ویرایش و تحلیل
از
مسعود
بهبودی
به
نظر او، بهترين نقش ها، خوشايندترين آغازها،
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
·
نقش در این جمله به چه معنائی به
کار رفته است؟
1
به
نظر او، بهترين نقش ها، خوشايندترين آغازها،
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
·
نقش ـ قبل از همه ـ احتمالا به
معنی رل (نقشی که هنرپیشه ها در تئاتر و سینما بازی می کنند) به کار رفته است.
·
مادر و در واقع، نویسنده ـ شاید
تحت تأثیر شکسپیر ـ جامعه و جهان را صحنه تئاتر تلقی می کند، که هر کس ماسکی بر سر
کشیده و نقش معینی را به فرمان کارگردان
(طبقه حاکمه) بازی می کند
·
مادر ضمنا نقش ها را به مثابه نقش
های خوب و نقش های بد طبقه بندی می کند.
·
این بلحاظ فلسفی به چه معنی
است؟
2
به
نظر او، بهترين نقش ها، خوشايندترين آغازها،
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
·
این به معنی بسط و تعمیم دیالک تیک
ساختار و فونکسیون به شکل دیالک تیک «هنرپیشه» و نقش است.
·
همانطور که چرخ خیاطی بنا بر
ساختارش به درد دوخت و دوز می خورد و قابلمه باز هم به دلیل ساختار خاص خود، به
درد پخت و پز، اعضای جامعه نیز بسته به استعداد و جایگاه اجتماعی شان، و در صحنه
تئاتر و سینما، بسته به استعداد و ساختار اندام شان، به ایفای نقشی می پردازند:
·
یکی بسان رونالد ریگان، نقش آدمکش
بازی می کند و دیگری بسان نصیریان، نقش گاو.
3
به
نظر او، بهترين نقش ها، خوشايندترين آغازها،
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
·
مادر نویسنده بنا بر تلی از تجارب
به این نتیجه رسیده که هر نقشی سرانجام نقش بر آب می شود.
·
اما منظور مادر از این «به گند
کشیده شدن حتی بهترین نقش ها» چیست؟
4
به
نظر او، بهترين نقش ها، خوشايندترين آغازها،
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
·
مفهوم دوم مادر «آغاز» است:
·
مادر بنا بر تجارب شخصی و تاریخی
به این نتیجه رسیده که حتی بهترین آغاز ها به نحوی از انحاء به گند کشیده می شوند.
·
ما در این جمله با بسط و تعمیم دیالک
تیک مبدأ و مقصد به شکل دیالک تیک آغاز و انجام سر و کار داریم.
·
زندگی در قاموس مادر به راهی شباهت
کسب می کند و اعضای جامعه به رهروانی در این راه.
·
به همین دلیل، مادر از آغاز و
انجام سخن می گوید.
·
اما چرا هر آغازی بالاخره به نحوی
از انحاء به گند کشیده می شود؟
5
به
نظر او، بهترين نقش ها، خوشايندترين آغازها،
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
يک جوري به گند کشيده مي شوند.
·
شاید در روند تحلیل این مادرنامه
پاسخی به این دو پرسش خویش پیدا کنیم.
·
بهتر هم استخراج پاسخ از خود متن
است تا از اعماق ذهن خویش.
6
خيلي
بد است که زتدگي آدم را پروار کند،
فقط براي آنکه
برگردد و او را ببلعد.
·
در هر جمله وایدمن، تلی از تجربه و
دانش تجربی تبیین می یابد:
·
زندگی در این جمله او به پرواربندی
و انسان به دامی (بره ای، گوسفندی، گوساله
ای، گاوی) تشبیه می شود.
·
آن سان که نخست فربهش می کنند تا
نهایتا کارد بر گلوگاهش نهند و قصابی اش کنند.
·
برای درک بهتر منظور نویسنده می
توان نظری به کرد و کار جاری در «صنایع» امپریالیستی سکس و فوتبال و تنیس و مد و فیلم
و غیره افکند:
·
کاندید های مناسب را «صنایع» کذائی
از دور افتاده ترین نقاط جهان بی صاحب، صید می کنند و پس از پروار کردن شان سلاخی
می کنند.
·
کودکی از برزیل و یا آرژانتین در
عرض چند ماه پروار می شود و به مهره ای
ایدئال استحاله می یابد.
·
به گوساله ای زرین استحاله می یابد
که ادرارش حتی آب طلای ناب است.
·
بعد به قول نویسنده، «زندگی» (کنسرن
فوتبال و واتیکان و پنتاگون و غیره) برمی گردد و بهره کشی مادی و روحی و روانی و ایده
ئولوژیکی آغاز می گردد تا بالاخره به صورت معتاد ترحم انگیز مفلوکی در آید و به گند
کشیده شود.
7
چه
برسد به آدم هايي مثل مادر من
که زندگي پوست
استخوان نگه شان مي دارد،
هر روز يک تکه شان را مي کند
هر بار يک گاز ظالمانه کوچک با دندان هاي تيز.
تا جائی که غذا دوام بياورد و دوام بياورد.
هر روز يک تکه شان را مي کند
هر بار يک گاز ظالمانه کوچک با دندان هاي تيز.
تا جائی که غذا دوام بياورد و دوام بياورد.
·
سیر و سرگذشت مادر نویسنده نیز سیر
و سرگذشت قربانی دیگری است:
·
سیر و سرگذشت پرولتاریا ست:
·
در رمان همولایتی وایدمن، تحت
عنوان «خوشه های خشم»، سیر و سرگذشت پرولتاریای امریکا تشریح شده است:
·
عمال مسلح سرمایه، دار و ندار
دهقانان و پیشه وران را غصب و غارت می کنند و به صورت گله های انسانی بی همه چیز
راهی شهرها می سازند تا به عنوان کارگر «پرورش» یابند و بلحاظ جسمی و روحی و روانی
و ایده ئولوژیکی دمبدم تخریب شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر