جمعبندی از
مسعود بهبودی
پرواز با پر و بال هنر
1
هنر که مولود فانتزی است، جای مولد فانتزی گرفته است.
2
هنر که پرواز بر پر و بال فانتزی است،
به فانتزی، بال و پر داده است.
3
دیالک تیک مولد و مولود
گفتنش آسان است، ماندلا
1
در جامعه سرمایه داری
چیزی یافت نمی شود که کالا نباشد
و مورد خرید و فروش قرار نگیرد.
2
1
در جامعه سرمایه داری
چیزی یافت نمی شود که کالا نباشد
و مورد خرید و فروش قرار نگیرد.
2
آرتو میلر
کتابی در این زمینه نوشته که فیلمش کرده اند:
«مرگ فروشنده»
3
داستین هوفمن
نقش اصلی را بازی می کند.
4
خرید و فروش
هزاران نمود و فرم دارد
ولی یک ماهیت و محتوا.
5
در جهنم جامعه سرمایه داری
خرید و فروش
ضمنا
به
نقش اصلی را بازی می کند.
4
خرید و فروش
هزاران نمود و فرم دارد
ولی یک ماهیت و محتوا.
5
در جهنم جامعه سرمایه داری
خرید و فروش
ضمنا
به
منبع لذت بدل شده است:
الف
لذتی همتراز با لذت جذب و دفع
دیالک تیک حیاتی ـ مماتی
ب
روان آدمی چه چیزهائی را به منبع لذت بدل می کند!
مراجعه کنید به سریال «سکس و شهر»
تا گوشی دست تان بیاید.
این عکس حریف،
انگار نه عکس بلکه اصل است.
1
عکس اصیلی است.
2
چنین عکسی امروزه چیزی از جنس کیمیا ست.
3
اصالت عکس های امروزی
در قلابیت آنها ست.
4
در
الف
لذتی همتراز با لذت جذب و دفع
دیالک تیک حیاتی ـ مماتی
ب
روان آدمی چه چیزهائی را به منبع لذت بدل می کند!
مراجعه کنید به سریال «سکس و شهر»
تا گوشی دست تان بیاید.
این عکس حریف،
انگار نه عکس بلکه اصل است.
1
عکس اصیلی است.
2
چنین عکسی امروزه چیزی از جنس کیمیا ست.
3
اصالت عکس های امروزی
در قلابیت آنها ست.
4
در
مانی پولاتیویته ی
آنها ست.
5
عکس های امروزی عوامفریب و فریبا هستند، نه ماهیت نما
5
عکس های امروزی عوامفریب و فریبا هستند، نه ماهیت نما
دل
در ادبیات قرون وسطی ایران
احتمالا به معنی ضمیر (روح، شعور) بکار می رود.
1
بعضی ها دل را تحت اللفظی معنی می کنند
و با قلب یکی می پندارند.
2
ضمیر (روح، شعور) مهمترین مقوله فلسفی است
قرینه دیالک تیکی ماده (وجود، واقعیت عینی) است.
3
اشعار خواجه و سعدی و غیره را تحلیل کرده ایم.
4
عشق در قاموس سعدی و خواجه اصلا عشق نیست.
5
سعدی سی سال در گشت و گذار بود.
6
زنش را با بچه ها تنها گذاشته بود.
7
منظور اینها از عشق چیز دیگری است که کمترین ربطی به عشق ندارد.
8
دل سمبل چیزی نیست.
9
در ادبیات قرون وسطی، دل منبع عشق تصور می شود،
برای اینکه به هنگام عملیات جنسی و ماقبل آن و غیره
قلب برای پمپاژ قوی تر خون، شدیدتر می تپد.
10
عوام الناس فکر می کنند که دل همان قلب است
و قلب را در عشق دخیل می دانند.
سنت اگزوپری
مؤلف شازده کوچولو و دیگر جفنگ ها
عوامفریب است
و
بسان صمد بهرنگی
زورش به کودکان بی پناه مردم می رسد.
1
اگر فرصت داشتید می توانیم سطر به سطر این جفنگ او را تحلیل کنیم.
2
سوء تفاهم فقط دلیل زبانی ندارد
بلکه دلایل مفهومی و طبقاتی دارد.
3
این اثر او باید
دیر یا زود تحلیل شود.
جهان بینی حافظ ربطی به این و آن ندارد.
1
حافظ بلحاظ ایده ئولوژیکی
دشمن عرفان است.
2
تار و پود دیوان خواجه
از خصومت با اهل تصوف و عرفان تشکیل یافته است.
عینی
در ادبیات قرون وسطی ایران
احتمالا به معنی ضمیر (روح، شعور) بکار می رود.
1
بعضی ها دل را تحت اللفظی معنی می کنند
و با قلب یکی می پندارند.
2
ضمیر (روح، شعور) مهمترین مقوله فلسفی است
قرینه دیالک تیکی ماده (وجود، واقعیت عینی) است.
3
اشعار خواجه و سعدی و غیره را تحلیل کرده ایم.
4
عشق در قاموس سعدی و خواجه اصلا عشق نیست.
5
سعدی سی سال در گشت و گذار بود.
6
زنش را با بچه ها تنها گذاشته بود.
7
منظور اینها از عشق چیز دیگری است که کمترین ربطی به عشق ندارد.
8
دل سمبل چیزی نیست.
9
در ادبیات قرون وسطی، دل منبع عشق تصور می شود،
برای اینکه به هنگام عملیات جنسی و ماقبل آن و غیره
قلب برای پمپاژ قوی تر خون، شدیدتر می تپد.
10
عوام الناس فکر می کنند که دل همان قلب است
و قلب را در عشق دخیل می دانند.
سنت اگزوپری
مؤلف شازده کوچولو و دیگر جفنگ ها
عوامفریب است
و
بسان صمد بهرنگی
زورش به کودکان بی پناه مردم می رسد.
1
اگر فرصت داشتید می توانیم سطر به سطر این جفنگ او را تحلیل کنیم.
2
سوء تفاهم فقط دلیل زبانی ندارد
بلکه دلایل مفهومی و طبقاتی دارد.
3
این اثر او باید
دیر یا زود تحلیل شود.
جهان بینی حافظ ربطی به این و آن ندارد.
1
حافظ بلحاظ ایده ئولوژیکی
دشمن عرفان است.
2
تار و پود دیوان خواجه
از خصومت با اهل تصوف و عرفان تشکیل یافته است.
عینی
یک مفوله فلسفی است.
1
در مقوله عینی
همه چیزهائی که مستقل از آدمی وجود دارند،
تجرید می یابند.
2
هویت چیزها از کفتار تا کبوتر
عینی اند.
3
ربطی به بینش کسی ندارند.
4
اگر نسل بشر هم برافتد کفتار و کبوتر وجود دارند.
5
چیزهای عینی اختراع کسی نیستند.
6
ضد عینی سوبژکتیو (ذهنی؟) است.
7
در شناخت چیزها جنبه ای سوبژکتیو هم وارد عمل می شود.
8
نقش تعیین کننده اما در شناخت چیزها
از آن عینی (اوبژکتیو) است
9
چون سیبیت سیب در خود سیب است
و خریت خر در خود خر.
با پوزش از خر
10
سیبیت سیب در عناصر شیمیائی متشکله سیب است و
نه در کارنده و چیننده و بوینده و خرنده و خورنده سیب
11
در اوبژکت است و نه در سوبژکت
1
در مقوله عینی
همه چیزهائی که مستقل از آدمی وجود دارند،
تجرید می یابند.
2
هویت چیزها از کفتار تا کبوتر
عینی اند.
3
ربطی به بینش کسی ندارند.
4
اگر نسل بشر هم برافتد کفتار و کبوتر وجود دارند.
5
چیزهای عینی اختراع کسی نیستند.
6
ضد عینی سوبژکتیو (ذهنی؟) است.
7
در شناخت چیزها جنبه ای سوبژکتیو هم وارد عمل می شود.
8
نقش تعیین کننده اما در شناخت چیزها
از آن عینی (اوبژکتیو) است
9
چون سیبیت سیب در خود سیب است
و خریت خر در خود خر.
با پوزش از خر
10
سیبیت سیب در عناصر شیمیائی متشکله سیب است و
نه در کارنده و چیننده و بوینده و خرنده و خورنده سیب
11
در اوبژکت است و نه در سوبژکت
12
جهان بینی افلاطون ایدئالیستی است.
ایدئالیسم عینی
13
افلاطون منشاء چیزهای عینی را ایده ای می داند.
ایدئالیسم عینی
13
افلاطون منشاء چیزهای عینی را ایده ای می داند.
14
بزعم او
هر چیز تصویری از ایده ای است که درعالم ایده ها وجود دارد
و
هر کس قبل از تولد
در عالم ایده ها آن را دیده است
و
در عالم واقع همان ها را به خاطر می آورد.
15
اسپیونزا
بر عکس او
ایده ها را تصویر چیزهای عینی می داند.
ماتریالیست است.
16
ایدئالیسم و ماتریالیسم دو جهان بینی متضادند.
ادامه دارد.
هر چیز تصویری از ایده ای است که درعالم ایده ها وجود دارد
و
هر کس قبل از تولد
در عالم ایده ها آن را دیده است
و
در عالم واقع همان ها را به خاطر می آورد.
15
اسپیونزا
بر عکس او
ایده ها را تصویر چیزهای عینی می داند.
ماتریالیست است.
16
ایدئالیسم و ماتریالیسم دو جهان بینی متضادند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر