تحلیلی از
مسعود بهبودی
سکوت
حاکم است.
صدای باد که در بیرون می وزد به گوش میرسد.
برگ های
پاییزی زمزمه کنان به پرواز در میآیند.
گربه در نوری گرما بخش خوابیده است.
هر جرعه چای به زمان عظمت میبخشد.
·
عجب چایی، خدا دارد!
1
·
نویسنده فیلسوف فرانسوی ساکن ژاپن،
در این بند واپسین این نقل قول به توصیف شاعرانه ی محیط پیرامون «جان های گمشده»
می پردازد، جان های گمشده ای که «به سوگ زیبائی نشسته اند.»
·
هر کسی که به اندازه ارزنی مغز در
سر داشته باشد، پس از قرائت این آیة الکرسی از خود می پرسد:
الف
سکوت
حاکم است.
·
مگر سکوت حاکم در اتاق مجلل چای
خوری زیبا نیست؟
·
اگر هست، پس، گزارش از «مرگ زیبائی
و سوگواری جان های گمشده به سبب مرگ آن» برای چیست؟
ب
صدای
باد که در بیرون می وزد به گوش میرسد.
·
مگر وزش باد بی طاقت و بی تاب در بیرون
از اتاق مجلل چای خوری و شنیدن آن زیبائی
محسوب نمی شود؟
ت
برگ های
پاییزی زمزمه کنان به پرواز در میآیند.
·
مگر تماشای پرواز برگ های هواپیما
و شنیدن زمزمه دلنشین غرش پرواز آنها از اتاق مجلل چای خوری زیبائی محسوب نمی شود؟
پ
گربه
در نوری گرما بخش خوابیده است.
·
مگر احساس نور گرمابخش و تماشای خواب
گربه و شنیدن خرناسه های حزین و دلنشین آن زیبائی محسوب نمی شوند؟
ث
هر
جرعه چای به زمان عظمت میبخشد.
·
بعضی ها مطمئن اند که این چای است
که به زمان عظمت می بخشد و یا سکوت و باد و برگ و نور گرمابخش و گربه سیر به خواب راحت
رفته است؟
ج
هر
جرعه چای به زمان عظمت میبخشد.
·
هر جرعه چای همراه با دیگر عناصر
طبیعی به زمان عظمت نمی بخشد، بلکه خلأ درونی و روحی و روانی چای خوران علاف و
انگل را موقتا پر می کند.
خ
·
این بند نقل قول ضمنا از این حقیقت
امر پرده برمی دارد که آدم واره های جانگمکرده، مظاهر مادی «جان های گمشده» و یا
ارواح سرگردان بدون حمایت جان و یا روح نمی توانند زیبائی های طبیعی محیط پیرامون
خود را احساس کنند، چه رسد به اینکه از آن خود کنند و از لذت روحی سرشار شوند.
·
به همین دلیل نه خود آنها، بلکه
زمان انتزاعی و کذائی است که عظمت کسب می کند.
·
گذشت زمان است که از محتوا و معنا
پر می شود و نه انسان واره های سوار بر عقاب زمان.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر