۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (351 )


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

فصل هشتم
بخش سوم
کاپیتالیسم به مثابه نقطه پایانی تاریخ بشریت
هربرت اسپنسر     

پیشکش
 به
 آصف رزم دیده
(۱۳۱۷ـ  ۱۳۶۷)    
در اردبیل به دنیا آمد.
 در اوین به دار آویخته شد.

 هربرت اسپنسر (1820 ـ 1903)
از فلاسفه بورژوائی واپسین
جامعه شناس انگلیسی
مؤسس تئوری اوولوسیون
 از پیشقراولان سوسیال ـ داروینیسم

37
·        انتقال تعین های بیولوژیکی ـ ارگانولوژیکی به «جامعه» توسط اسپنسر به معانی زیر است: 

1
·        اسپنسر جامعه را به عنوان سوپر ارگانیسم قلمداد می کند.
·        جامعه ای که بنظر او از «ارگانیسم های منفرد» ترکیب یافته است.
·        این جامعه مورد نظر او اما چیزی به اصطلاح «جبری ـ طبیعی» است.
·        یعنی تابع جبر طبیعت است.
·        یعنی اصولا چیزی مستقل از کار انسانی و شعور انسانی است.

·        بنظر او جامعه تابع معیارهای ساختاری و اوولوسیونی (تکاملی ـ تدریجی) است.
·        درست به همان سان که ساختارهای ارگانیکی (آلی) دیگر (سگ و گربه و گاو و گوسفند) هستند.
·        (اسپنسر، «اصول جامعه شناسی»، 1887، ص 19)       

2
·        اسپنسر ساختار جامعه را به مثابه «ارگان» های (اعضای) فونکسیونال (نقش مند، کارکردمند) به هم پیوسته (به مثابه نهادها و گروهبندی های «ارگانیسم های فردی انسانی») و «سیستم های جسمانی» (به مثابه سیستم های تهیه کننده، توزیع کننده، تنظیم کننده ـ کنترل کننده) تلقی می کند.
·        بدین طریق، فقط مرحله انتگراسیون (همپیوندی) حاصله و با آن، توان توسعه ممکنه جامعه در طرز و طریقی عاری از تعارض و تضاد تضمین می شود.
·        (اسپنسر، «مقدمه ای بر مرحله جامعه شناسی»، جلد 1، 1896، ص 88) 

3
·        در قاموس اسپنسر، توسعه جامعه، کمترین فرقی با اوولوسیون (تکامل تدریجی) طبیعی ندارد و هر دو تابع اصول شکوفائی واحدی اند:
·        (اسپنسر، «استاتیک اجتماعی»، ص 29)

·        در قاموس اسپنسر، توسعه جامعه با بزرگتر گشتن روابط اجتماعی و نتیجتا، با افزایش بغرنجی آن روابط، ببرکت تمایزیابی ساختاری، تخصص یابی و فونکسیون یابی فزاینده صورت می گیرد و در گذر از انتگراسیون مرحله به مرحله ای این جریانات، از فرم های اجتماعی ساده به فرم های اجتماعی بغرنج می رسد.

·        برای اسپنسر، سازمان یابی روند های تقسیم کار نقش مهمی بازی می کند.
·        این روندهای تقسیم کار، اما در قاموس اسپنسر در تعین اجتماعی فرم شان بازتاب نیافته می مانند (توضیح داده نمی شوند.) 
·        (اسپنسر، «اصول اولیه»، ص 4)

4
·        در قاموس اسپنسر، جامعه با محیط زیست طبیعی اش «مواجه می شود.»
·        محیط زیست طبیعی جامعه اما با توجه به توسعه ساختار اجتماعی، اگرچه باید به عنوان فاکتور برونی (برون ارگانیسمی) مؤثر واقع شود، ولی در پیوند جذب و دفع (جذب و دفع جامعه با طبیعت، کار. مترجم)  به مثابه گشتاور (ممان) وساطت یافته عمل نمی کند.
·        بلکه بنا بر طرح ارگانیسم اسپنسر، فقط به مثابه فاکتوری «خارج از» میدان تطبیق و میدان بهره کشی موجود عمل می کند.
·        (تیادن، «سیستم اجتماعی و تحول اجتماعی»، ص 16) 

5
·        اسپنسر، رابطه موجود میان سوپرارگانیسم («جامعه») با حامل آن («ارگانیسم های منفرد») را در مجموع به مثابه هارمونی از قبل تعیین شده، جا می زند.
·        آن سان که جامعه به مثابه سوپر ارگاینسم مرتبط با ارگانیسم های منفرد به هم پیوسته، در توسعه اش به سمت و سوی همان وضع نهائی گرایش دارد که مجموعه به هم پیوسته ارگانیسم های منفرد گرایش دارد:
·        در حالیکه ارگانیسم های منفرد به سمت و سوی عالی ترین تمایزمندی و فردی گردی (ایندیویدوئالیزاسیون، کسب فردیت) حرکت می کنند، سوپر ارگانیسم به تولید ظرفیت های ساختاری می پردازد که تمایزمندی ها و فردی گردی های یاد شده را بطور اجتماعی سازمان می دهند.
·        (رومنی، «جامعه شناسی هربرت اسپنسر»، 1966)

·        نحوه مدل سازی ارگانیسیستی جامعه توسط اسپنسر، بویژه در پاراگراف های 223، 240 و 271 اثر او تحت عنوان «اصول جامعه شناسی» آشکار می گردد.
·        (اسپنسر،  «اصول جامعه شناسی»، 1877) 

·        مراجعه کنید به هارمونی از قبل تعیین شده در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر