عیرانی
محمد شما یعنی لنین (ص) هم که با کمک قیصر ویلهلم آلمانی
در کودتای نوامبر خود « انقلاب فوریه» روسیه را نابود کرد
و آن را « انقلاب اکتبر» نام نهاد.
این جفنگ سرشته به ترفند عیرانی به چه معنی است؟
1
یکی از سر تن ات طلب ها
پس از آفتابه برداشتن گربه چف و یلسین و پوتین و شرکاء
به انوار بی رمق باقی مانده از آفتاب اکتبر
محتوای همین جفنگ عیرانی را با صراحت بیشتری بر زبان می راند:
«من با انقلاب فوریه موافقم،
ولی با انقلاب اکتبر مخالفم.»
2
سر تن ات طلب ها
شاخص سیر و سلوک کلاسیک عیرانیون اند:
یعنی عقب عقب می دوند و کیف خر می کنند.
شاید سطل ننه ات طلب ها از نقطه نظرهائی بهتر از آنها باشند.
3
دلیل عشق و علاقه هر دو به انقلاب فوریه
اما این است که
انقلاب فوریه هژمونی بورژوازی را
می پذیرفت، توسعه می داد و تحکیم می بخشید.
4
یعنی روسیه
تزاریسم را پشت سر می نهاد
و ماهیتا در همان راه رشد سرمایه داری سابق درجا می زد.
5
از سطل ننه ات طلب ها و سر تن ات طلب ها
چه پنهان که با عنگلاب فئودالی ـ اسلامی هم
همین روند و روال
البته به شیوه خاص عیرانی
یعنی با دست انداز و تکبیر و صلوات و هارت و پورت
صورت گرفته است:
دو زاریسم عیرانی سرنگون شده،
ولی نظام سرمایه داری
تحت لوای فوندامنتالیسم فئودالی ـ شیعی
در آمیزش تهوع آور فرماسیون عهد منجنیق
با بقایای سنتی نظامات برده داری صدر اسلام و فئودالیسم و عهد الحجر العتیق
ادامه «حیات» داده است.
6
سران کشور عه هورا
سواری های آخرین سیستم ضد گلوله سوار می شوند،
ولی به زیارت اهل قبور می روند.
7
مدارس مجلل مزین به در و گوهر می سازند
ولی در آنها به جای اندیشه،
عرعر تدریس می کنند.
آن سان که تمیز بنی خر از بنی بشر محال گشته است.
8
نتیجه درجا زدن در انقلاب فوریه همین می تواند باشد و بس.
9
سؤال این است که چرا؟
چرا بورژوازی در روسیه تزاری و یا در عیران دو زاری
نمی تواند فرانسه ای، انگلیسی و یا آلمانی بسازد؟
10
دلیل این ضعف بورژوازی در این حقیقت امر است
که هر گردی، گردو نیست.
الف
طبقه بورژوازی که فرانسه ای، انگلیسی و یا آلمانی ساخته است،
بورژوازی ترقیخواه آغازین بوده است و نه بورژوازی ارتجاعی واپسین.
ب
بورژوازی ارتجاعی واپسین
کمترین فرقی با اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی ندارد.
ت
از سطل ننه ات طلب ها و سر تن ات طلب ها چه پنهان
که هر دو بیگانه با اندیشه اند و اهل عرعرند.
هر دو بیگانه با خرد و خردستیزند.
پ
دیگر فرقی بین جورج بن جورج و اسامه بن لادن وجود ندارد.
دیگر فرقی بین برلسکونی و سرکوزی و مرکل و اوباما با علامه احمدی نژاد و دکتر روحانی علامه زاد و اجامر دیگر وجود ندارد.
ث
جان کری و ظریف الاشعری
دو روی سکه واحدی اند.
11
درست بنا بر این منطق خارایین علمی و تجربی بود،
که پرولتاریای تیز اندیش روس
تحت رهبری ولادیمیر لنین،
فرود آوردن تازیانه بر اسبان انقلاب فوریه را واجب دانست
و از بورژوازی و رفرمیسم بورژوائی
سلب اوتوریته و قدرت کرد
و افسار انقلاب را بدست توده های رنجبر سپرد.
12
درست به همین دلیل بود که
محمد شما یعنی لنین (ص) هم که با کمک قیصر ویلهلم آلمانی
در کودتای نوامبر خود « انقلاب فوریه» روسیه را نابود کرد
و آن را « انقلاب اکتبر» نام نهاد.
این جفنگ سرشته به ترفند عیرانی به چه معنی است؟
1
یکی از سر تن ات طلب ها
پس از آفتابه برداشتن گربه چف و یلسین و پوتین و شرکاء
به انوار بی رمق باقی مانده از آفتاب اکتبر
محتوای همین جفنگ عیرانی را با صراحت بیشتری بر زبان می راند:
«من با انقلاب فوریه موافقم،
ولی با انقلاب اکتبر مخالفم.»
2
سر تن ات طلب ها
شاخص سیر و سلوک کلاسیک عیرانیون اند:
یعنی عقب عقب می دوند و کیف خر می کنند.
شاید سطل ننه ات طلب ها از نقطه نظرهائی بهتر از آنها باشند.
3
دلیل عشق و علاقه هر دو به انقلاب فوریه
اما این است که
انقلاب فوریه هژمونی بورژوازی را
می پذیرفت، توسعه می داد و تحکیم می بخشید.
4
یعنی روسیه
تزاریسم را پشت سر می نهاد
و ماهیتا در همان راه رشد سرمایه داری سابق درجا می زد.
5
از سطل ننه ات طلب ها و سر تن ات طلب ها
چه پنهان که با عنگلاب فئودالی ـ اسلامی هم
همین روند و روال
البته به شیوه خاص عیرانی
یعنی با دست انداز و تکبیر و صلوات و هارت و پورت
صورت گرفته است:
دو زاریسم عیرانی سرنگون شده،
ولی نظام سرمایه داری
تحت لوای فوندامنتالیسم فئودالی ـ شیعی
در آمیزش تهوع آور فرماسیون عهد منجنیق
با بقایای سنتی نظامات برده داری صدر اسلام و فئودالیسم و عهد الحجر العتیق
ادامه «حیات» داده است.
6
سران کشور عه هورا
سواری های آخرین سیستم ضد گلوله سوار می شوند،
ولی به زیارت اهل قبور می روند.
7
مدارس مجلل مزین به در و گوهر می سازند
ولی در آنها به جای اندیشه،
عرعر تدریس می کنند.
آن سان که تمیز بنی خر از بنی بشر محال گشته است.
8
نتیجه درجا زدن در انقلاب فوریه همین می تواند باشد و بس.
9
سؤال این است که چرا؟
چرا بورژوازی در روسیه تزاری و یا در عیران دو زاری
نمی تواند فرانسه ای، انگلیسی و یا آلمانی بسازد؟
10
دلیل این ضعف بورژوازی در این حقیقت امر است
که هر گردی، گردو نیست.
الف
طبقه بورژوازی که فرانسه ای، انگلیسی و یا آلمانی ساخته است،
بورژوازی ترقیخواه آغازین بوده است و نه بورژوازی ارتجاعی واپسین.
ب
بورژوازی ارتجاعی واپسین
کمترین فرقی با اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی ندارد.
ت
از سطل ننه ات طلب ها و سر تن ات طلب ها چه پنهان
که هر دو بیگانه با اندیشه اند و اهل عرعرند.
هر دو بیگانه با خرد و خردستیزند.
پ
دیگر فرقی بین جورج بن جورج و اسامه بن لادن وجود ندارد.
دیگر فرقی بین برلسکونی و سرکوزی و مرکل و اوباما با علامه احمدی نژاد و دکتر روحانی علامه زاد و اجامر دیگر وجود ندارد.
ث
جان کری و ظریف الاشعری
دو روی سکه واحدی اند.
11
درست بنا بر این منطق خارایین علمی و تجربی بود،
که پرولتاریای تیز اندیش روس
تحت رهبری ولادیمیر لنین،
فرود آوردن تازیانه بر اسبان انقلاب فوریه را واجب دانست
و از بورژوازی و رفرمیسم بورژوائی
سلب اوتوریته و قدرت کرد
و افسار انقلاب را بدست توده های رنجبر سپرد.
12
درست به همین دلیل بود که
در عرض ده روز
جهانی به لرزه در آمد
جهانی به لرزه در آمد
و برج و باروی ستم ترک برداشت.
13
اگر امروز مدل های اقتصاد اجتماعی بازار
در متروپول های سرمایه داری برقرار است
و کسی گرسنه و بی پناه و بی سرپناه نیست،
ببرکت همین جنبش کارگری تحت رهبری احزاب پرولتری
و انقلاب اکتبر است.
14
و گرنه رفاه اجتماعی حداقل
برای رنجبران
با منطق درونی شیوه تولید سرمایه داری منافات دارد.
15
این اما به چه معنی است؟
16
این بدان معنی است که در عصر حاضر،
یعنی در
دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم
وظایف بورژوائی انقلابات اجتماعی را
نه بورژوازی
بلکه پرولتاریا به عهده می گیرد و به انجام می رساند.
17
13
اگر امروز مدل های اقتصاد اجتماعی بازار
در متروپول های سرمایه داری برقرار است
و کسی گرسنه و بی پناه و بی سرپناه نیست،
ببرکت همین جنبش کارگری تحت رهبری احزاب پرولتری
و انقلاب اکتبر است.
14
و گرنه رفاه اجتماعی حداقل
برای رنجبران
با منطق درونی شیوه تولید سرمایه داری منافات دارد.
15
این اما به چه معنی است؟
16
این بدان معنی است که در عصر حاضر،
یعنی در
دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم
وظایف بورژوائی انقلابات اجتماعی را
نه بورژوازی
بلکه پرولتاریا به عهده می گیرد و به انجام می رساند.
17
همین روند و روال گذار از انقلاب فوریه به انقلاب اکتبر
در جمهوری خلق چین و ویتنام و غیره نیز صورت گرفته است:
الف
اگر جمهوری خلق چین
به «انقلاب فوریه» قناعت می کرد،
اگر زیر رهبری چیانکایچک (بورژوازی چین) می ماند،
عظمت توسعه کنونی چین
در حد آرزوئی سرشته به منقل و افیون می ماند و جامه عمل نمی پوشید.
ب
نمونه تجربی اش، هندوستان و برزیل و غیره اند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر