آدلاین ویرجینیا وولف
( ۱۸۸۲ ـ ۱۹۴۱)
رمان نویس، مقاله نویس، ناشر،
منتقد و
فمنیست انگلیسی
ویرجینیا وولف
می توانم فقط خاطر نشان شوم که گذشته زیبا
ست.
زیرا هیچ کس در لحظه، احساس خود را درک نمی
کند.
این احساس بعدا وسعت می یابد.
بنابراین ما احساسات کاملی درباره ی زمان حال
نداریم
و فقط در گذشته سیر می کنیم.
تحلیلی از
میم حجری
3
ویرجینیا وولف
می توانم فقط خاطر نشان شوم که گذشته زیبا
ست.
زیرا هیچ کس در لحظه، احساس خود را درک نمی
کند.
این احساس بعدا وسعت می یابد.
1
منظور از «وسعت یابی احساس» چیست، ویرجینیا؟
2
داشتن احساس نسبت به گذشته
که همیشه دال بر زیبائی زمان ماضی نیست.
3
احساس نسبت به ازمنه ماضی و مضارع و مستقبل
بخشی از شناخت آدمی است.
بخش عاطفی (ایموسیونال) شناخت آدمی است.
4
شناخت عاطفی
ویرجینیا
اصلا شناخت به معنی واقعی کلمه نیست.
5
روان و روح آدمی
ماتوشکای روسی تو در تو ست.
6
یکی از این ماتوشکاها
آنهم یکی از ماتوشکاهای کوچولو ـ موچولو
شناخت احساسی ـ عاطفی است.
7
با طناب شناخت احساسی ـ عاطفی
فرو شدن در چاه زندگی
اصلا صلاح و مصلحت
نیست.
8
دلیلش در همین جفنگ ویرجینیائی است:
ویرجینیا با طناب شناخت تق و لق احساسی ـ عاطفی
به چاه زمان ماضی «اندر شده» و بر او
«همان رفته که بر باخه رفته است.»
(کلیله و دمنه)
9
به همین دلیل،
ویرجینیا از
زمان ماضی، خیلی خیلی راضی است.
10
اگر ویرجینیا زمان ماضی را نه با ساز و برگ معرفتی احساسی
ـ عاطفی،
بلکه با ساز و برگ حسی ـ عقلی (سنسوئال ـ راسیونال)
و
تجربی ـ نظری (امپیریکی ـ تئوریکی)
حلاجی کرده بود،
بی کمترین تردید
در یافته بود که
مضارع بهتر از ماضی است
و مستقبل باید
بهتر از مضارع باشد.
11
برای اینکه مستقبل باید
سنتز ستیز دیالک
تیکی مضارع با ماضی باشد:
به همان سان که جوجه
سنتز ستیز دیالک تیکی نطفه با بیضه است.
12
به عبارت دیگر
مضارع، نطفه ای در بطن ماضی بوده است
و مستقبل نطفه ای در بطن مضارع است.
13
مضارع در واقع
پلی است که ماضی
را به مستقبل پیوند می دهد.
4
بنابراین ما احساسات کاملی درباره ی زمان حال
نداریم
و فقط در گذشته سیر می کنیم.
این استنباط ویرجینیا نادرست نیست،
ولی نادقیق و
ناقص و نارسا ست:
1
انسان ها
تجارب مادی و روحی ـ روانی خود را تحلیل می کنند.
2
اندیشه ها و احساس ها
نتایج این تحلیل اند.
3
مرزبندی مضارع با ماضی نیز آسان نیست:
4
ماضی می تواند یک میلیون سال قبل باشد و یا یکی دو ثانیه
و یا یکی دو ساعت قبل.
5
نسبیت قضایا از این قرار است.
6
آدم ها در ماضی «مطلق» سیر و سلوک ندارند.
بلکه در ماضی «نسبی» سیر می کنند
و در نتیجه راجع بدان احساس و احیانا اندیشه (نظر،
ارزیابی، داوری) دارند.
7
هر استراحت کوتاهی
مروری در ماضی «نسبی» است،
ویرجینیا
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر