مسعود بهبودی
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
یا به وجهِ یاری
یا به وجهِ بزرگی
تو از این هر سه قِسم، کدامی؟
تو از این هر سه قِسم، کدامی؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
رفتن کسی نزد دیگری می تواند به
یکی از نیات سه گانه زیر باشد:
الف
·
او مرید دیگری است.
ب
·
او قصد استمداد از دیگری دارد.
ت
·
او قصد تحقیر او را دارد.
·
تو به کدام نیت نزد من آمده ای؟
1
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
یا به وجهِ یاری
یا به وجهِ بزرگی
تو از این هر سه قِسم، کدامی؟
تو از این هر سه قِسم، کدامی؟
·
شمس روابط میان انسانی را، یعنی روابط
و مناسبات اجتماعی را به سه نوع تقسیم بندی می کند:
الف
·
رابطه مبتنی بر دوئالیسم مرید و
مراد
ب
·
رابطه مبتنی بر دوئالیسم محتاج و
باب الحوایج
ت
·
رابطه مبتنی بر سلطه و ستم
2
تندیش خسرو روزبه
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
·
رابطه مبتنی بر دوئالیسم مرید و
مراد، بازتولید رابطه برده و برده دار در مکتب خانه های فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی برده داری ویا فئودالی است.
·
به همان سان که برده تابع متغیری
به نام ارباب برده دار است، به همان سان هم مرید، رقصنده به ساز مراد است.
·
اصحاب تصوف و طریقت و عرفان سازمان
ضد فئودالی خود را بر بازتولید همین دوئالیسم تابع و متغیر نظام برده داری بنا
کرده اند.
·
مرید از هویت خاص خویش تهی شده است
و از مراد پر شده است.
·
از مرید دیگر نه هویتی باقی مانده
است، نه فردیتی و نه شخصیتی.
·
به همین دلیل در انجمن های متعلق
به عرفان، مریدان حتی از آشامیدن ادرار مراد و یا از اطعام مدفوع مراد ابائی
ندارند.
·
سقوط انسانی به استکمال نهائی منفی
رسیده است.
·
مرید به «اطاعت کورکورانه» (خسرو
روزبه) خو کرده است.
3
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
·
رابطه مرید و مراد در مکتب خانه را
سعدی هم نمایندگی می کند.
·
در جوامع ماقبل بورژوائی، هنوز
مقولات «هویت»، «فردیت» و «شخصیت» کشف نشده اند.
·
روابط میان انسان ها نه رابطه و مناسبت
به معنی حقیقی کلمه، بلکه وابستگی و بردگی است.
·
یکی می زند و بقیه ـ کورکورانه ـ به
ساز او می رقصند.
4
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
·
این دوئالیسم در کشور عه هورا حتی
پس از ورود لنگان ـ لنگان جامعه به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری به حیات
منحوس خود ادامه می دهد.
·
سیستم ارتش و ساواک و دربار و غیره
در زمان شاه بر اساس همین دوئالیسم تابع و متغیر بنا شده بود.
·
دوئالیسم مرید و مراد هم یکی از فرم
های بسط و تعمیم دوئالیسم تابع و متغیر است که در ریاضیات وجود دارد.
·
این چیزی در حد دوئالیسم هیچ و همه
چیز، دوئالیسم هیچ واره و همه کاره است.
5
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
·
سران ساواک عمدتا جزو طرفداران
عرفان بوده اند و به هنگام گفتگو با قربانیان فهیم خویش بر زبان می راندند.
·
میان شکنجه گران و رؤسای ساواک هم
همین دوئالیسم مرید و مراد برقرار بود.
·
این بهترین وسیله برای اطاعت
کورکورانه است که خسرو روزبه احتمالا در کتابی که به همین عنوان، به میراث نهاده،
به نقد کشیده است.
6
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
·
فرم بسط و تعمیم دیگری از دوئالیسم
برده و برده دار و یا تابع و متغیر، دوئالیسم مقلد و مجتهد است که در آیین تسنن و تشیع
همچنان و هنوز ادامه حیات می دهد.
·
سیستم ترور اسلامی کذائی (فدائیان
اسلام و حزب الله و حجتیه و القاعده و داعش و غیره) نیز ـ در تحلیل نهائی ـ بر
همین دوئالیسم تابع و متغیر بنا شده است:
·
مجتهد فتوا می دهد و مقلد اجرا می
کند.
·
بن لادن و ملا عمرو مظاهری فتوا می
دهند و عطا و غیره اجرا می کنند.
·
خمینی فتوا می دهد و اجامر قتل عام
می کنند.
·
نه عذاب وجدانی و نه هراس از
بازخواست و پرس و جوئی.
7
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
·
شمس در هر صورت به رابطه برابرحقوق
افراد تره خرد نمی کند.
·
هیچکس در قاموس عرفان هارت و
پورتیستی چپنما، با دیگری برابر و خواهر و برادر نیست.
·
یکی مرید دیگری است.
·
سلسله مراتب تهوع انگیزی که جامعه را
به طویله بدل می کند.
·
در هر طویله هم یکی از حیوانات
سرکرده است و بقیه تابع مطلق، سر به زیر و فرمانبر.
8
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
·
فاشیسم هم در «اخلاق» ضد اخلاقی
خود همین دوئالیسم تابع و متغیر را تئوریزه و تبلیغ می کند:
·
دوئالیسم پیشوا و توده را.
·
دوئالیسم چوپان و رمه را.
·
بخش اعظم فرمایشات فیلسوف فاشیسم
حضرت شوپنهاور ـ استاد نیچه ـ به تحسین و تمجید از دوئالیسم گرگ الفا و گرگ های
تابع فرمانبر اختصاص یافته است.
·
جامعه برای حضرات چیز مذمومی است و
برگشت به جنگل بهترین و تنهاترین نسخه نجات است.
·
برگشت به خطه فرمانفرمائی هر که
قلدر تر و گردن کلفت تر، محق تر و حق به جانب تر.
9
کسی بَر ِ کسی آید
از سه قسم بیرون نباشد:
یا مُریدی بُوَد
یا مُریدی بُوَد
·
علاقه شدید طبقه حاکمه امپریالیستی
و اجامر فوندامنتالیستی به عرفان بی دلیل نیست.
·
عرفان بدترین خصم خرد و خود مختاری
است.
·
عرفان با هارت و پورت چپنما، منکر
سرسخت برابری و خواهری ـ برادری انسان ها ست.
·
عرفان ـ در تحلیل نهائی ـ مدافع جامعه
نابرابران است.
·
اگر شعار دوئالیسم مرید و مراد را
از صراحت نظری بگذرانیم، به جامعه نابرابران واقعی در لفافه جامعه برابران صوری می
رسیم.
10
·
واژه های برادر و خواهر در جمهوری
اسلامی اجامر نیز توخالی، بی محتوا، صوری وعوامفریبانه اند.
·
در جهنم جمهوری اجامر نه کسی به برابری
انسان ها تره خرد می کند و نه به خواهری و برادری آنها.
·
اما تا دلت بخواهد چپنمائی هست.
·
دیری از حکومت عدل علی هارت و پورت
کردند و وقتی که خود زمام امور را به دست گرفتند، نه از عدل و انصاف اثری ماند و
نه قطره شرمی از ظلم و ستم بر خلق و خادمان خلق به چشم خورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر