۱۳۹۴ مهر ۹, پنجشنبه

آشنائی با جهان بینی ولتر (1)


ولتر (1694 ـ 1778)
از متنفذترین مؤلفین روشنگری فرانسه
در فرانسه، قرن هجدهم را «قرن ولتر» می نامند.
از منتقدین سرسخت استبداد، حاکمیت فئودالی
و انحصار جهان بینانه کلیسای کاتولیک.
از تدارک بینندگان معنوی برجسته انقلاب فرانسه
حربه او در دفاع از اندیشه های خویش عبارت بود از
استیل بیان عامه فهم، طنز و طعنه و ریشخند

ویرایش و تحلیل از
میم حا نجار

ولتر 
قلم روزنامه نگار
مانند تیشه ای است که نمی شود آن را شکست
 
این تیشه به این جهت ساخته شده
که دنیای کهنه را بر اندازد و طرح نوینی در اندازد.


·         ایراد بینشی فرانسوا ـ ماری آروئه ولتر در این کلام قصار چییست؟

·        برای پاسخ به این سؤال باید این کلام قصار ولتر مورد تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی (دیالک تیک ماتریالیستی) قرار گیرد:

1

قلم روزنامه نگار مانند تیشه ای است.

·        ولتر در این جمله، قلم روزنامه نگار را به تیشه تشبیه می کند.

·        سؤال ـ قبل از همه ـ این است که منظور او چیست؟

2

قلم روزنامه نگار مانند تیشه ای است.

·        تیشه ابزاری تکدسته ای با تیغه ی نسبتا تیز فلزی است که برای تراشیدن و قطع و شکافتن موادی مانند سنگ و چوب و آجر و خاک مورد استفاده قرار می ‌گیرد.
·        تیشه از دیرباز در صنایع دستی کاربرد داشته و با رواج ابزارهای ماشینی کاربرد تیشه کاهش یافته است.

·        شاید منظور ولتر این باشد که قلم بسان تیشه وسیله کار است.
·        ابزار تولید است:

3
·        به همان سان که با استفاده از تیشه مایحتاج مادی (در و پنجره و میز و صندلی و راه و پل و خوان و کاروانسرا و تندیس و غیره)  تولید می شود، با استفاده از قلم نیز نعمات معنوی (شعر و ترانه و سرود و مرثیه و مقاله و جزوه و کتاب و غیره) تولید می شود.
·        می توان گفت که ولتر در این جمله، دیالک تیک مادی و روحی را به شکل دیالک تیک تیشه و قلم بسط و تعمیم می دهد.
·        این نظر ولتر درست است.

4

قلم روزنامه نگار مانند تیشه ای است
که نمی شود آن را شکست.

·        ایراد این کلام ولتر آن است که قلم روزنامه نگار در قاموس او، به مثابه چیز انتزاعی مطلقا مقدس و مثبتی نمودار می گردد:
·        اگر ولتر به دور و بر خود حتی نظری می افکند، متوجه می شد که هم رنه شاتوبریان اهل قلم است و هم ژان ژاک روسو.
·        آنگاه می فهمید که قلم انتزاعی وجود ندارد.

·        قلم می تواند بسان تیشه ـ در دست مثلا فرهاد برای کندن جوی شیر از دل کوه سنگی ـ وسیله خدمت به پیشرفت جامعه باشد و هم می تواند باز هم بسان تیشه برای تخریب خانه خلق و یا خانه خرد خلق خادم ارتجاع باشد.

·        این اما به چه معنی است؟   

5
قلم روزنامه نگار مانند تیشه ای است
که نمی شود آن را شکست.

·        این بدان معنی است که قلم وسیله است و بنا بر ساختار خاص خود فونکسیونی دارد.
·        فونکسیون قلم مادیت بخشی به روح است.
·        فونکسیون قلم روی کاغذ آوردن اندیشه است.

·        تعیین کننده نه خود تیشه و قلم، بلکه عمله و نویسنده است.
·        تعیین کننده، نه خود تیشه و قلم، بلکه اندیشه و عمل است.
·        تعیین کننده ماهیت طبقاتی اهل عمل و اهل اندیشه  است.

6
 این تیشه به این جهت ساخته شده
که دنیای کهنه را بر اندازد و طرح نوینی در اندازد.

·        ایراد بینشی ولتر در این جمله روشن می شود:
·        فونکسیون قلم بنظر ولتر، تخریب جهان کهنه و بنای جهان نوین است.
·        ولی از این خبرها نبوده، نیست و نخواهد بود.

·        همانطور که ذکرش گذشت، تیشه و قلم بسته به ماهیت طبقاتی اندیشه و عمل، بسته به ماهیت طبقاتی اهل اندیشه و اهل عمل، از زمین تا آسمان تفاوت و حتی تضاد دارد.

·        سؤال ولی این است که چرا ولتر و نه فقط ولتر مرتکب چنین خطائی شده اند و می شوند؟

7
·        هم خطای بینشی ولتر و هم نیت استحماری طبقه حاکمه امپریالیستی و فوندامنتالیستی در همگون جا زدن روزنامه نگاران (رسانه ها) است.
·        اینهم یکی از فرم های تحمیق توده است.

8

·        روزنامه نگار کیست؟

·        روزنامه نگاران یکی از لایه های مختلف قشر روشنفکر را تشکیل می دهند.
·        قشر روشنفکر مفهوم عام تری است.
·        قشر روشنفکر علاوه بر روزنامه نگاران، دربرگیرنده ی شعرا، نویسندگان، علما، فلاسفه، نقاشان، تندیس سازان، پزشکان، معلمین، دانشجویان، اساتید دانشگاه ها و دیگر کسان می شود که نان سفره خود را با کار ـ عمدتا ـ فکری تأمین می کنند.

·        قشر اجتماعی اما به چه معنی است؟

9
·        برای درک  مفاهیم لایه و قشر باید با مقوله فلسفی و سوسیولوژیکی طبقه اجتماعی آشنا شد.
·        به ولتر نمی شود عیب گرفت.
·        چون در زمان او هنوز مارکسیسم ـ لنینیسم تدوین نشده بود.

·        اما به احمد شاملو و جلال آل احمد و شریعتی و اراذل و اوباش دیگر می توان خرده گرفت که قادر به تمیز لایه از قشر و قشر از طبقه نیستند و دست به عوامفریبی و استحمار توده ای می زنند.

10
·        روزنامه نگار به عنوان لایه ای از لایه های مختلف قشر روشنفکر و روشنفکر به عنوان قشری از اقشار متفاوت و حتی متضاد طبقات اجتماعی هم می تواند انقلابی باشد و هم ارتجاعی.

·        از ولتر و دیگر بی خبران چه پنهان که بخش اعظم روزنامه نگاران خدمه طبقه حاکمه امپریالیستی اند.
·        دلیل ذلت مادی و فکری و فرهنگی در سطوح ملی و بین المللی، همین بودن «قلم، به دست دشمن» خلق است.
·        شاید تعداد روشنفکران خلقی اصیل در کشور عه هورا به اندازه تعداد انگشتان دست نباشد.

·        از دو هزار سال قبل تا کنون، در جامعه ما قلم به دست دشمن خلق بوده است.
·        بخش اعظم روشنفکران و عمدتا شعرای کشور، خادم ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی (و امروزه بورژوازی واپسین) بوده اند.

·        این تیشه قلم در خدمت تخریب خانه خرد خلق بوده است و نه در خدمت براندازی نظم کهنه و در اندازی طرح نو.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر