۱۳۹۴ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی شمس تبریزی (3)


مسعود بهبودی
  
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد
یا به وجهِ یاری
یا به وجهِ بزرگی 
تو از این هر سه قِسم، کدامی؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        رفتن کسی نزد دیگری می تواند به یکی از نیات سه گانه زیر باشد:

الف
·        او مرید دیگری است.  

ب
·        او قصد استمداد از دیگری دارد.  

ت
·        او قصد تحقیر او را دارد.

·        تو به کدام نیت نزد من آمده ای؟

1
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد
یا به وجهِ یاری
یا به وجهِ بزرگی 
تو از این هر سه قِسم، کدامی؟
        
·        شمس روابط میان انسانی را، یعنی روابط و مناسبات اجتماعی را به سه نوع تقسیم بندی می کند:

الف
·        رابطه مبتنی بر دوئالیسم مرید و مراد  

ب
·        رابطه مبتنی بر دوئالیسم محتاج و باب الحوایج  

ت
·        رابطه مبتنی بر سلطه و ستم

2
تندیش خسرو روزبه

کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد

·        رابطه مبتنی بر دوئالیسم مرید و مراد، بازتولید رابطه برده و برده دار در مکتب خانه های فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری ویا فئودالی است.
·        به همان سان که برده تابع متغیری به نام ارباب برده دار است، به همان سان هم مرید، رقصنده به ساز مراد است.

·        اصحاب تصوف و طریقت و عرفان سازمان ضد فئودالی خود را بر بازتولید همین دوئالیسم تابع و متغیر نظام برده داری بنا کرده اند.
·        مرید از هویت خاص خویش تهی شده است و از مراد پر شده است.
·        از مرید دیگر نه هویتی باقی مانده است، نه فردیتی و نه شخصیتی.
·        به همین دلیل در انجمن های متعلق به عرفان، مریدان حتی از آشامیدن ادرار مراد و یا از اطعام مدفوع مراد ابائی ندارند.
·        سقوط انسانی به استکمال نهائی منفی رسیده است.

·        مرید به «اطاعت کورکورانه» (خسرو روزبه) خو کرده است.

3
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد

·        رابطه مرید و مراد در مکتب خانه را سعدی هم نمایندگی می کند.
·        در جوامع ماقبل بورژوائی، هنوز مقولات «هویت»، «فردیت» و «شخصیت» کشف نشده اند.
·        روابط میان انسان ها نه رابطه و مناسبت به معنی حقیقی کلمه، بلکه وابستگی و بردگی است.
·        یکی می زند و بقیه ـ کورکورانه ـ به ساز او می رقصند.

4
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد

·        این دوئالیسم در کشور عه هورا حتی پس از ورود لنگان ـ لنگان جامعه به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری به حیات منحوس خود ادامه می دهد.
·        سیستم ارتش و ساواک و دربار و غیره در زمان شاه بر اساس همین دوئالیسم تابع و متغیر بنا شده بود.
·        دوئالیسم مرید و مراد هم یکی از فرم های بسط و تعمیم دوئالیسم تابع و متغیر است که در ریاضیات وجود دارد.
·        این چیزی در حد دوئالیسم هیچ و همه چیز، دوئالیسم هیچ واره و همه کاره است.

5
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد

·        سران ساواک عمدتا جزو طرفداران عرفان بوده اند و به هنگام گفتگو با قربانیان فهیم خویش بر زبان می راندند.
·        میان شکنجه گران و رؤسای ساواک هم همین دوئالیسم مرید و مراد برقرار بود.
·        این بهترین وسیله برای اطاعت کورکورانه است که خسرو روزبه احتمالا در کتابی که به همین عنوان، به میراث نهاده، به نقد کشیده است.

6
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد

·        فرم بسط و تعمیم دیگری از دوئالیسم برده و برده دار و یا تابع و متغیر، دوئالیسم مقلد و مجتهد است که در آیین تسنن و تشیع همچنان و هنوز ادامه حیات می دهد.
·        سیستم ترور اسلامی کذائی (فدائیان اسلام و حزب الله و حجتیه و القاعده و داعش و غیره) نیز ـ در تحلیل نهائی ـ بر همین دوئالیسم تابع و متغیر بنا شده است:
·        مجتهد فتوا می دهد و مقلد اجرا می کند.
·        بن لادن و ملا عمرو مظاهری فتوا می دهند و عطا و غیره اجرا می کنند.
·        خمینی فتوا می دهد و اجامر قتل عام می کنند.
·        نه عذاب وجدانی و نه هراس از بازخواست و پرس و جوئی.

7
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد

·        شمس در هر صورت به رابطه برابرحقوق افراد تره خرد نمی کند.
·        هیچکس در قاموس عرفان هارت و پورتیستی چپنما، با دیگری برابر و خواهر و برادر نیست.
·        یکی مرید دیگری است.
·        سلسله مراتب تهوع انگیزی که جامعه را به طویله بدل می کند.
·        در هر طویله هم یکی از حیوانات سرکرده است و بقیه تابع مطلق، سر به زیر و فرمانبر.

8
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد

·        فاشیسم هم در «اخلاق» ضد اخلاقی خود همین دوئالیسم تابع و متغیر را تئوریزه و تبلیغ می کند:
·        دوئالیسم پیشوا و توده را.
·        دوئالیسم چوپان و رمه را.

·        بخش اعظم فرمایشات فیلسوف فاشیسم حضرت شوپنهاور ـ استاد نیچه ـ به تحسین و تمجید از دوئالیسم گرگ الفا و گرگ های تابع فرمانبر اختصاص یافته است.
·        جامعه برای حضرات چیز مذمومی است و برگشت به جنگل بهترین و تنهاترین نسخه نجات است.
·        برگشت به خطه فرمانفرمائی هر که قلدر تر و گردن کلفت تر، محق تر و حق به جانب تر.

9
کسی بَر ِ کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: 
یا مُریدی بُوَد

·        علاقه شدید طبقه حاکمه امپریالیستی و اجامر فوندامنتالیستی به عرفان بی دلیل نیست.
·        عرفان بدترین خصم خرد و خود مختاری است.
·        عرفان با هارت و پورت چپنما، منکر سرسخت برابری و خواهری ـ برادری انسان ها ست.

·        عرفان ـ در تحلیل نهائی ـ مدافع جامعه نابرابران است.
·        اگر شعار دوئالیسم مرید و مراد را از صراحت نظری بگذرانیم، به جامعه نابرابران واقعی در لفافه جامعه برابران صوری می رسیم.

10
·        واژه های برادر و خواهر در جمهوری اسلامی اجامر نیز توخالی، بی محتوا، صوری وعوامفریبانه اند.
·        در جهنم جمهوری اجامر نه کسی به برابری انسان ها تره خرد می کند و نه به خواهری و برادری آنها.
·        اما تا دلت بخواهد چپنمائی هست.
·        دیری از حکومت عدل علی هارت و پورت کردند و وقتی که خود زمام امور را به دست گرفتند، نه از عدل و انصاف اثری ماند و نه قطره شرمی از ظلم و ستم بر خلق و خادمان خلق به چشم خورد.
   
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر