جمعبندی از
مسعود بهبودی
امیر روحانی
نقل است كه شيخ بایزید
در پس امام جماعتي نماز خواند
پس از نماز امام جماعت پرسيد:
« ياشيخ
تو كسبي نمي كني و چيزي از كسي نمي خواهي
از كجا مي خوري؟»
بايزيد گفت:
«صبر كن تا اين نماز را دوباره به قضا بخوانم.»
گفت:
« چرا؟»
گفت:
«نماز از پس كسي كه روزي دهنده را نداند، روا نبود»
پایان
خوب.
حق با کیست؟
1
با پیشنماز رئالیست و یا با شیخ بایزید؟
2
رزاق کیست؟
خدائی که نیست؟
3
قرن بیست و یکم است
بشریت به اسرار کهکشان ها پی می برد
و
به اعماق ذرات سفر می کند.
4
قرون وسطی فئودالی دیری است که سپری شده است.
مسعود بهبودی
امیر روحانی
نقل است كه شيخ بایزید
در پس امام جماعتي نماز خواند
پس از نماز امام جماعت پرسيد:
« ياشيخ
تو كسبي نمي كني و چيزي از كسي نمي خواهي
از كجا مي خوري؟»
بايزيد گفت:
«صبر كن تا اين نماز را دوباره به قضا بخوانم.»
گفت:
« چرا؟»
گفت:
«نماز از پس كسي كه روزي دهنده را نداند، روا نبود»
پایان
خوب.
حق با کیست؟
1
با پیشنماز رئالیست و یا با شیخ بایزید؟
2
رزاق کیست؟
خدائی که نیست؟
3
قرن بیست و یکم است
بشریت به اسرار کهکشان ها پی می برد
و
به اعماق ذرات سفر می کند.
4
قرون وسطی فئودالی دیری است که سپری شده است.
شاه جنگل
ـ شرزه شیر عظیم الشأن ـ
که خودش خرتر از خر بوده.
1
چون به جای بحث با گرگ، محبوسش می کند.
2
از شرزه شیران چه پنهان
که اولا مرزبندی میان نادان کذائی و دانای از خود راضی آسان نیست.
3
ثانیا هر دانائی، دوره نادانی را پشت سر گذاشته و احیانا دانا شده است.
4
چون دانش که مادر زادی نیست.
5
دانش پدیده ای اکتسابی و اجتماعی است.
یعنی آموختنی است.
6
ثالثا هر دانائی فقط در زمینه معینی دانا ست
و در خیلی از زمینه ها نادان است.
7
هر پروفسوری حتی
فقط در رشته خاص خود چیزهائی می داند.
8
همه چیز را همگان دانند
آن هم به اندازه بخور ـ نمیر
9
چون واقعیت عینی لایتناهی است.
بسان دریا ست.
10
رابعا آدم ها بر سر دو راهی حیاتی ـ مماتی ایستاده اند:
الف
یا باید با هم
برابرانه ـ خواهرانه ـ برادرانه
بحث کنند
ب
و یا باید جمجمه خالی از خرد همدیگر را به گلوله ببندند.
11
به قول برتولت برشت:
اگر گاو ها و گوسفندها با هم بحث می کردند،
کشتارگاه ها تعطیل می شدند.
آسایش محض وجود ندارد.
1
هیچ چیز محض وجود ندارد.
2
آسایش همیشه با فرسایش توأم است.
3
آسایش و فرسایش دیالک تیکی را با هم می سازند:
دیالک تیک آسایش و فرسایش را
4
دیالک تیک ریاضت و لذت را
5
اگر ماکسول شک داشت
سری به شیراز بزند و از شیخ شیراز بپرسد:
گل و خار
و
گنج و مار
و
زشت و زیبا
به هم اند.
6
درک سعدی از دیالک تیک عینی هستی
هزاران بار بیشتر از
درک همه رهبران عظیم الشأن کشور عه «هورا» بود.
عکاس ها چیزها را از دید خاص خود می بینند
و منعکس می کنند:
1
خیلی ها
ـ بر عکس عکاس ـ
همین خیابان را دیده اند و رفته اند و فراموش کرده اند.
2
به همین دلیل،
اگر گاو ها و گوسفندها با هم بحث می کردند،
کشتارگاه ها تعطیل می شدند.
آسایش محض وجود ندارد.
1
هیچ چیز محض وجود ندارد.
2
آسایش همیشه با فرسایش توأم است.
3
آسایش و فرسایش دیالک تیکی را با هم می سازند:
دیالک تیک آسایش و فرسایش را
4
دیالک تیک ریاضت و لذت را
5
اگر ماکسول شک داشت
سری به شیراز بزند و از شیخ شیراز بپرسد:
گل و خار
و
گنج و مار
و
زشت و زیبا
به هم اند.
6
درک سعدی از دیالک تیک عینی هستی
هزاران بار بیشتر از
درک همه رهبران عظیم الشأن کشور عه «هورا» بود.
عکاس ها چیزها را از دید خاص خود می بینند
و منعکس می کنند:
1
خیلی ها
ـ بر عکس عکاس ـ
همین خیابان را دیده اند و رفته اند و فراموش کرده اند.
2
به همین دلیل،
هر گردی، گردو نیست.
روح در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی همان شعور است:
مراجعه کنید به
دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور، وجود اجتماعی و شعور اجتماعی)
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
1
جان را می توان ترجمه همان مفهوم گایست تلقی کرد
که به معنی دانش و غیره است.
2
در فلسفه قرون وسطی ایران
بویژه فردوسی و سعدی و مولوی
دیالک تیک ماده و روح به شکل دیالک تیک و یا دوئالیسم
جسم و جان بسط و تعمیم داده می شود.
3
ضمنا چه بسا وارونه و مخدوش تصور می شود:
محتوای قفس تن
مرغ جان جا زده می شود.
(مولوی)
4
ضمنا روح و یا جان ازلی و ابدی و مستقل از جسم و ماده
قلمداد می شود:
الف
یعنی دیالک تیک ماده و روح وارونه می شود.
ب
روح مقدم بر ماده تصور می شود
ت
این
ـ بلحاظ جهان بینی ـ
ایدئالیستی است.
روح در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی همان شعور است:
مراجعه کنید به
دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور، وجود اجتماعی و شعور اجتماعی)
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
1
جان را می توان ترجمه همان مفهوم گایست تلقی کرد
که به معنی دانش و غیره است.
2
در فلسفه قرون وسطی ایران
بویژه فردوسی و سعدی و مولوی
دیالک تیک ماده و روح به شکل دیالک تیک و یا دوئالیسم
جسم و جان بسط و تعمیم داده می شود.
3
ضمنا چه بسا وارونه و مخدوش تصور می شود:
محتوای قفس تن
مرغ جان جا زده می شود.
(مولوی)
4
ضمنا روح و یا جان ازلی و ابدی و مستقل از جسم و ماده
قلمداد می شود:
الف
یعنی دیالک تیک ماده و روح وارونه می شود.
ب
روح مقدم بر ماده تصور می شود
ت
این
ـ بلحاظ جهان بینی ـ
ایدئالیستی است.
دیالک تیک عنصر ـ ساختار ـ سیستم
و ضمنا
دیالک تیک عضو و اندام
(دیالک تیک ارگان و ارگانیسم)
را هرگز نباید فراموش کرد.
1
ناتو و بانک جهانی و این مهره و آن نهاد و غیره
همه عناصر متنوع سیسم سرمایه داری اند.
2
ارگان های مختلف ارگانیسم واحدی اند.
3
اعضای مختلف اندام واحدی اند
4
اجزای مختلف به هم پیوسته اند و کلی را با هم تشکیل می دهند.
5
دیدن و برجسته کردن عنصر
و فراموش کردن سیستم
به گمراهی و تباهی می انجامد.
و ضمنا
دیالک تیک عضو و اندام
(دیالک تیک ارگان و ارگانیسم)
را هرگز نباید فراموش کرد.
1
ناتو و بانک جهانی و این مهره و آن نهاد و غیره
همه عناصر متنوع سیسم سرمایه داری اند.
2
ارگان های مختلف ارگانیسم واحدی اند.
3
اعضای مختلف اندام واحدی اند
4
اجزای مختلف به هم پیوسته اند و کلی را با هم تشکیل می دهند.
5
دیدن و برجسته کردن عنصر
و فراموش کردن سیستم
به گمراهی و تباهی می انجامد.
شناخت چیزها و آدم ها به این سادگی ها نیست.
ولی این نظر افلاطون علیه الرحمه
حاوی ذراتی از حقیقت عینی است
و بهتر از هیچ است.
ادامه دارد.
ولی این نظر افلاطون علیه الرحمه
حاوی ذراتی از حقیقت عینی است
و بهتر از هیچ است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر