مسعود
بهبودی
پیشکش
به شاعر توده و حزب توده
سیاوش
کسرائی
ستاینده
پیگیر فرهادها
اگر
صد کوه باید کند، پولاد
زبون
باشد به دست آدمیزاد
·
معنی تحت اللفظی:
·
اگر قرار باشد که صد کوه پولادین حفر
شوند، آدمیزاد از عهده اش دشوار برخواهد آمد.
1
·
وقتی از عظمت فکری و فلسفی نظامی
سخن می رود، به دلیل موضعگیری های فکری از این قبیل است.
·
در همین بیت بظاهر ساده، 8 قرن قبل
از این، هومانیسم نمایندگی می شود.
·
شاید در مجموعه اشعار شهریار و 7
میلیون شاعر ذلیل دیگر نتوان به چنین موضعگیری هومانیستی برخورد.
·
در همین بیت ساده، انسان در کانون
هستی قرار می گیرد و از غلبه دیر یا زود انسان بر طبیعت دفاع به عمل می آید.
·
نظامی کجا، حافظ و شهریار و شریعتی
و این و آن، کجا؟
2
چه
چاره کان بنی آدم نداند
به
جز مردن کز آن، بیچاره ماند
·
معنی تحت اللفظی:
·
تنها چیزی که انسان چاره ای نسبت
بدان ندارد، مرگ است.
·
نظامی در این بیت، تریاد یونیورسال
زاد ـ رشد ـ میر (پیدایش ـ رشد ـ زوال) را تبیین می دارد و آن را به مثابه قانون
لایزال عینی هستی برسمیت می شناسد.
·
از زوال نهائی و قانونمند گریز و
گزیری نیست.
3
خبر
بردند شیرین را که فرهاد
به
ماهی حوضه بست و جوی بگشاد
·
معنی تحت اللفظی:
·
به شیرین خبر دادند که فرهاد در عرض
یک ماه کانال حفر کرد و حوضچه ای ساخت.
·
نظامی بر ادعای نظری خویش، در
زمینه توانائی انسانی، دلیل تجربی می آورد:
·
او از عالم عام به خطه خاص می رود،
از جهان مجرد به جهان مشخص تا نظر خود را به زیور استدلال بیاراید:
·
نظامی به عبارت روشن تر از مفهوم عام
و انتزاعی (مجرد) «زبونی کوه پولاد در
مقابل آدمیزاد»، به «غلبه فرهاد فرزانه بر کوه سنگی و حفر کانال و تشکیل حوض» (منفرد
و خاص و مشخص) گریز می زند، تا ادعای خود را اثبات تجربی کند و به درجه حکم ارتقا
دهد.
·
ادعا به حکم هنوز اثبات نشده اطلاق
می شود.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک تجربی ـ
نظری در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
4
چنان
کز گوسفندان شام و شبگیر
به
حوض آید به پای خویشتن شیر
·
معنی تحت اللفظی:
·
آن سان که صبح و عصر شیر از جایگاه
گوسفندان در آن سوی کوه بی نیاز از واسطه بطور اوتوماتیک بر حوض جاری می شود.
·
تصورش حتی آسان نیست:
·
نظامی در همین بیت، دیالک تیک بی واسطگی
ـ با واسطگی را صدها سال قبل از هگل به شکل دیالک تیک به پای خود ـ به پای انسان و
چهارپا (اسب و قاطر و خر) بسط و تعمیم می دهد.
5
·
مفهوم وساطت یکی از مفاهیم فلسفی مهم است.
·
دیالک تیک خویشاوند با دیالک تیک بی
واسطه ـ با واسطه، دیالک تیک مستقیم ـ غیرمستقیم است.
·
شیر مستقیما و بی نیاز از
واسطه انسانی و یا حیوانی از جائی به جای دیگر انتقال می یابد.
·
اعجاز اندیشه و عمل انسانی همین
است.
·
اوتوماتیزاسیون و یا اوتوماسیون روند
تولید همین است که امروزه راسیونالیزاسیون هم می نامند.
6
·
سیاوش کسرائی درست در سنت نظامی
است که انسان را خدای خاک می نامد که به تسخیر فضا نایل می آید و ستارگان در
برابرش به سجده می افتند:
انسان، مسیح تازه
انسان، امید پاک در بارگاه مهر
اینک، خدای خاک
در سجده می شوند به هر سو ستارگان
·
در همین بیند شعر سیاوش، رد پای
نظامی به چشم می خورد:
اگر
صد کوه باید کند، پولاد
زبون
باشد به دست آدمیزاد
7
بهشتی
پیکر آمد سوی آن دشت
به
گرد جوی شیر و حوض برگشت
چنان
پنداشت کان حوض گزیده
نکرده
است آدمی هست، آفریده
·
معنی تحت اللفظی:
·
شیرین بهشتی پیکر به دشت آمد و دور
جوی شیر و حوض شیر گشتی زد.
·
شیرین نمی توانست حتی تصور کند که حوض
زیبائی از این دست توسط آدمیزاد آفریده شده باشد.
·
در این بیت شعر نظامی، رد پای حکیم طوس به چشم می خورد:
که یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان، تا توانایی آرد پدید
بدان، تا توانایی آرد پدید
·
آفرینش به معنی تولید چیزی از
ناچیزی.
·
تولید حوضچه از سنگ و صخره.
9
بلی،
باشد ز کار آدمی دور
بهشت
و جوی شیر و حوضه و حور
·
معنی تحت اللفظی:
·
آری، وجود همزمان بهشت و جوی شیر و
حوض و حور از تصور آدمی به دور است.
·
نظامی در این بیت شعر، شیرین را به
مثابه حور بهشتی تصور و تصویر می کند که در دشت زیبائی دور جوی شیر و حوض شیر می
خرامد.
·
می توان گفت که نظامی، دیالک تیک
ایدئال و رئال را، دیالک تیک آرزو و واقعیت را به شکل دیالک تیک بهشت برین و بهشت
زمین بسط و تعمیم می دهد و از رئال گشتن ایدئال، از واقعیت یابی آرزو و خیال سخن
می گوید.
7
بسی
بر دست فرهاد آفرین کرد
که
رحمت بر چنان کس، کاین چنین کرد
·
معنی تحت اللفظی:
·
شیرین دست فرهاد را ستود و بر او رحمت
طلبید.
·
نظامی ـ بی آنکه بداند ـ در چند
بیت اخیر جهان وارونه را از دو نظر، وارونه می سازد:
الف
چنان
پنداشت کان حوض گزیده
نکرده
است آدمی هست، آفریده
·
او از سوئی ـ بی آنکه متوجه باشد ـ
دیالک تیک خدا و بشریت را به شکل دیالک
تیک فرهاد و خدا و یا به عبارت عام تر، به شکل دیالک تیک توده واقعی و خدای واهی
وارونه می سازد.
·
این همان کاری است که سیاوش کرده
است:
·
انسان مولد و زحمتکش را به مقام خدای
خاک ارتقا داده است.
ب
بسی
بر دست فرهاد آفرین کرد
که
رحمت بر چنان کس، کاین چنین کرد
·
نظامی از سوی دیگر دیالک تیک طبقه
حاکمه و توده را به شکل دیالک تیک فرهاد و شیرین وارونه می سازد:
·
شیرین به عنوان عالی ترین نماینده طبقه
حاکمه به ستایش از فرهاد به عنوان عالی ترین نماینده توده مولد و زحمتکش می پردازد.
·
فردا که فراز آید، جامعه و جهان
وارونه، وارونه می گردد:
·
توده متشکل از فرهادها اداره جامعه
و جهان را به دست می گیرند و جامعه و جهان بی سامان سامان می یابد.
·
آنگاه صلح ابدی برقرار می شود.
·
زمین به بهشت برین بدل می شود:
·
ناتورالیسم و هومانیسم دست در دست
با هم راه می روند.
·
هارمونی بر باد رفته و از یاد رفته
ی طبیعت اول با طبیعت دوم (انسان و جامعه) در کمونیسم دوباره برقرار می شود.
·
بهشت آغازین (کمونیسم آغازین) در پله توسعه نوینی در فرم کمونیسم متعالی از نو
برقرار می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر