عباس معروفی (۱۳۳۶)
نویسنده، نمایشنامه نویس، ناشر و روزنامه نگار
مقیم آلمان
او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری آغاز کرد و در دهه شصت
با چاپ رمان «سمفونی مردگان»
در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید.
تحلیلی از
گاف سنگزاد
سال بلوا / عباس معروفی
در زمان های بسیار قدیم، زن و مردی پینه دوز، یک روز
به هنگام کار بوسه را کشف کردند:
مرد دست هاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند.
به زنش گفت:
«بیا این را از لب من بردار و بیانداز.»
زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود.
آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد،
دید دستش بند است،
گفت چه کار کنم، ناچار با لب برداشت.
شیرین بود، ادامه دادند!
پایان
اگر «علمای» ادبی امپریالیسم از این اختراع عیرانیون با خبر شوند، عباس معروفی را معروفیت مضاعف می بخشند و ضمنا جایزه بارانش می کنند.
البته اگر تا کنون نکرده باشند.
1
در زمان های بسیار قدیم، زن و مردی پینه دوز،
یک روز
به هنگام کار بوسه را کشف کردند:
هنر که از دیرباز و در هر صورت نزد عیرانیان است.
سؤال ولی این است که زن و مرد پینه دوز، بوسه را اختراع کرده اند و یا کشف؟
2
وقتی از کشف چیزی سخن می رود، بدان معنی است که آن چیز وجود دارد و جوینده ی بختیاری، یابنده آن چیز شده است.
کاشف آن چیز شده است.
مثلا الکل در نباتات وجود دارد و جانوران چهارپا و دوپا در بهار در گذر از کوچه باغ ها و گلزارها مست می شوند.
و یا خیلی از حیوانات چهارپآ و دوپا پس از خوردن میوجات رسیده ی مانده در زیر انوار آفتاب، مست لایعقل می شوند و درست و حسابی تلوتلو می خورند.
اگر کسی همان گلها و یا میوه ها را در قابلمه ای پر از آب بریزد و تبخیر کند، می تواند کاشف الکل باشد.
از قضا کاشف الکل هم یکی از عیرانیان بوده است.
3
مرد دست هاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند.
مرد پینه دوز نخ را از کجا کند؟
ضمنا بدون حمایت دست و یا پا،
اگر «علمای» ادبی امپریالیسم از این اختراع عیرانیون با خبر شوند، عباس معروفی را معروفیت مضاعف می بخشند و ضمنا جایزه بارانش می کنند.
البته اگر تا کنون نکرده باشند.
1
در زمان های بسیار قدیم، زن و مردی پینه دوز،
یک روز
به هنگام کار بوسه را کشف کردند:
هنر که از دیرباز و در هر صورت نزد عیرانیان است.
سؤال ولی این است که زن و مرد پینه دوز، بوسه را اختراع کرده اند و یا کشف؟
2
وقتی از کشف چیزی سخن می رود، بدان معنی است که آن چیز وجود دارد و جوینده ی بختیاری، یابنده آن چیز شده است.
کاشف آن چیز شده است.
مثلا الکل در نباتات وجود دارد و جانوران چهارپا و دوپا در بهار در گذر از کوچه باغ ها و گلزارها مست می شوند.
و یا خیلی از حیوانات چهارپآ و دوپا پس از خوردن میوجات رسیده ی مانده در زیر انوار آفتاب، مست لایعقل می شوند و درست و حسابی تلوتلو می خورند.
اگر کسی همان گلها و یا میوه ها را در قابلمه ای پر از آب بریزد و تبخیر کند، می تواند کاشف الکل باشد.
از قضا کاشف الکل هم یکی از عیرانیان بوده است.
3
مرد دست هاش به کار بود، تکه نخی را با دندان کند.
مرد پینه دوز نخ را از کجا کند؟
ضمنا بدون حمایت دست و یا پا،
چگونه می توان نخی را از چیزی به دندان کند؟
4
به زنش گفت:
«بیا این را از لب من بردار و بیانداز.»
منظور از فعل امر «بینداز» چیست؟
زن پینه دوز نخ را اگر بردارد به کجا باید بیندازد؟
5
زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود.
آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد،
دید دستش بند است،
گفت چه کار کنم؟
زن و مرد پینه دوز آدم های راست راستکی بوده اند و یا آدم های مکانیکی (روبوت)؟
یعنی آندو نمی توانستند دست از کار بکشند و نخی را از جائی بکنند و یا بردارند؟
پینه دوزی که کار با تراکتور اتمی نیست تا کسی از ترس انفجار، دست از آن برندارد.
6
دید دستش بند است،
گفت چه کار کنم، ناچار با لب برداشت.
شیرین بود، ادامه دادند!
جدی؟
یعنی ایندو عیرانی اصیل تا آن زمان همدیگر را نبوسیده بودند؟
7
عباس معروفی نویسنده است.
رمان نوشته است و معروف به توان دو شده است.
رمان کسی که از چند و چون بوسه بی خبر باشد، درمان چه دردی می تواند باشد؟
8
عباس معروف در معروف هنوز نمی داند که بوسه کرد و کاری غریزی و اوتوماتیکی است.
هر کشش عاطفی و احساسی بطور خود به خودی به داد و ستد بوسه منجر می شود.
بوسه و لاس و لیس اصلا دست خود آدم ها نیست.
هر هماغوشی با بوسه توأم است.
بوسه یکی از چیزهائی بیشمار خیلی خیلی مهم است که اصلا نیازی به مخترع و کاشف ندارند.
9
سؤال مهم تر اما این است که
4
به زنش گفت:
«بیا این را از لب من بردار و بیانداز.»
منظور از فعل امر «بینداز» چیست؟
زن پینه دوز نخ را اگر بردارد به کجا باید بیندازد؟
5
زن هم دست هاش به سوزن و وصله بود.
آمد که نخ را از لبهای مرد بردارد،
دید دستش بند است،
گفت چه کار کنم؟
زن و مرد پینه دوز آدم های راست راستکی بوده اند و یا آدم های مکانیکی (روبوت)؟
یعنی آندو نمی توانستند دست از کار بکشند و نخی را از جائی بکنند و یا بردارند؟
پینه دوزی که کار با تراکتور اتمی نیست تا کسی از ترس انفجار، دست از آن برندارد.
6
دید دستش بند است،
گفت چه کار کنم، ناچار با لب برداشت.
شیرین بود، ادامه دادند!
جدی؟
یعنی ایندو عیرانی اصیل تا آن زمان همدیگر را نبوسیده بودند؟
7
عباس معروفی نویسنده است.
رمان نوشته است و معروف به توان دو شده است.
رمان کسی که از چند و چون بوسه بی خبر باشد، درمان چه دردی می تواند باشد؟
8
عباس معروف در معروف هنوز نمی داند که بوسه کرد و کاری غریزی و اوتوماتیکی است.
هر کشش عاطفی و احساسی بطور خود به خودی به داد و ستد بوسه منجر می شود.
بوسه و لاس و لیس اصلا دست خود آدم ها نیست.
هر هماغوشی با بوسه توأم است.
بوسه یکی از چیزهائی بیشمار خیلی خیلی مهم است که اصلا نیازی به مخترع و کاشف ندارند.
9
سؤال مهم تر اما این است که
چرا علامه های عیرانی که این جفنگ ها را تکثیر و توزیع می کنند،
متوجه این چیزها نمی شوند؟
چه مرگ مان است که
چه مرگ مان است که
دمبدم به تکثیر و توزیع جفنگ می پردازیم
و برای هر جفنگی احمقانه هورا می کشیم؟
پایان
پایان
بوسه شیرین ناشی از محبت عمیق موجودات پاک و بیغل و غشست وقتی عشفی لبریز میشود نیاز توانفرسایغریزه بوسه را پای در میان میکشد واینکه کسیرا تاکنون بیخبر ازین موهبت بوده اند افسانهای بیش نیست اولین بوسه را خداوند بر جبرءیل آمینش زو وهمگی آنرا آموختند ودریافتند حلاوت ش را
پاسخحذف