلاصه کرد.
·
برای اینکه فرم محض وجود ندارد.
·
هر فرمی حاوی محتوائی است.
·
جامعه بشری هم همیشه دیالک تیکی از
فرم و محتوا ست و یا دیالک تیکی از عنصر ـ ساختار ـ سیستم است.
4
سیستم های اجتماعی اسکلت های جامعه اند.
·
جامعه بشری بطور کلی، یعنی بی
اعتنا به اینکه برده داری باشد و یا فئودالی و یا سرمایه داری و یا سوسیالیستی، دیالک
تیکی از فرم و محتوا ست:
·
دیالک تیکی از مناسبات تولیدی و نیروهای
مولده است:
·
مناسبات تولیدی فرم (اسکلت) جامعه بشری اند و نیروهای مولده محتوای آن.
·
منظور ژیگولتر دوم هم از اسکلت ـ به
احتمال قوی ـ مناسبات تولیدی است.
·
مناسبات تولیدی به مناسبات و
روابطی اطلاق می شود که انسان ها در تولید مایحتاج مادی با هم برقرار می سازند.
·
در قلب مناسبات تولیدی، مناسبات مالکیت
قرار دارد.
·
مثلا در مناسبات تولیدی برده داری،
اشرافیت برده دارمالک همه چیز و حتی خود برده ها ست و برده ها بی همه چیزند.
·
ابزار واره اند.
·
ابزار سخنگو هستند.
·
مراجعه کنید به نیروهای مولده، مناسبات تولیدی در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
5
سیستم های اجتماعی اسکلت های جامعه اند.
تار و پود جوامع انسانی اند.
·
ایراد این فرمولبندی ژیگولتر دوم،
ساده کردن حقایق علمی است:
·
اگر ژیگولتر دوم قصد آموزش اساسی ترین
دیالک تیک جامعه بشری را در سر داشت، به این جمله اکتفا نمی ورزید.
·
چالب اما ادامه سخن او و ضمنا
رهنمود چپ اندر قیچی او به نوچه های زمینگیر است:
6
سعی کنیم اسکلتی انسانی برای جامعه مان انتخاب نمائیم
·
مناسبات تولیدی، مناسباتی عینی
است.
·
لنین برای خر فهم کردن قضیه، می
گوید:
·
مادی است.
·
مارکس و انگلس صدها بار تصریح می
کنند که انسان ها همه از دم و بدون استثناء تحت مناسبات تولیدی معینی از مادر زاده
می شوند.
·
ایراد جفنگ ژیگولتر هم همین جا ست:
·
مناسبات تولیدی را کسی انتخاب نمی
کند و نمی تواند هم انتخاب کند.
·
مناسبات تولیدی اوبژکتیو است و نه سوبژکتیو.
·
اتفاقا قضیه درست بر عکس رهنمود ژیگولتر
دوم است:
·
اسکلت اعضای جامعه را انتخاب می
کند و نه برعکس.
·
مناسبات تولیدی آش کشک خاله است.
·
اگر خردمند خردگرائی جای ژیگولتر
دوم بود، می گفت:
·
به مناسبات تولیدی بیندیشیم که
ساختار اقتصادی جامعه و زیربنای جامعه است.
·
برای تأمین سعادت خلق باید به
تحولات زیربنایی اندیشید.
·
به عبارت دقیقتر، باید به دیالک
تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی اندیشید.
·
چون در دیالک تیک فرم و محتوا، نقش
تعیین کننده از آن محتوا ست:
·
در دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای
مولده هم نقش تعیین کننده از آن نیروهای مولده است.
·
کشوری که در نظامات ماقبل سرمایه
داری بسر می برد، یعنی با گاو و خر به تولید مایحتاج مادی جامعه مشغول است، نمی
تواند به سوسیالیسم بپرد.
·
وظیفه هر میهن پرستی است که نیروهای
مولده جامعه را توسعه دهد تا شرایط اقتصادی و اجتماعی لازم برای تشکیل جامعه سوسیالیستی
آماده گردد.
·
در افغانستان اگر حزب کمونیست هم
قدرت را به دست گیرد، چاره ای جز انجام وظایف بورژوائی انقلاب اجتماعی و قبل از
همه توسعه نیروهای مولده نخواهد داشت.
ادامه دارد.



هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر